اگه همسرتون خوشگل نبود چی کار میکردین؟

من چندین ساله ازدواج کردم و از ظاهر همسرم رضایت ندارم. از طرفی خیلی خلاق و باهوش هم نیست. دوتا فرزند هم داریم و از همون اول همیشه به خودم غر میزدم که چرا این انتخاب رو داشتم. همیشه درگیر هستم و حس خوبی ندارم. آخه خوشگلی و زیرک بودن برام خیلی مهمه. خودم از لحاظ ظاهری خوبم واقعیتش، اینو اطرافیان هم گفتن. شما باشین با این وضعیت چکار میکنین؟ کنار میاین؟ اقدامی میکنید؟ واقعا هر روز بهش فکر میکنم و افسرده شدم. نسبت به همه بی انگیزه هستم. میدونم اشتباه کردم اما الان باید چکار کنم؟ طلاق با دوتا بچه؟ از طرفی این زن هم گناه داره! از طرفی من طاقتم سر اومده! سردرگمم

1 پسندیده

کمی بایستید و به قضاوت‌هاتون فکر کنین:

  1. به نظرم اگه همسرتون زیرک نبود، نمی‌تونست شمایی که از نظر خودتون خوش‌چهره‌ترین رو جذب خودش کنه و تازه دوتا بچه هم با هم داشته باشین!

  2. زیبایی چیزی نیست که در زمان موندگار باشه، پس اگه چندین سال روی همراهی با همسرتون سرمایه‌گذاری کردین، بد نیست کمی بلندمدت‌تر فکر کنین. آیا شما ده سال دیگه هم خوش‌ظاهر باقی میمونین؟!

  3. باهوش صفتی هست که باید تعریف شه. باهوش در چه زمینه‌ای؟ هوش ریاضی مدنظرتون هست؟‌ مثلا آیا همسرتون به هوش ریاضی نیازی دارن؟ هوش اجتماعی منظورتونه؟ هوش ورزشی؟‌ یا چی؟

  4. خلاق هم که اصلا حرفش رو نزنین، همه‌ی انسان‌ها خلاقن؛ ولی هر کدوم در محیط و شرایط مناسب خودشون. شاید دلیل اینکه خلاقیت همسرتون تا الان بروز پیدا نکرده، اینه که همراه ایشون فضای مناسبی تو خونه فراهم نکرده. مثلا فرض کنین همراهی دارین که هی غر بزنه و ایراد بگیره، آیا تمایلی به بروز خلاقیت پیدا میکنین؟!


در کل به نظرم بد نیست یه بار بشینین فکر کنین و نکاتی که باعث شد با همسرتون ازدواج کنین رو بنویسین. مطمئنم انتخابتون بی‌دلیل نبوده، فقط شاید به مرور زمان اون نکاتی که روز اول براتون مهم بوده الان رفتن تو حاشیه یا کمرنگ شدن و یا بهشون عادت کردین و در نتیجه فراموششون کردین.

اگه نتونستین این کار رو بکنین، بد نیست برای مدتی از خانواده‌تون دور شین، مثلا به یه سفر چند ماهه برین. اون وقت یواش یواش چیزهایی که در اثر عادت فراموشتون شده یادتون میاد و میتونین تصمیم عاقلانه‌تری بگیرین.

12 پسندیده