من هیچ وقت تجربه سفر به سبک هیچهایک رو نداشتم و برام خیلی جذابه چون یه درسی از یکی دوتا کتاب بهم نشون داده وضعیت مردم و همینطور فرهنگشون هیچ ربطی به رسانه هاشون نداره. کما اینکه در زمان انقلاب فرانسه کسایی که به فرانسه سفر می کردن توی دربار زندگی می کردن و دیدی که از فرانسه داشتن دید درستی نبود، باری این سبک سفر از کجا باید شروع کرد؟
نمیدونم منظور از رسانه دقیقن چیه، ولی وضعیت مردم و همینطور فرهنگشون رو تا به محل زندگیشون سفر نکنی (تازه اونم به شرطی که مهمونشون شی، یا همسفرشون) نمیفهمی! شنیدن کی بُوَد مانند دیدن؟ اینجا مصداق پیدا میکنه!
ما تو قشم اول امتحانش کردیم. تصمیم گرفته بودیم هیجانانگیز و کم خرج سفر کنیم. برای همین شبا کنار ساحل چادر میزدیم. صبح روز اول با خودمون گفتیم چطوره این روش رو هم امتحان کنیم؟ خوشمون اومد ادامه دادیم! قشم کلن یه جاده داره که دور جزیره میچرخه. ما هم وایسادیم لب جاده و گفتیم تا هرجا برین باهاتون میایم. هایلوکس هم خیلی زیاده تو قشم، پشت ماشین مینشستیم.
برای شروع حداقل به یه همسفر ِ پایه نیاز داری!: )) که ترس هم رو از بین ببرید.
تو قشم به نظرم برا مردم کمی عادی شده بود اون زمان (بهمن 94 یا 95) این سبک از سفر، ولی تو سیستان و بلوچستان یکم براشون عجیب بود (اسفند و فروردین 96-97). اون آقای تریلیدار کاملن آشنا بود به واسطهی سفر به مناطق مختلف ایران و جهان. وقتی ازمون میپرسیدن چرا اینطوری سفر میکنید میگفتیم که هزینهها رو کم کنیم و با مردم محلی همصحبت بشیم، همسفری فرصت خیلی خیلی خوبیه برای همصحبتی و آشنایی با فرهنگها.
تو چابهار با یه زوج که از سنندج اومده بودن همسفر شدیم. اولین بار بود با چادر سفر میکردن. اول یکم به هیچهایک بدبین بودن. از ساحل درک میخاستیم برگردیم چابهار، مسابقه گذاشتیم کی زودتر میرسه با هیچهایک کردن، برنده شدن!: )) خیلی کار سختی نیست کلن، مردم مهربونن و مسافر رو دوست دارن.
ببینید تو ایران بخاطر اون حس مهمان نوازی اغلب مردم حتی در محروم ترین نقاط وقتی باهاشون از در دوستی وارد بشید شما رو مهمان خودشون می دونن و ازتون پذیرایی می کنن خیلی ها با استفاده از این فرهنگ موقعیتی که میتونه به نفع مردم محلی تموم شه براشون تبدیل به حتی ضرر می کنن
رسانه همه آنچه که به واسطه با ما میرسه یا همون شنیدن کی بود مانند دیدن… برای مثال شبکه های تصویری، که نگاه خودشون رو دارن یا کلن چیز دیگه ای نشون میدن.
هیچهایک کردن یه روش برای برای شناخت افراد هست یه ایده ای هم تحت عنوان اردوی جهادی در دانشگاه ها برگزار میشه که اون هم روش خوبی برای شناخت مردم مختلف هست. ایده من اینه که شما هرچه خالص تر با افراد برخورد کنید خالصتر هم درکشون میکنید. مثل داستان انقلاب فرانسه هست که مثال زدم افرادی که به فرانسه سفر می کردن از رسانه ای تغذیه میشدن که در واقع خالص نبود و چیزی رو می دیدن که وقعیت نداشت. ایده هیچهایک و چیزی شبیه به اردوی جهادی واقعیت مردم رو نشون میده چرا که شما با پولتون با افراد برخورد ندارین و با شخصیتتون با شخصیتشون برخورد دارین. نمیدونم منظورم رو از رسانه تونستم برسونم یا نه.
آهان درست می گید. ولی فکر کنم بشه برای این داستان هم ایده ای داشت. یکی از دوستان من دانشجوی کشاورزی هست و یک بار در اردوی جهادی شرکت کرده بود که با مناطق غرب رفتن و می گفت که قبل از شروع سفر بهشون گفته بودن که وقتی مردم محلی بهتون چیزی تعارف می کنن به هیچ وحه قبول نکنید. دوست من می گفت نمیشد چنین کاری کرد چون مردم حتی ناراحت می شدن و فکر می کردن شما مهربونیشون رو قبول نمیکنید. چیزی که دوستم سعی کرده بود انجام بده این بود که تمام توانش رو برای کمک کردن به اون افراد به کار ببره.
به نظر شما یه نفر که می خواد به این شیوه چیز های جدید یاد بگیره چکاری می تونه در ازاش برای اون افراد انجام بده؟
اگه سفر کرده باشین و مهمونشون شده باشین میدونید که اونا خودشون رو به شکلی که شاید ما شهرنشینها محروم میبینیم نمیبینن. منظور از محرومیت چیه؟ فکر میکنم ایزوله کردنشون، نگاه بالا به پایین یا ترحمآمیز به بیشتر شدن این فاصله کمک میکنه.
اول از همه آموزش در زمینه این که اون ها از داشته هاشون میتونن در زمینه گسترش توریسم در منطقه شون استفاده کنند و بعد کمک به نزدیک کردن خدمات اونا به استانداردهای گردشگری و بعد بردن توریست برای اون ها
واقعا ترس یکی از موانع چنین تجربه ایه. این صفحه که @lolmol در موضوع زیر گذاشته جواب خیلی از سوالا رو میده، حتی بدون همسفر، اما بازم بنظرم کار جسورانهایه. بعد تجربه های متفاوت گروهی شاید بشه به این سفر بویژه تکی رو آورد. چه جوری میشه یه رایگان سوار هیچهایکر شد؟
فکر کنم منظور شما Couchsurfing است، که شامل همه نوع خدمتی از جمله استفاده از وسایل نقلیه هم می شه اما بیشترین استفاده اش برای استفاده از محل سکونته. اما فکر می کنم هیچهایک فقط مخصوص استفاده از وسایل نقلیه است.
به دلیل همین تفاوت هم من با هیچهایک هیچ مشکلی ندارم و طبق توصیه های خوب @sepinoud.keshaavarz خیلی هم با استفاده از اون موافقم.
اما در مورد Couchsurfing یه مقدار تردید دارم. با اینکه در جاهای مختلف بحثهایی راجع به این موضوع خوندم اما هنوز برای من یک سئوالِ باز است.
از طرفی همونطور که خودت گفتی، باعث انتقال فرهنگها و نزدیکتر شدن موردم جوامع مختلف باهم میشه و دوستیها رو بیشتر میکنه، که این عالیه. از طرف دیگه، این موقعیت در همهجای دنیا و همهجای ایران یکسان نیست. مثلاً شاید اگر در تهران کسی خونه و غذای رایگان برای Couchsurfing ارائه بده، احتمال اینکه در معاوضه از این سرویسها در کشور دیگهای استفاده کنه و این مشارکت دوطرفه رو حس کنه، بیشتره، تا فردی که در محلههای کوچک این کار رو میکنه. و البته همونطور که شما گفتی، مردم محلی از روی مهربانی و مهماننوازی سنتی این کار رو میکنن (از حق نگذریم که این خصوصیت توسط گردشگرهای خارجی اینقدر نقل شده که الان ایران در دنیا از این بابت شهرت خوبی داره)، اما معمولاً اطلاعی راجع به این سیستم و اینکه این امکان برای خود اونها هم فراهم هست، ندارند.
تا الان 3 بار از این سرویس مهمان قبول کردم، تا حالا مهمون نشدم (نخاستم)، و حدود 10 بار (تو ایران و خارج از اون) برای پیدا کردن افراد محلی ازش استفاده کردم.
تجربهی مهمونام خیلی خوب بود. چون قبل از اینکه بیان با هم صحبت میکردیم، یکم هم رو میشناختیم و شرایطمون رو توضیح میدادیم. مثل اینکه اتاقشون جدا خاهد بود یا اشتراکی، چقدر از وسایل حمل و نقل عمومی فاصله دارن، چقدر میتونم باهاشون وقت بگذرونم، چند شب میتونن پیشمون بمونن، عادت خاصی دارن یا نه و اینطور چیزها. معمولن خود مهمان میپرسه چیزی هست که بخای از محل زندگیش بیاره؟ همیشه تشکر کردم و گفتم نه. ولی خودشون همیشه یه چیزایی همراه دارن برای دوستای جدید احتمالیشون. من هم تا الان همینکار رو کردم وقتی به کسی پیشنهاد دادم باهاش آشنا شم در محل زندگیش. مثلن یک بار یکی گفت کلکسیون آهنربای یخچالی (اینای که میچسبونی به یخچال، نمیدونم اسمشون چیه) جمع میکنه، و منم براش بردم. به علاوهی یه پاکت کوچیک پسته. تو آشناییهای داخلی یکم سخته، چون تا الان نتونستم سوغاتی مناسبی از تهران پیدا کنم. سوغات ِ تهران چیه؟!
از اون طرف خیلی از توریستهای غیرایرانی شنیدم از این سرویس استفاده کردن، صحبتی از گرفتن هزینه توش نبوده، ولی وقتی میخاستن خونه رو ترک کنن به زور ازشون هزینه گرفتن! خیلی هم مظلوم نیستن مردم محلی! یا یه بار یکیشون میگفت از میزبانش پرسیده چیزی لازم داری بیارم؟ اونم کللی کِرم صورت سفارش داده برای مادرش و پولش رو هم به توریست نداده!: ))
یا مثلن خودمون یه بار چادر زده بودیم، یکی یهو اومد به زور ما رو ببره خونهش، ما قبول نکردیم. روز بعد یکی دیگه بعد از یکم صحبت و آشنایی دعوتمون کرد و قبول کردیم. داستان رو که بهش گفتیم گفت “اوه اون فلانیه! خوب شد نرفتین، یه شب مهمونتون میکنه یه هفته میاد خونهتون!” آدمای فرصتطلب همهجا پیدا میشن و ربطی به سطح درآمد یا محل زندگی نداره. همه هم اونقدر هوشمند هستن که بشناسن اینجور آدما رو، اگر هم نشناسن و سرشون کلاه بره تجربه میشه دو مرتبه فریب نخورن!
فکر میکنم جای سرویس Airbnb یا مشابه اون تو ایران خیلی خالیه… کوچسرفینگ واقعن برای آدماییه که مرامی کاری رو انجام میدن و انتظار نتیجهای جز دوستی و آشنایی از کاری که انجام میدن ندارن. البته خیلیا برای یادگیری زبان ازش استفاده میکنن. ولی فضای کللی گل و بلبل و آه نظام فاسد سرمایهداری و خام گیاه خواری و گیتارم و این چیزاست!: )) یعنی خیلی رفاقتی و اعتماده. کسی غیر اینا فکر کنه استفاده از این سرویس رو بهش توصیه نمیکنم. نباید انتظار داشته باشین میزبان کسی بشین و اونم حتمن وظیفه داره میزبان شما بشه در آینده. بده بستون نیست. برای همین شاید کوچسرفینگ خیلی برای ایران مناسب نباشه، چون ما فرهنگ “این کار رو برات انجام میدم تا برام فلان کار رو انجام بدی” یا “دوستت دارم چون دوستم داری” و مشابهش رو داریم. من هم گاهی حوصلهشو دارم!
حدود دو سال پیش پای توریستها دوباره به ایران باز شد. اوایل چون کم و جدید بودن مردم خیلی خوب برخورد میکردن، ولی اگه با کسی که دو سال پیش به ایران سفر کرده صحبت کنید و همینطور با کسی که مثلن یه ماه پیش، میفهمید که این شرایط هم کمکم داره عوض میشه. اما هنوز نسبت به بقیه جاهای دنیا خونگرمتر هستیم.
من خودم اینطوری فکر نمی کنم. همونطور که گفتم در مورد فلسفه کلی اش در ایران، تردید دارم. اگر خودم استفاده می کنم، قبلش با فلسفه اش آشنا شدم.
برای شما و من قضیه کاملاً مشخصه و شما مطمئنی که اگر بخوای می تونی از این سرویس یه روزی استفاده کنی (نه اینکه از خود اون شخصی که مهمونت بوده مستقیم استفاده کنی و مهمونش بشی). کما اینکه از هیچهایک چندبار استفاده کردی. منظورم این بود که این فرهنگ واضح و روشن نیست در ایران.
این سنت مهماننوازی در ایران فرق میکنه با فلسفه کوچسرفینگ.
و این سوءتفاهم ها هم ریشهاش به نظرم همین روشن نبودن فلسفه و فرهنگ این سیستم است.
دوتا از دوستانم در تهران، که کار دومشون خدمات گردشگری است، یک اتاقشون رو کلاً تخت اضافه گذاشتن برای کوچ سرفینگ. اونها می دونن دارن چیکار می کنن و بهنظرم هیچ سوئتفاهمی براشون پیش نمی یاد.
منظورتون اینه که برای مردم جا نیفتاده یکی رو بدون دریافت هزینه یا متقابلن مهمونشون شدن به عنوان مهمان بپذیرن؟ یا فلسفهی کوچسرفینگ این نیست؟ یا نمیدونن چطور باید از کوچسرفینگ استفاده کنن؟
توی وبلاگ کوچ سرفینگ نوشته کسی حق نداره از مهمانش پول بگیره و مهمان هم حق نداره به میزبانش پیشنهاد پول بده.
ببین کوچسرفینگ خیلی هم بدون چشمداشت نیست! فقط بده-بستون به شیوه مدرنتری اتفاق میافته. شما پروفایل داری، مهمونت بابت پذیراییای که ازش کردی می تونه بهت امتیاز بده، review حتی بنویسه. این شانس شما رو برای زمانی که بخوای مهمون کسی بشی با استفاده از کوچسرفینگ، بالا می بره و آدمها راحتتر بهت اعتماد میکنن. این جایگزین پرداخت هزینه و اینا نیست و توش دقیقاً هدف تعاملهای اجتماعی، از همهچیز پررنگتره. اما نکته اینه که شما هم میدونی که یکروز ممکنه از این خدمات استفاده کنی.
اصلاً بحث پول گرفتن در کوچ سرفینگ نیست.
در مورد اونایی که می دونن از کوچسرفینگ چطور استفاده کنن هیچ بحثی ندارم. از اول هم بحث در مورد مردم محلی در مناطق غیرشهری بود که جاذبههای توریستی در محلشون دارن و احتمالاً از چنین خدماتی استفاده نمیکنند. گرچه که خیلیهاشون از روی همون سنت و مهماننوازی مهمان رو میپذیرن (بدون استفاده از وبسایت)، من فکر میکنم اگر از خدماتشون کسب درآمد بکنند هم حق دارند و کاملاً عادلانه است.
بطور کلی، من باوجود تردیدهام، نظر مثبتی نسبت به این فرهنگ دارم، دلیلم اینه که با وجود راههای ارتباطی خیلیکم با بیرون، این شاید یکی از معدود شانسها برای خیلی از ما باشه برای ارتباط با دنیای خارج از مرزها. منتها باید فرهنگش روشن و واضح بشه یه مقدار. گفتم که برای خودم هم یک سئوال بازه :–)
اینکه با مهماننوازی سنتی فرق داره، و اگر مهمانی می پذیرن در قبالش هیچ انتظاری نباید داشته باشن، مگر اینکه از قبل واضح درخواست هزینه رو کرده باشن.
توریست خارجی با پیش زمینه ذهنی کوچسرفینگ دعوت رو قبول می کنه (البته در خیلی از جاهای ایران هم خیلی شانس پیداکردن میزبان از طریق سایت رو نداره چون در خیلی از مناطق این سایت شناخته شده نیست. در عوض با خود مردم محلی تعامل می کنه و جایی پیدا می کنه)، و میزبان سنتی در ذهنش مهماننوازی سنتی است، (که مثلاً توی فرهنگ خودش قوانین نانوشته ای برای برگردوندن محبت و جوری جبران کردن وجود داره). ممکنه این اتفاق نیفته و محبتش جبران نشه. من این مورد رو زیاد دیدم و شنیدم که در ایران به دلیل این اختلاف فرهنگ اتفاق افتاده. در مورد اینکه چطور این فرهنگ جا بیفته ایده ای ندارم.
برای شروع هیچهایک بهتره مسیرها و شهرهایی رو انتخاب کنین که از نظر فرهنگ و امنیت در سطح بهتری باشن. مخصوصا در ایران که هنوز این موضوع خیلی برای همه شناخته شده نیست.
علاوه براین، بنظرم بهتره ابتدا دو یا سه نفری شروع کنین و تجربه تون که بیشتر شد سفرهای تنها و هیچهایک رو بزارین توی برنامه هاتون
خودم چنین تجربه ای نداشتم ولی اولین تجربه ام از کسایی که اینجوری مسافرت (البته خیلی کوتاهش ) میکنن یادمه راهنمایی که بودم خونه ما نزدیک بود ولی یک عده از بچه ها که مسیرشون دورتر بود بصورت دسته جمعی داخل تاکسی یا وانتی چیزی میشدن ! که البته خطرناک بود .
به نظرم اگر خواهان اینجور مسافرت هستید حداقل یک همراه داشته باشید( تنهایی مسافرت رفتن علاوه بر خطرات ،اون کیفیت لازم رو نداره) همراه در خطرات،گفتگو،تهیه مستند و گزارش و عکس و فیلم ،تهیه غذا و ریز نکات سفر خیلی میتونه کمک کننده باشه.
برای این نوع سفر از رانندگان داخل روستا یا شهر که شغلشون مسافرت باشه و ترجیحا ماشین بزرگ و جا دارای داشته باشه (مثلا وانت و کامیون و…) استفاده کنید. تعداد بالا به نظرم بهتره مثلا یک نفر مسئول نوشتن سوالات شه یکی تو تهیه غذا وارد تر باشه یکی تو مصاحبه و یکی هم عکس برداری و… اینطوری بعد از سفر هم یه خاطره دارید.
هیچهایک یا کچسرفینگ به نظرم تو ایران ناشناختست و مردممون خیلی کم درکی ازش دارن،متاسفانه انتظارات بی جا باعثش میشه به نظرم،وبه جنسیت مسافر سنش و یا مهمان نواز مربوط نمیشه
من ۵ بار تو ایران این کارو کردم هر چند مشکلی رخ نداد ولی دید مردم نسبت بهت متفاوته مایل به اینکه نگاهاشون اذیتت میکنه
فقط یه توصیه میکنم حد الامکان تنها شروع نکنید به هیچ وجه مخصوصا خانوما چون درک سفر تنهایی برای اکثر مردا مشکله مخصوصا توی ایران عزیزمون
و یه مطلبم این که اگر کسی خواست همسفر بشیم و حداقل یه تجربه کوچیکم داشته باشه از این نوع سفر خوشحال میشم یه دوست عزیز داشته باشم سن و جنسیت مهم نیست