ایا موقع نوشتن منطق ادم بیشتر از حس او کار میکند؟

  1. بحث های اینجا رو به دوستی نشان دادم و بعد از عمیق شدن در بحث ها نظری داد که برایم جالب بود:
    گفت اینجا اکثر ادما دارن در حد پاراگرافی مینویسن و تلاش در دلیل اوردن است. و دیگه فرصت به بد و بیراه و یا کلام نامربوط نمیرسه. و اگر به همین سبک روی نوشتن متن های با پاراگراف ادامه دهد، احتمال اینکه مشابه کامنت های اینستاگرام یا فیس بوک برایش اتفاق بیفتد کم است.
    یک سطر بد و بیراه نوشتن چیزی نیست، ولی یک پاراگراف فقط بد و بیراه نوشتن، بعید است.

  2. گاهی موقع بحث های تیمی، که لازمه به هم فیدبک بدیم، میبینم که ممکنه دچار خودسانسوری و یا زیاده از حد تند رفتن بشیم. ولی موقع تعاملات نوشتاری این طوری نیست. البته احتمال سوبرداشت در بحث نوشتاری بیشتره، ولی یه چیزی درش هست که جلسات فیدبک حتی در چارچوب هایی مثل اسکرام هم به صورت نوشتاری برگزار میشه. یعنی ابتدا از افراد میخوان که حتما نظراتشون رو بنویسن.

پیشتر راجع به تاثیر خواندن در افزایش قدرت استدلال حرف زده شد. به نظرتون نوشتن هم مشابه چنین تاثیری رو بر مغز داره؟

3 پسندیده

تا حدودی با نظر دوستتون موافق هستم ولی نه کامل .
از اولین روز هایی که گوتنبرد دستگاه چاپ رو اختراع کرد همیشه بحث و جدال بین 2 گروه افراد وجود داشته . دسته اول افرادی که سهولت دسترسی به نوشتار و همگانی شدن رسانه ها رو باعث اضمحلال ذهن خطی انسال میدونستن یا به عبارت ساده تر این افراد همیشه ماتم این رو میگیرن که فرهنگ اگر بیش از حد رسانه ای بشه و افراد نتونن تو خلوت خودشون مطالعه کنن افکار عمومی رو به سمت ابتذال و خود شیفتگی میره و دسته دوم افرادی بودن که از نظر اون ها گسترده شدن شبکه ها و رسانه ها میتونه یه فرصت باشه که انسان چند پاره ای که قرن ها اسیر زندان مطالعات فردی بوده بتونه یه بار دیگه به جامعه خودش پیوند بخوره و تو معادلِ جهانی دهکده ای قومی ادغام بشه .

از طرفی طبق گفته آقای مرشال مک لوهان تو کتاب شناخت رسانه ها ، در بلند مدت تاثیر و اهمیت محتوای یک رسانه تو نحوه تفکر ، رفتار و عملکرد ما خیلی کم تر از تاثیر خود اون رسانه هست .

و طبق این اصل در بلند مدت این ما نیستیم که مشخص میکنیم یه رسانه محتواش چه کیفیتی خواهد داشت . بلکه خود اون رسانه و قابلیت هاش به مرور عادت های نوشتاری مارو شکل میدن .

پادپرس هر چند سعی داره که فرهنگ پاسخ های کوتاه و ادبیات چت رومی رو از بین ببره همینطور اشتیاق به مطالعه و بحث های وزین رو مجدد زنده کنه منتها نباید از این غافل بشیم که پادپرس به هر حال از نظر فنی یه جورایی زیر مجموعه فروم ها قرار میگیره و فروم ها یکی از انواع شبکه های اجتماعی هستن و یکی از مهم ترین اصل ها تو شبکه های اجتماعی اینه که کاربران حوصله خوندن متن های طولانی یا نوشتن اون ها رو ندارن و دوست دارن هر چه سریع تر به اصل مطلب و پاسخشون برسن پس لزوما پاراگرافی نوشتن یه مزیت نیست . یکی از قوی ترین سیستم های پرسش و پاسخی که دیدم سایت stackoverflow.com بوده و دقیقا میشه نوشتار کوتاه و غیر پاراگرافی رو تو اون مشاهده کرد و در واقع همین مورد مزیت رقابتی این سایت محسوب میشه . چون علاوه بر کسی که سوال میپرسه و کسی که جواب میده هزاران نفر به عنوان کسانی که به این سوال و جواب از طریق گوگل دسترسی پیدا میکنن هم درگیرن و چون این گروه کاربران با کمترین هزینه وقت جواب سوالاتشون رو از طریق جست و جوی گوگل پیدا میگنن ناخواسته فرهنگ کوتاه نویسی و تا حدودی ادبیات چت رومی تو این رسانه تبدیل شده به یه مزیت ! منتها باز هم این رسانه به گونه ای طراحی شده که هیچ گونه حرف نامربوطی تو اون زده نمیشه . پس دلیل این که پاد پرس مثل اینستاگرام نیست نمیتونه این مورد( پراگراف نویسی ) باشه .

تا جایی که بنده اطلاع دارم تو علم آناتومی مغز انسان تمامی فعالیت هایی که مربوط به زبان از جمله خواندن ، نوشتن و … تو یه قسمت مغز پردازش میشن . همونطور که یه بدن ساز وقتی بازوش رو با دمبل زدن قوی میکنه میتونه از همون قدرت بازو تو باز کردن در نوشابه استفاده کنه به نظر راجع به مغز هم همین باشه . وقتی که خواندن میتونه قدرت استدلال رو بالا ببره پس صد در صد خواندن زیاد نوشتن رو قوی تر میکنه و نوشتن بیشتر هم همون تاثیر بیشتر خوندن رو خواهد داشت .

3 پسندیده

اگه به شعر به عنوان سبکی از نوشتار نگاه کنیم که در آن حس و یا درک احساسی شاعر بیشتر از حد عادی بروز داده میشه، اون وقت به نظرتون شاعرا هیچ کدام خودشون اشعارشون رو ننوشتن؟ و یا مثلا اول شعر رو گفتن و بعد به صورت نوشتاری ثبتش کردن؟

فکر میکنم بسته به موقعیت، میشه احساسی نوشت یا ننوشت. در عین حال اتفاقی که برای خودم میفته این هست که موقع نوشتن اطلاعات به صورت منسجم تری در ذهنم طبقه بندی میشه و یاداوری شون برای خودم راحت تر میشه.

1 پسندیده