حتما همه ی ما دیدیم که بسیاری از کارهای پژوهشی در ایران با تاخیر زیاد به چاپ می رسن و بعضی ها هم هیچ وقت چاپ نمی شن. یکی از علت ها رو میشه بلد نبودن یک پژوهشگر تازه کار در مورد نحوه ی نگارش مقاله دونست.
بسیاری از دانشگاه ها، یک مرکز نگارش دارند که دانشجویان تحصیلات تکمیلی می تونن با گرفتن وقت مشاوره و با در دست داشتن پیش نویسی از کارشون، در مورد نحوه ی نوشتن مقاله راهنمایی بگیرن. [۱]
آیا ممکنه چنین مراکزی در دانشگاه های ما هم تاسیس بشن؟
این کار چه ملزوماتی داره؟
کاش یه قانونی هم بود که وقتی یه مقاله رو سه ماه دادی دست استادت اما هرچی سراغشو میگیری، فیدبک نمیده، یه حقی برای دانشجو قائل بشه که استاد رو زیر سوال ببره به راحتی
به نظر من اگه چنین مرکزی وجود داشته باشه نیازی به گذاشتن چنین قانون هایی نیست چون خود استاد هم در انتشار سریعتر مقاله ذی نفع هست، احتمالا اون استاد هم یه گیری توی فرآیند نگارش مقاله داره که به جا برطرف کردنش، کار رو به تعویق میندازه. مثلا ممکنه بلد نباشه به جای در نظر داشتن یک بازه ی 4-5 ساعته ی طولانی در یک روز برای مرور مقاله، اون رو تقسیم کنه به 4-5 تا بازه ی یک ساعته در هر روز. یا ممکنه شروع کردن این کار براش سخت باشه.
این مرکز نگارش اگر هیچ کمک فنی ای هم نکنه حداقل می تونه یک گوش باشه. بارها دیده شده وقتی مساله ای که مدت ها درگیرش هستیم، برای کسی توضیح میدیم خودمون یک دفعه جوابش رو پیدا می کنیم بدون اینکه شنونده اصلا کمکی کرده باشه!
در برخی از دانشگاه های خارج از کشور کلاس های رایگان Technical Writing برای همه و هر ترم به منظور آموزش نگارش صحیح مقالات برگزار میشه. در کنار این کلاس ها مرکز مشاور و ویرایش رایگان مقالات وجود دارد. البته سطح انگلیسی مقالاتی که داده میشه برای ویرایش، بسیار بالاست. منظورم این است که انگلیسی بلد هستن و فقط جهت ویرایش نهایی به این مرکز مراجعه میکنند و این مراکز هم مقالاتی با سطح بسیار پایین رو نمی پدیرن (چون خدمات رایگان هست).
امیدوارم این روش که منطقی هم به نظر میرسه، در دانشگاه های ایران هم راه اندازی بشه.
متاسفانه ما از ساختارهای موجود هم نمیتونیم استفاده کنیم. یه راه حل ساده اینه که بخش آموزش زبان هر دانشگاهی این وظیفه رو به عهده بگیره. قبلا توی مرکز تحصیلات تکمیلی به صورت غیررسمی این کار انجام میشد. ولی الان نمیدونم چه جوریه.
ممکنه از این تجربه کمی بیشتر توضیح بدین؟
به طور کلی از دید شما و همکارانتون یک مرکز نگارش باید چه امکان هایی داشته باشه تا بتونه کار انتشار مقاله رو برای شما یا دانشجوهاتون تسریع کنه؟
آیا صرفا وجود چند متخصص زبان انگلیسی در چنین مرکزی کافیه؟ یا باید افرادی در این مرکز باشند که مثلا تجربه ی ادیتوری نشریه ها رو داشته باشند؟
من با این موضوع از بن و اساس مخالفم. یعنی چی مرکزی که مسئولیتش نگارش مقاله باشه. واقعا چی باعث میشه ما همچین نگاهی به چاپ مقاله داشته باشیم. به نظرم ما مفهوم مقاله دادن رو درست متوجه نشدیم. این موضوع شامل حال خود من هم میشه.
من وقتی مقاله میدم میخوام نتایج خودم رو به دنیا اعلام کنم. حالا اگه من الفبایی ارتباط با دنیا رو بلد نباشم چه فایده ایی داره. بر فرض مثال شما یه مقاله چاپ کردید اگر تو مرحله بعد اصلاحات خورد چطور میخوایید بهش پاسخ بدید اگر کسی ار کار شما خوشش اومد و خواست باهاتون همکاری کنه و در نتیجه ازتون خواست یه سری توضیحات بهش بدید چی؟
به نطر به جایی استفاده از مسکنها بهتره خواستمون رو اینطور در نظر یگیریم که تو دانشگاه ها زبان انگلیسی خیلی جدی تر گرفته شه و حتی چندین کورس به زبان انگلیسی داده شه. این راه حل خیلی کاربردی تر از مرکز زبانه دانشگاهه
من حقیقتش موافق ِ این نیستم که چالش بر سر نوشتن مقاله، صرفا چیزی از جنس مشکل ِ زبان انگلیسی هست. فکر میکنم اگر انگلیسی، زبان مادری ما باشه هم بسیاری از اعضای هیات علمی و دانشجویان ما برای نوشتن کار پژوهشیشون با چالش روبرو میشن.
چون فکر میکنم اساساً «کار پژوهشی کردن» یه چیز هست و «نوشتن ِ توصیفی از اون کار پژوهشی» چیز دیگر. ممکنه کسی پژوهشگر قویای باشه ولی نگارندهی قویای نباشه و برعکس؛
به عنوان شاهدی برای حرفم، لطفا به این مقاله جالب نگاه کنین:
در این مقاله ادعا شده که در جستجوی یک فنوتیپ خاص برای گذار سلول از حالت بنیادی به تمایزیافته بودند که خاصیت جالبی، نسبت پواسون منفی، برای هسته سلول پیدا کردند.
در حالی که در یک گپ حضوری با نویسنده اصلی مقاله صحبت میکردم و میگفتن که این خاصیت رو خیلی اتفاقی، وقتی که داشتند ستاپ جدید آزمایشگاهیشون رو تست میکردند متوجه شدند.
مسلما، در چکیده یا مقدمه مقاله نمیان بگن که ما داشتیم یه کار دیگه میکردیم و یه دفعه متوجه یک خاصیت جدید شدیم! بلکه یک نویسنده ماهر پشت ِ قضیه وجود داره که توصیف کاملا هدفمند و همگن و هیجان انگیز و در عین حال کاملا ساختگی، از ماجرای پژوهش ارائه میده.
نهایتاً، خلاصهی صحبتم این هست که نوشتن رو میشه به عنوان یک مهارت نرم بهش نگاه کرد که شاید معدودی از آدمها ذاتا از اون برخوردار باشن، اما اکثریت آدمها نیاز دارن با تمرین به این مهارت دست پیدا کنن. کارکرد مرکز نگارش میتونه دادن مشاوره و راهنمایی برای تقویت این مهارت در آدمهای درون آکادمی باشه.
در پاسخ به شما دوست دارم تجربه شخصیه خودم تو اروپا و امریکا رو بگم. بدون شک المانیا خیلی خوب بلدن یه توصیف خوب از یک فرایند ازمایشی بدن منتها خیلی برام جالب بودش که بیشتر اونها همیشه در نورد بعضی ادمهاا خیلی فروتنانه اعلام میکنند که چقدرر ادمهایی موفقی در نوشتن مقاله هستند. به طور مثال گروه ما یکی از پولدارترین گروه هایی دانشگاه هست و تمام اون به این خاطره که استاد راهنمایی من بلده چطور مقاله اش رو بفروشه و کجا از شبکه ارتباطیش استفاده کنه. نمی دونم شاید این یکی از مهمترین مشکلات جامعه علمی ما و کلا بازار ما باشه. اینکه ماها هنوز نگاهمون به علم شبیه به ابو علی سیناست که خودشون رو وقف علم میکردن و به خاطر زحماتشون مورد تشویق جهان قرار میگرفتن خیلی وقته منسوخ شده چون تو اثر حاضر ماها بی نهایت ابو علی سینا داریم که در نتیجه همشون نمی تونن مورد تشویق جمعیت قرار بگیرند.
اینکه موضوعی که مطرح کردید که یه مرکزی باشه که براتون بازار یابی علمی کنه یه کار واقعیت عبثیه که باعث میشه شما همیشه وابسته بمونید از طرفی تنها شما کاملا می دونید که نقطه قوت کارتون چیه در نتیجه اگه هیچ کس بهتر از شما نمی تونه کارتون رو بفروشه همون طوری که تو مثالی که اوردید تنها خود اون ادمها میدونن که نکته کارشون چیه و خوب تو موقع فزوش کارشون اصلا بهش اشاره کردن و بعد از اینکه مورد تجمید جخان قراز گزفت برا کسی مهم نخواهد بود که ایا این کار با فکز قبلی انجام شده یا اتفاقی بوده
من مخالفم (کلا با دانشگاه های امروزی مخالفم ، دانشگاه های ایران هم اصلا برازنده نام دانشگاه یا آکادمی نیستند).
این مسئله برمیگردد به موج مقالهگرایی و اینکه فردی حتما باید به طور متناوب مقالات بیمحتوا و بیخاصیت تولید کند که هیچ خواننده خاصی هم ندارد و بحث و گفتگویی پیرامون آن شکل نمیگیرد. حداقل در کشور خودمان این موج مقالهگرایی را میبینم که کاملا اثر علم و ماهیت علم را تخریب کرده است. شخصی ممکن است 100مقاله نوشته باشد ولی هیچکدام به درد نمیخورد و صرفا چاپ شدهاند.
خب چنین مرکزی نیز قاعدتا در این راستا عمل میکند که به مقالهنویسها کمک کنیم تا مداوم مقاله بنویسند و چون نمیتوانند و گاها مشکل نگارش دارند این مراکز کمکشان کند تا راحتتر متن مقاله را تنظیم و منتشر کنند حال آن که باید پرسید شخصی که نمیتواند مقاله بنویسد، رساله بنویسم و در یک شاخه علمی ایده جدید خود را به نگارش درآورد، چرا باید مقاله بنویسد !! در حالی که نتیجه این همه مقاله هم مشخص است.
نه لزوما. بذارید کمی بیشتر توضیح بدم. به نظر من با توجه به تجربههایی که داشتم، «نوشتن مقالهی علمی پژوهشی» یک فن (ترکیب علم و هنر) هست. از هر فنی میشه استفادهی درست با هدف درست و استفادهی نابهجا داشت. اینکه برخی افراد بخوان از این فن سوءاستفاده کنن، دلیل بر این نیست که این فن رو بد بدونیم یا آموزش و یادگیری این فن رو مضر قلمداد کنیم. موج ِ مقالهگرایی ریشهاش از جای دیگه میاد و تا وقتی قوانین ِ حاکم بر دانشگاهها به شکل فعلی باشه، این روند ادامه خواهد داشت.
مسئله و چالشی که در موضوع اصلی مطرح شد این هست که:
وقتی فردی وارد دانشگاه میشه، در هیچ بخشی از فرآیند آموزشی، درباره نحوهی نوشتن و به چاپ رسوندن ِ کار پژوهیش راهنمایی و آموزشی دریافت نمیکنه. معمولا فرض میشه که کسی که پژوهشی رو انجام داده، از فن ِ به نگارش درآوردن ِ اون پژوهش هم برخورداره که تجربههای من نشون میده این فرض درستی نیست.
ایدهی مرکز نگارش، یکی از ایدهها برای پاسخ دادن به این نیاز هست که در برخی دانشگاهها (که اتفاقا بخشی از اونها انگلیسیزبان هستند یعنی مشکل انگلیسی نبودن زبان مادری ندارند) اجرا میشه.
در این مسئله با فرض اینکه نیاز به یادگیری فن ِ نگارش مقاله پژوهشی وجود داره، هدف این بود که این ایده مورد نقد و بررسی قرار بگیره.
بازاریابی علمی نه، هدفش اینه که تسهیلگری کنه و به مرور آدمها رو رشد بده تا بتونن به طریقهای بهتر و خلاقانهتری کارشون رو برای دیگران توضیح بدند. در واقع این کار، همون کاری هست که خیلی وقتها افراد در یک جمع کوچک انجام میدن و نتیجهی مثبت میگیرن. شما ممکنه با همگروهی یا دوستتون درباره درفت کار ِ پژوهشیتون صحبت کنید و از ایشون کمک و راهنمایی بگیرید. ایده این هست که همین کار رو به شکل سازمانیافته بتونید انجام بدید.
شاید خوب باشه این رو هم اضافه کنم که تلاش برای فروش یک کار پژوهشی به یک ژورنال خوب و بیشتر دیده شدنش رو تلاش ِ ارزشمندی در مورد ِ یک کار پژوهشی ِ ارزشمند میدونم. اینکه یک کار بیارزش بخواد از فنهای ماهرانهای استفاده کنه تا بیشتر دیده بشه، اولا مسئولیت ژورنالهای مهم و معتبر هست تا تشخیص درست انجام بدن، ثانیاً این دیده شدن به نظرم رشد پایدار به همراه نخواهد داشت.
چه قدر فرصت خوبی! تجربههای شما حتما میتونه به درد خیلی از ما بخوره. غیر از استفاده از اسم و رسم در به چاپ رسیدن مقاله، استاد ِ شما از چه فوتهای کوزهگری برای نوشتن کار پژوهشیشون استفاده میکنند؟ اگر فرصت داشتین، هر نکته ریزی که به نظرتون رسید، ممنون میشم در موضوع « چه طور یک مقاله ی خوب بنویسم؟» به اشتراک بذارین.
بله در این مورد با شما موافقم. ادبیات و اصول فنی نویسندگی باید در نگارش مقالات رعایت شود ، همچنین افرادی ممکن است موضوع مناسبی برای نگارش یک مقاله داشته باشند و بخواهند دستاورد تحقیقات و پژوهشهای خود را عرضه کنند ولی در خصوص فرم و چگونگی و فرآیندها آن آشنایی نداشته باشند. در این موارد لازمه که یک مرکزی باشد که به پژهشگران کمک کند.
نگارش فنی است که یک فرد آکادمیک ( و به طور عام همگان) به آن نیازمند است ، به هرحال یکی از راههای انتقال دانش ، نوشتن است و فرد باید بدانید چگونه بنویسد.