“خوب، باید درمورد چی حرف بزنیم؟”
وقتی حرف گفتگو به میان می آید، این یکی از موضوعاتی است که بارها و بارها از خودمان و طرفمقابلمان پرسیدهایم.
خیلی وقتها وقتی در یک گفتگو هستیم که سکوت در آن رخنه کرده است، در ذهنمان دنبال موضوعی برای صحبت میگردیم.
البته این خیلی هم بد نیست. وقفه در مکالکه کاملاً طبیعی است و خوب است که به فشار اجتماعی مکالمهای که دچار سکوت شده است عادت کنیم.
اما اگر این اتفاق زیاد برایتان می افتد و این سکوتها بیش از اندازه طول میکشند، بد نیست که چند موضوع کمکی در ذهنتان نگه دارید. در زیر به ۵ موضوع خوب برای حرف زدن اشاره میکنیم و پایینتر از آن ۵ موضوعی که باید از حرف زدن درمورد آن خودداری کنید را آوردهایم.
۱٫ کسی که با او حرف میزنید
برای خیلیها بهترین موضوع حرف زدن خودشان هستند. نسبت به آدمها و اینکه که هستند کنجکاو باشید. دال کارنیج (Dale Carnegie) گفته است:
“میتوانید با علاقهمند شدن به دیگران در دو ماه بیشتر از آنچه که با سعی در علاقهمند کردن دیگران به خودتان میتوانید دوستیابی کنید، دوست پیدا کنید.”
ببینید طرف مقابلتان کنار کار اصلی خود چه کارهای دیگری انجام می دهد. به چه چیزهایی علاقه دارد و چه چیزهایی او را به هیجان می آورد. از او طوری سوال کنید که با یک پاسخ بله یا خیر بتواند جوابگوی شما باشد. اگر متوجه شدید که چندان به این مدل پرسش و پاسخ علاقه نشان نمیدهد یا پاسخ مشخصی ندارد، سوالات بازتر بپرسید. و سعی کنید به جای اینکه منتظر نوبت حرف زدن خودتان باشید، واقعاً به حرفهایش گوش دهید.
درمورد چیزهایی که طرفمقابلتان واقعاً به آنها علاقه دارد حرف بزنید. مطمئناً این موضوعات خیلی بیشتر از کار یا آبوهوا شما را به هیجان خواهد آورد. و نگران نباشید که مجبور شوید فقط گوش دهید. بیشتر آدمها اگر به آنها علاقه نشان دهید، به دانستن درمورد شما علاقه نشان خواهند داد.
۲٫ محیط اطراف
خیلی راحت ممکن است در مکالمه فقط روی یک چیز متمرکز شوید. بد نیست کمی تمرکزتان را گستردهتر کنید، کمی به اطرافتان نگاه کنید. همیشه چیزهای جالب در محیط اطرافتان برای شروع گفتگو وجود دارد. مثلاً در یک میهمانی ماهیهای آکواریوم، کلکسیون موزیک، کتابها و فیلمهای توی قفسه، لباس جالب یک نفر، همه موضوعات خوبی برای حرف زدن هستند.
۳٫ اخبار و موضوعات روز
به روزنامهها توجه کنید، همیشه یک چیز جالب برای شروع یک مکالمه در آنها وجود دارد. موضوعات جالب و خندهدار همیشه موضوعات خوبی هستند. حرف زدن درمورد مرگ، بدبختی و موضوعات بحثبرانگیز همیشه ایده چندان جالبی نیستند.
در کنار اخبار، موضوعات مربوط به فیلمها، سریالهای تلویزیونی یا موضوعات روز هم برای حرف زدن جالب هستند.
۴٫ چیزهایی که دوست دارید و ندارید
آدمها همیشه دوست دارند که درمورد چیزهایی که دوست دارند و چیزهای که دوست ندارند حرف بزنند. اینها چند نمونه هستند:
• آهنگها/آلبومهای مورد علاقه
• فیلمها/برنامههای تلویزیونی موردعلاقه
• بدمزهترین شکلاتی که تابحال خوردهاید
• بهترین/بدترین مسافرتی که تابحال رفتهاید
• بهترین/بدترین کار/رئیس/همکاری که تابحال داشتهاید
۵٫ تجربیات و احساسات مشترک
این موضوع ممکن است کمی مبهم به نظر برسد. البته تاحدودی شبیه به موضوعات بالاست. اما رویکرد جالبی از آن است.
منظورمان این است که آنچه در مکالمه درمیان میگذارید، لازم نیست که واقعیات باشند. آنچه که به اشتراک می گذارید احساسات و تجربیات هستند. هیجان و احساسات پشت اتفاقاتی که برایمان میافتد.
یک نمونه از آن میتواند طریقی باشد که میفهمید طرف مقابل به مسافرت علاقه دارد. به همین دلیل میپرسید: چه چیز مسافرت هست که باعث شده اینقدر آن را دوست داشته باشی؟ ممکن است بگوید هیجان کشف چیزهای تازه، چیزهایی که قبلاً اصلاً ندیده است. و ممکن است شما هم همان احساس را نسبت به مسافرت داشته باشید. به همین دلیل ممکن است بگویید: آره، میدونم به دست آوردن تجربههای جدید و تازه خیلی جالب است.
اما لازم نیست برای اینکه بتوانید با فردمقابل ارتباط پیدا کنید حتماً زیاد مسافرت رفته باشید. ممکن است عاشق کتاب یا فیلم باشید. آنوقت میتوانید احساستان را وقتی یک نویسنده یا فیلم عالی جدید کشف میکنید مطرح کنید. این درست مثل سفر کردن به یک دنیای کاملاً جدید و هیجانانگیز است.
پس ممکن است خیلی شبیه هم به نظر نرسید اما احساسات مشترکی داشته باشید. ممکن است به نظر خیلی متفاوت از هم بیایید، زندگیهای متفاوتی داشته باشید اما همیشه نقاط ارتباطی بین شما وجود دارد.
انگیزشدهندهها و نیازهای قوی مختلفی در مکالمه و گفتگو وجود دارد. یکی از آنها تقویت نفس فرد است. کاری که مثلاً با موضوع ۱ قابل انجام است. مورد دیگر حس ارتباط است. کاری که با موضوعات مختلف میتوانید انجام دهید.
۵ موضوع که باید از حرف زدن درمورد آن خودداری کنید
خوب حالا ببینیم درمورد چه موضوعاتی نباید حرف بزنید؟ واقعاً موضوع خاصی نیست اما بعضی موضوعها فقط برای بعضی گفتگوهای خاص مناسب هستند، مثلاً با خانواده و دوستان نزدیک.
بعضی موضوعات ممکن است غیرقابل کنترل شوند. باید مدت زمانی که درمورد آنها حرف میزنید را محدود کنید. وقتی میبینید طرف مقابل مدام به اینطرف و آنطرف نگاه میکند و به نظر میرسد که توجهی به حرفهایتان ندارد، وقت تغییر موضوع است.
انرژی مثبت گفتگو را نگیرید. وقتی موضوعات زیر در فکرتان است، قبل از حرف زدن فکر کنید.
۱٫ بیماری. هیچکس دوست ندارد زیاد درمورد بیماری حرف بزند و بشنود. این موضوعات موجب ناراحتی میشوند و آدمها به طور کل دوست ندارند خیلی به موضوعات ناراحتکننده فکر کنند.
۲٫ رئیس یا شغل غیرمنصفانهتان. هیچکس دوست ندارد بنشیند و شما مدام از اینکه چقدر رئیستان ناعادل است و چقدر کارتان خستهکننده است حرف بزنید. گوش دادن به شکایت کردن خستهکننده است. سعی کنید کمتر شکایت کنید.
۳٫ شغل خستهکنندهتان. اگر کارتان جالب باشد حرف زدن درمورد آن خیلی خوب است. اگر کارتان را خیلی دوست دارید، حرف زدن درمورد آن هم جالب خواهد بود. اما اگر خیلی علاقهای به کارتان ندارید و فکر میکنید خستهکننده و طاقتفرسا است، سعی کنید کمتر درمورد آن حرف بزنید. اگر کارتان را دوست دارید اما به نظر میرسد دیگران به آن علاقهای ندارند سعی کنید حرف زدن درمورد آن را محدود کنید.
۴٫ سرگرمیها و موضوعاتی که ارتباط برقرار کردن با آنها دشوار است. حرفهای فنی و تکنیکی یا حرف زدن بیشتر درمورد محتویات یک سرگرمی تا آنچه که به شما هیجان میدهد، کمی خستهکننده خواهد بود. سعی کنید از واژههای تکنیکی و جزئیات ریزی که فقط خودتان به آن علاقه دارید و دیگران قادر به درک آن نیستند خودداری کنید. موضوع ۵ بالا را امتحان کنید. سعی کنید به جای اینکه خود را در جزئیات و نکات فنی یک موضوع اسرار کنید، به چیزهایی درمورد آن بپردازید که شما را به هیجان میآورد.
۵٫ قاتلان زنجیرهای و مضوعات وحشتناک. این مورد هم درست مثل حرف زدن درمورد بیماری موجب ناراحتی و وحشت افراد میشود و باید از آن پرهیز شود.
“خوب، باید درمورد چی حرف بزنیم؟”
منبع : http://www.mardoman.net/life/talkingideas
شما نظرتون چیه