این داستان را ادامه دهید

خرس مادر همه چیز را دیده بود؛هم کسانی را که در کشتن توله‌اش درنگ نکردند و هم شبنم خانم را.

7 پسندیده

ولی نمیدانست راه درست چیست و چه کار میتواند بکند. باید منتظر زمانی مناسب می ماند.

2 پسندیده

باید انتقامش را می گرفت. باید خرخرۀ تمام کسانی که آنجا بودند را یکی یکی می جوید. باید همان طور که توله اش را کشتند، توله و توله هایشان را در مقابل چشمشان تکه تکه می کرد. چهرۀ تک تک شان جلوی چشمش بود. خوب به خاطر داشت چطور گوش خرس کوچولوی عزیزش را گرفته و او را روی زمین کشان کشان برده بودند…
پ.ن: چقدر وحشتناک شد. خودم حالم بد شد. یعنی چی آخه «توله و توله هایشان را در مقابل چشمشان تکه تکه می کرد» :sob::sob::sob: ولی خب همین حس و داشته دیگ حتما

3 پسندیده