چه موقعی تو کارها، زندگی، رفاقت یا هر چیزی میتونی بگی برد برد بازی کردی؟ چطور میشه بازی برد برد رو از ایثار یا حتی بیگاری تشخیص داد؟
وقتی که در مذاکره یا معامله یا تعامل نفع دو جانبه ایجاد بشه. حالا جنس این نفع میتونه مادی یا معنوی باشه. بسته به نوع اون تعامل و رابطه.
خب حد تشخیص این برد برد بودن چیه؟ چه موقعی میتونی بفهمی داری برد برد بازی میکنی، یا همه چیز به طرفت میبخشی یا این که اصلا توهم برد برد بازی کردن داری
خب حدش به نوع رابطه و قواعد و شرایط بستگی داره.
مثلا ممکنه شما به یه شرکت جنس می فروشی بعد یک ماه بعد از خرید سیلی از چک های برگشتی رو، رو به روت می بینی که طرف خودش رو موظف نمی بینه تسویه کنه، تو قرار داد بعدی این حس درونی رو خواهید داشت که بهتون اجحاف شده و تو بازی باختین.
یا مثلا موقع مذاکره طرف: 45 روز مهلت می گیره برای تسویه و درصدی هم تخفیف و در ازاش میاد و سر موقع تسویه نقدی می کنه و شما رو در دردسر نمی اندازه. اینم نمونه برد-برد.
بستگی داره شما سود و زیان رو چی تعریف کنین یا شرکت به چه مقدار سود میگه برد و بر عکس.
تو روابط انسانی هم اطرافیان ممکنه حس کنن شما داری فداکاری یا ایثار می کنی در برابر موقعیت یا شخصی که علاقه داری بهش اما در نهایت یه رضایتمندی و برد درونی برای شما ایجاد خواهد شد. اینم به ارزش هایی که در شما درونی شده بر می گرده. البته اینکه همیشه انسان دهنده باشه هم فکر می کنم حالت سالمی نیست.
شاید خیلی از کشته های جنگ برای ما تو بازی شکست خورده باشن اما تو سطح دیگه ای از ارزشگذاری ها قهرمان و برنده هستن.
یکم به سبک خودم توضیح بدم که مسئله رو پیچیده کنم
این یکم به نوع تعریف و شکل رابطه بستگی داره. در بازیهای با خروجی صفر، این استراتژی معنی نداره. برای مثال بازی پوکر دو نفره رو در نظر بگیرید. خروجی موثر این بازی صفر هست و این به معنی اینه که حتما یه نفر بازنده و یه نفر برنده هست.
در بازیهای با ورودی از بیرون، برای مثال سرمایه گذاری، یا تولید، همه میتونن منفعت داشته باشن، ولی با استراتژی مناسب این منفعت میتونه بیشینه باشه.
در بازیهائی که روابط دخیل هستن، میتونید به شکل چندوجهی نگاه کنید. یعنی در برهم کنش بازیگرها، چند عامل دخیل هستند. با استراتژی مناسب هر فرد میتونه حداقل در یه عامل سود ببره در حالیکه در عوامل دیگه ضرر میکنه. اگر عامل سود برای هر فرد مهمتر باشه، بازی به نحوی برد-برد به حساب میاد. این نوع برهم کنش برای بهینه شدن، نیاز داره بازیگرهای مکملی داشته باشه که امکان حالت بهینه وجود داشته باشه. در ایثار، بیشتر بازیگرهای عاطفی یکسان هستند و بنابراین عوامل مهم براشون هم یکسان هست. اگر تجربه رفاقت بلندمدت داشته باشید، معمولا پایداری رفاقت آدمهای مکمل بیشتر هست. حتی میشه از این نظر به بحث روابط معقول هم نگاه کرد.