روند درستی رو پیش گرفتید . فقط یه توضیح متفاوت درباره کلمه هایی که گفتید ارائه بدید
ضمن اینکه کلمات ساخته شده از 9 نباید کمتر باشه تا ذهن حسابی به چالش کشیده بشه .
از @lolmol و @moalem @mohammad.etemaddar دعوت میکنم بیان تو گود
درس، درد، دِسِر(پیش غذا)، رِسَد( از مصدر رسیدن)، دُرَر (دُرها)، سِرِس(خواهر ژوپیتر)، سُرُر(سرشاخه گیاهان)،
سَرَر(خطهای کف دست)، سُرَر (آخر شب از نیمه ماه)
من کلمه پشم رو انتخاب میکنم.
شم، یعنی حس ششم (خود ششم هم شد یه کلمه )
شِش، شُش، ششُم، شم هم که گفتم، مِش یعنی جدولطوری، مَپ، شپش!!! شپشم (دیگه به خاطر برنده شدن توی مسابقه حاضر شدم این کلمه رو هم بگم) شَمشَم اسم یه برنده که توی سال ۲۱۲۱ روانه بازار میشه
از @Ben_Dehqan دعوت میکنم که ادامه بده
برای راحتی کار من بازی خودم رو انجام میدم؛
لَحم = در زبان عربی به معنی گوشت به کار میرود و شحم نیز به معنی دنبه گوشت است.
مِلح= هر نمکی. (ناظم الاطباء). نام عامی است گونه ای از عقاقیر ارباب صناعت کیمیا را که قسمی از آن را ملح عذب (شیرین ) و قسمی را ملح مرّ (تلخ ) خوانند و قسمی موسوم به ملح اندرانی است و قسمی احمر (سرخ ) باشد که از آن باطیه و سینی کنند و قسمی را ملح نفط گویند که بوی نفط کند و قسمی مسمی به ملح بیضی است که از وی بوی تخم مرغ آب پز آید و قسمی را ملح هندی نامند که به رنگ سیاه باشد و …
حِلم=
مترادف حلم: بردباری، حوصله، شکیب، شکیبایی، صبر، صبوری، عقل | خواب، رویا
متضاد حلم: تندی، ناشکیبایی |
برابر پارسی: بردباری، نرمش، آرامی
حلم. [ ح ِ ] (ع اِمص ) آهستگی. || بردباری. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) : حلم شتر چنانکه معلوم است اگر طفلی مهارش بگیرد صد فرسنگ ببرد. (گلستان ). دو کس دشمن ملک و دینند یکی پادشاه بی حلم دوم زاهد بی علم. (گلستان ). || عقل. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). و گران سنگ از صفات اوست. (آنندراج ). ج، احلام، حلوم. (منتهی الارب ) (از آنندراج ) :
نرانده اند قلم بر مراد آدمیان
نداده اند کسی را ز حلم و علم خبر.
ناصرخسرو.
|| (اصطلاح علم اخلاق ) نوع پنجم از انواع تحت جنس شجاعت، حلم است و آن عبارت است از آنکه نفس را طمأنینتی حاصل شود که غضب به آسانی تحریک او نتواند کرد و اگر مکروهی بدو رسید در شغب نیاید. (از نفایس الفنون ). طمأنینه است هنگام شدت غضب. وگویند تأخیر در کیفر دادن ستمکار است. (تعریفات ).
مَحَل= علاوه بر مکان و اعتنا معنی اعتبار و فرصت هم میدهد.
حَمل= مترادف حمل : آبستنی، بارداری، حاملگی، بار، نقل، توجیه، تعبیر، تاویل، بردن، ترابری، جابه جایی، برداشتن | بره، فروردین ماه
لَمح=نگریستن و دیدن به نگاه خفی و پنهان. (منتهی الارب ). دیدن به نظر سبک. (منتخب اللغات ). لمذ. (منتهی الارب ). || درفشیدن برق. درخشیدن برق. (زوزنی ). درخشیدن برق و ستاره. (منتهی الارب ). درخشیدن.
مِلل= مفرد آن کلمه ملت است و علاوه بر معنی قوم و کشور و نظایر آن معنی مذهب نیز میدهد.
حَلَح =محلی است در آشور که اسباط عشر، بعد از اسیری بدانجا برده شدند.
لَمل =شهر لمل (به فرانسوی: Lommel) در شهرستان مزک در استان لمبورگ در منطقه فلاندری در کشور بلژیک واقع شده است.
بلژیک
لاقبول ، درسته که خط زبان عربی و فارسی یکی هستند. اما دو زبان از دو مادر کاملا متفاوت هستن.
مثل این هست که وسط زبان آلمانی از کلمات انگلیسی استفاده کنیم. درسته که هر دو از حروف انگلیسی استفاده میکنند. اما دو زبان مختلفن. تازه مادر انگلیسی و آلمانی یکی هست!
زبان عربی هم فرزند و زیرشاخه زبانهای سامی هست. اما زبان فارسی زیرشاخه زبانهای هند و اروپایی هست.
منم یه کارت قرمز به الآرمان میدم:
جلو هر کلمه یه پارگراف لغتنامه آوردی، لذت بازی میره.
تازه منم دعوت نکردی!
به خاطر یوسف پول رو انتخاب میکنم
پول
لپ
پل
لول
وِل
لوپ (loop تو فارسی هم به کار میره، قبول کنید!)
لو (لو دادن، لو رفتن)
لُل (lol نام مستعار لاله خودمون @lolmol )
پو (نام شخصیت بازی)
آخ جون ۹ تا شد
اینم که هیچ کس انجام نداد ! !
مثال بود دیگه ولی قالبش همین شکلی در ضمن فقط کلمات ساخته شده سه حرفی قابل قبوله
قابل توجه @leila کلمات دو حرفی قبول نیست
- مدد
- ممد (بازیکن اصلی بازیهای ذهن-سازهی من! مرجع: کشتی کچ با ممد، ممد با مزدک)
- داد
- ماد
- مام (مادر رو میگم نه مام بوبر زیربغل)
- ادم
- امد
- دما
- دام
- ادا
- ددم (ددم وای! کلماتم بیشتر از ۹ تا شد … )
فکت جدید: آدم و دام و مام و ماد و اینا نداریم. اگه به مدد هم نرسیم، دمای زمین اون قدر زیاد میشه که دااااد همه مون در میاد!
ممنون از دعوتت آرمان. سین-صاد رو به بازی دعوت میکنم تا کمی مخاطرات و هیجانات بازی رو افزایش بده @Sin_sad
علی رو هم دعوت میکنم برای ساخت کلمات ساختگی جدید @Ali_Shakeri
ای وای
چقد ذوق کرده بودم
همه اش تقصیر یوسفه ببخشید تقصیر پوله
اعتراض که نه، پیشنهاد دارم:
خب بازی رو آسون کنید اونایی که دنبال پولن هم بتونن
من جنگ را انتخاب میکنم:
۱. جَنگ
۲. جُنگ
۳. گنج
۴. ننگ
۵. گُنگ
۶. گَنگ: رودخانهای در هند
۷. نَنَج: نام روستایی در ملایر
۸. نَگَن: شکل محاوره «نگویند»
۹. : گِگِگِ (آوایی به نشانه تمسخر)
گر گنج خواهی جَنگ کن کنار رود گَنگ تا نَگن طرف گُنگ به نَنَج رفت تا ننگ برنامه جُنگ ورزش را به جان بخره. گِگِگِ!
منم @ghanbarzadeh رو به بازی دعوت میکنم.
آقایون و خانمها برای من یک نقطه مبهم پیش آمده.
در قاعده بازی چنین ذکر شده که
هر کس یک کلمه سه حرفی معنی دار انتخاب میکنه و باید 9 تا کلمه معنی دار سه حرفی از همون سه حرف بسازه
یعنی 9 کلمه دیگر باید حاوی 3حرف کلمه اول باشند. بسیاری از جوابها به طور کامل حاوی 3حرف کلمه اول نیست پس مقررات رعایت نشده آیا انتقاد و نکته بسیار ریز و ظریف اینجانب صحیح است؟
بله ولی یه حرف میتونه دوبار تکرار بشه و این یه مورد استثنا هست . البته مسامحه کردیم میتونستیم سخت بگیریم
خداوندگار سلامت باد
البته من در محاسبات قبلی آوا رو در نظر نگرفته بودم ولی بدون تکرار تقریبا بازی میره به سمت کلمات ساختگی.
اشکالی نداره که در مسیر خود بازی، قوانین مناسب خودش رو نشون بده
من قُرب رو انتخاب میکنم:
- قُرب= نزدیکی
- بَرق
- بَرَر= برادر به گیلکی!
- بِبَر
- بِبُر
- قبر
- بَقَر= گاو
- قُرُق= جای ممنوع الورود
- رِبق= سر گوسفند یا چهارپا رو در رسن محکم کردن
- (اشانتیون!) قَرق= آواز ماکیان (قرقاول از این کلمه گرفته شده)
بَرَر! بقرهایی که رِبقه کردی، به قصد قُرب در قبر قُرُق کردن، ببَرشون اداره برق که صداشون ببُره!
من @saeed_taghavi و @Jalal_Razavi رو به بازی دعوت میکنم.
باحال بود! فقط با توالیِ «ببر» ۲-۳ تا کلمه نوشتی. لذت بردم
راستی من @E.Rafiee رو هم دعوت میکنم به بازی، تا ایشون هم کمی الهامبخشمون باشن.
خب … من چیو انتخاب کنم؟!
پسر
سِپَر
پُرس
پِرِس
سَر
سُر
رُس
پُر
پَر
بینی و دهان آن سَر بریده را با گل پر میکند. پَری را روی آن میگذارد و به سمت پسر سُر میدهد. پسر سپر میاندازد و میپرسد:“پِرساش کنم؟”
نان
نون
نما
نوش
نیش
آمد (توی نان آ هم هست)
نور
نیز
ناب
نوا
ایول 9 تا شد
سنگ
سوت
سرد
گوش
ناز
موس
گرد
گور
سبد
سوز
9 کلمه
عزیزم مگه نمیدونی من تو چیزی که برنده نشم شرکت نمیکنم ؟ سخته آقا!!