دیشب حین صحبت با دوستی دربارۀ شرایط کار، و وضع اقتصاد و جامعه و طبعاً اجتماعگریزیمون به این ایده پیبردیم که گویا همه دوست دارن کار کنن، آخرش برن یهجای خوش آب و هوا توی مزرعه زندگی کنن ولی با اینکه غالباً پول و امکانات لازم رو دارن، این کار رو نمیکنن.میدونم که درآمد ناشی از کشاورزی شاید کفاف زندگیشون رو نده، ولی جهش ارزی کشور موجب بهبود اوضاع کشاورزها شده، دارم به این فکر میکنم که ماهایی که هیچ ایدهای از این وضعیت نداریم، چطور میتونیم اطلاعات ابتدایی رو پیدا کنیم؟ وزارت کشاورزی آمریکا اطلاعات خوبی داره، ولی ایران چی؟ بیشتر سوالاتم دربارۀ نقشۀ تجاری کاره. مثل قیمت زمین، بازدهی محصولات چند سالهست؟ قیمت آبیاری قطرهای؟ سوالاتی از این قبیل.
با اکثر ادما که هم صحبت میشی همچین ایده ای دارن.
برن یه جای خوش آب و هوا و فارق از تکنولوژی واسه خودشون چند تا درخت. سبزی. مرغ و خروس و شایدم گاو پرورش بدن و گذران عمر کنن.
پر ظاهر خیلی آرام بخش میتونه باشه
احتمالا به این خاطر میتونه باشه که اجدادمون کشاورز بودن و یا دامپروری میکردن.
چیزی که هست واقعیت با چیزی که تو ذهنمونه یکم متفاوته.
مثلا: تو ایران جای خوش آب و هوا که همه چیز خیلی خوب باشه معمولا روستاهاییه که الان جز سالمندان کسی سکونت نداره.
چون اینترنت نیست و یا حتی آب آشامیدنی همه فصول سال نیست.
یا زمستونا خیلی سرد میشه یا تابستونا خیلی گرم.
یا اگه هیچ کدوم از اینا نباشه قیمت سرسام آوری دارن که فقط از ما بهترون از پسش بر میان.
با همه این اوصاف باز هم میتونی یه زندگی ایده آل ذهنت رو تجربه کنی
مثلا من جایی رو میشناسم که میتونی زمینی در حد ۳۰۰۰ متر اجاره کنی و سبزیکاری کنی و از فروش سبزی گذران عمر کنی. فقط یکم سخته
یا مثلا افرادی رو میشناسم که یه باغ بزرگ دارن و نیاز به یه نفر دارن که نگهبانیشو بده
این دو مورد بدون هیچ گونه پس اندازی به ذهنم رسید
در مورد کشت با اجاره بقیه محصولات میتونم یه براورد کنم.
چنین آمار و اطلاعات دقیق و منسجمی وجود نداره و باید با پرسوجو به اطلاعات تخمینی برای ریختن یک پلن کاری برسید. برنامهها و سایتهایی مانند میدون یا کارستون به صورت کلی به معرفی برخی کسبوکارها میپردازند که کشاورزی هم جز اونها هست ولی کلی است و گاهی باید با مشاورین اونها تماس بگیرد که شخصا تجربهای نداشتم که مشاورهها تا چه حد کارایی داره و آیا باید مبلغی پرداخت کنید یا صلواتی کمک میکنند.
کشاورزی شغل سختیه با اینکه استقلال عمل بالایی وجود داره و از دردسرهای سر و کله زدن با دیگران مبراست. تنها گروهی کشاورز دیگه هستند که در خصوص کار ، آبیاری و مسائل خردهکاری با هم در ارتباط هستند.
از نظر مالی هم نوع محصولی که کشت میکنید خیلی مهمه. همچنان کشاورزی در بسیاری از محصولات بازده مالی بالایی نداره بعلاوه اینکه نبود امکانات مدرن کشاورزی هزینه و سختی رو بالا میبره در مقابل سود بالایی حاصل نمیشه. اما خب برخی محصولات کشاورزی با توجه به افزایش قیمت ارز و حتی تحولات جهانی افزایش قیمت محسوسی داشتند.
مثلا کشاورزی شغل اجدادی خاندان پدری و مادری بنده است و همچنان عموها و داییهای من با وجود داشتن شغل ثابت ، تمرکز اصلی خودشون رو روی کشاورزی (پسته) گذاشتند الان هرکیلو پسته در بدترین حالت 60-70هزار تومان قیمت میخوره (فروش خام به واسطهها ، البته رقمهایی مثل اکبری کله قوچی و … در قیمت و کیفیت تفاوت میکنن) در حالی که 2سال پیش بهترین قیمت قریب 25-27 هزارتومان بود(بهترین رقم). از هر نیم حبه زمین پسته میشه سالیانه 100تا150میلیون تومان محصول برداشت کرد (جدا نمیدونم چجوری حبه به سایر مقیاسهای زمینی تبدیل میشه ولی در کشاورزی پسته زمینها برحسب حبه تعیین میشه. یک حبه ، دو حبه ، نیم حبه ، ربع حبه (به ندرت) و …) هزینههای نگهداری هم شاید قریب 20میلیون تومان درسال بشه. هر حبه (تا یک سال پیش و در منطقه ما) مابین 70تا80میلیون تومان قیمت داشت (زمین با درخت مرغوب و سهم آب).
خودم همیشه کنج ذهنم هست و احتمالا عملیاتی هم بشه که به روستای پدر و مادری برم و کشاورزی کنم ، که باید سرمایهای جمع کنم که چندینوده سال طول میکشه. شخصا دقت و دانشی که خود کشاورزان دارند رو از یک کارشناس یا مهندس کشاورزی ندیدم مگه اینکه خودش چندسالی کشاورزی کرده باشه.
در مجموع میخوام بگم هر محصولی واقعا سوددهی خوبی نداره. اطلاعات دقیق و متمرکزی هم من ندیدم که نهاد یا سایتی ارائه بده و باید تحقیق کنید و خصوصا با چند کشاورز یا وارد به کشاورزی صحبت کنید. سختیها این کار همچنان بالاست به همین دلیل نسل جوان کشاورز گاهی این مسیر رو ادامه نمیدن. از همه مهمتر دانش عملی کشاورزی ما همچنان بر سبک و سیاق سنتهای گذشته و فنون قدیمی است و از تکنولوژی و دانش روز عقب و دور است.
اما چیزی که خودم حدس میزنم اینکه ورود به کشاورزی برخی محصولات خاص و ذاتی _ مزیتهای رقابتی _ این سرزمین (مثل پسته یا زعفران که زمین و جغرافیای خاصی دارند) با کمک و استفاده از دانش روز و تکنولوژی که جوامع پیشرفته ازش کمک میگیرند (مثلا پستهکاران ایالات کالیفرنیا) در عین تسلط و کمک گرفتن از روشهای فعلی ، میتونه شغل خوب و پردرآمدی باشه.
من تجربه زندگی کشاورزی رو داشتم (تا قبل از دانشگاه توی روستا زندگی میکردم) و یه نکته مهم در کشاورزی امروز هست که باید بهش دقت کنین: میزان سختی، بسته به امکانات داره و این یعنی سرمایه بیشتر، سادگی کار بیشتر. برای مثال، آبیاری قطرهای میتونه کلی از سختی کار رو رفع کنه وگرنه مشکلات زیادی به وجود میاره. بخصوص اینکه اگر به سبک زندگی کشاورزی (از لحاظ خود استایل زندگی و از لحاظ جسمی و فکری) عادت نداشته باشین، کار بسیار سخت میشه.
البته الزاما کشاورزی روی زمین تنها راهحل نیست. الان گلخانه هم رواج زیادی داره و به نسبت از نظر مدیریت سادهتر از کشاورزی معمولیه (چینش اولیه رو معمولا با هزینه میتونین به متخصصین بسپارین).
پ.ن.
با این موافقم نیستم که در ایران، رفتن به سمت کشاورزی میتونه از لحاظ روحی و آرامش کمک کنه. یک دلیل اینه که وقتی به این سمت برین، با سطحی از خطرات محیطزیستی آشنا میشین که عمق فاجعه ملی در دوران ما رو نشون میده: از تنشهای آبی تا دلالیهای وسیع و عدم مدیریت در سطوح روستایی که برای امنیت غذایی بسیار مهمه.
امروز توی شهرها خیلی از آدمها حسی از این خطرات ندارن و نمیدونن چه آینده سختی در انتظار ما خواهد بود. وقتی به روستاهای خالی از سکنه نگاه میکنین، باید دو نکته مهم رو در نظر داشته باشین: کشاورزها به سختی حاضرن از زندگی به نسبت جذاب کشاورزی جدا بشن و اینکه اتفاقی مهیب داره بر این علاقه ذاتی و کهن انسانی غلبه کرده.
صحبت @yousef کاملا درسته، کشاورزی مثل صدای دوهل هست. تنش آبی و دمایی (سرمازدگی محصول) در کنار آفات باعث میشه یه کشاورز نتونه بازدهی لازم رو از کارش بگیره.
بگذارید یک مثال بزنم. درخت گردو بسیار درخت ارزشمندیه چه از نظر میوه و چه از نظر چوبش. اما سه تا آفت این گیاه رو تهدید میکنه: 1- فتیله ی نارنجی گردو که یک نوع قارچ هست که باعث میشه اون بخش که این آفت بهش حمله کرده خشک بشه (مثل چوب پنبه میشه) توضیحات علمیش مفصله میتونید با یه سرچ مطالعه کنید. برای مقابله با این آفت باید ساقه رو از 10 سانت پایین آفت ببرید و بسوزونید در مرحله بعد کل درخت رو با سم ضد قارچ مثل بردوفیکس یا کاپتان تیمار کنید و بخشی از درخت که بریده شده رو با مخلوط چسب پانسمان و سم ضد قارچ تیمار کنید. هر لیتر سم بردو فیکس در ایران حدود 2 دلار هست (البته توی این لحظه 25 هزار تومان قیمت داره). 2- کرم ساقه خوار، این کرم درخت رو از داخل می خوره و باعث پوک شدن درخت میشه. روش های مختلفی برای مقابله باهاش هست که همه گرون هستن ولی بهترین روش تزریق سم (فکر کنم دورسپان یا اتریمفوس متیل) به داخل ساقه از طریق تکنیک تزریق ساقه ای هست که نمیدونم هزینش چقدر هست. 3- کرم ریشه خوار این کرم ریشه درخت رو میخوره و باعث خشک شدنش میشه اغلب به صورت لکه ای در زمین ظاهر میشه و 3 سال چرخه ی زندگیش طول میکشه برای این کرم باید از سم دیازنون استفاده کنید و 3 سال این سم رو زیر سایه انداز درخت بریزید، هر لیتر این سم قیمتی حدود 12 دلار در ایران داره (در حال حاضر حدود 150 هزار تومان قیمتش هست). دو تا آفت اول برای گردو بسیار مهم هستن.
این مثال برای یک محصول باغی هست برای محصولات زراعی هم همین مشکلات وجود داره حالا به شکل دیگه. همه ی اینها رو باید بگذارید کنار بازار که بعضی مواقع شما اگر طلا هم ارایه کنید باز هم ازتون به قیمت مس بر میدارن.
با همه ی اینها اگر بازم مایل بودید چینین کاری بکنید میتونید سراغ نهاد ریاست جمهوری در امور بانوان معاونت روستا ها برید اونجا راهنماییتون میکنن.
اووه؛ ماشاالله همه اطلاعاتشون چند سطح از من بالاتره :دی؛ واقعاً ممنون از مشارکتتون، خیلی بهم کمک کردن، انگار واقعاً کار پرچالشیه، راستش نیت من این بوده که از جنوب پاشم برم استانهای مرکزی رو به بالا چون واقعاً زندگی اینجا برام جذابیتش رو از دست داده، تحمل اینجا برام سخت شده، چون تابستون ما 8 ماهه. تابستون اصلیمون هم دما 45 - 50 درجهست، زندگی توی این بیابونها واقعاً از نظرم طبیعی نیست و دنبال شروع جدیدم و اینطور که بوش میآد، همین چندرغازی هم که جمع کردیم بزودی کفاف یه زمین کوچک رو هم نده، و فعلاً باید صبر کنم.
بنده هم که جووان تر بودم عاشق کشاورزی و باغ و گلخونه و … بودم. البته پدربزرگ م باغدار بود و خیلی از تابستان ها و تعطیلات مون لای خاک و خل های باغ سپری میشد. و این موضوع همونطور که دوستان اشاره کرده بودن باعث علاقه م به کشاورزی شد.
اما کشاورزی واقعا سخت و مشکل ه. پیشنهاد میکنم قبل از اینکه دنبال ایده آل هاتون برید قبلش از یه زمین ۱۰۰ متری شروع کنید و دنبال سود و زیان هم نباشید. فقط ببنید آدم این کار هستید یا نه! یادم میاد کلاس های آموزش گلخانه رو در مرکز فنی و حرفه ای تموم کردم حالم از هر چی خیار و گوجه بهم میخورد.
کافیه چند وقت انگیزه تون رو از دست بدید تا ببنید تنش های آبی و هوایی و آفت چه بلایی سر محصول و سرمایه تون میاره. فقط اینو بگم که داخل خونه مون ۱۰ تا دونه درخت بیشتر ندارم و بزرگ ترین دغدغه م مبارزه با آفت و قارچ همین ۱۰ تا دونه درخته و پیرم درآورده. هر چی هم سم بزنی چون نزدیک شالیزاره، یکماه بعد انگار نه انگار
کشاورزی کار آیندهداری است (همه جا). در کشور خودمان هم تا چندسال دیگه عمق فاجعه عدم توجه به کشاورزی و تمرکز بر توسعه صنعتی ناقصالخلقه مشخص میشه.
سختی کار نگهداری مزرعه است یا مثل همین ایام سال که صبح بری سر زمین و ببینی سرمای ناگهانی نیمی یا همه محصول رو نابود کرده. از نظر مالی اگه فرد خیلی کمالگرا و بریز و بپاشی نباشیم ، درآمدش کفاف یک زندگی آبرومندانه رو میده. با این حال استقلالی که انسان در این شغل داره باعث میشه جذابیتش نسبت به سختیهاش بیشتر باشه. منم چنین گزینهای در ذهن دارم.
امروزه کشاورزی ما خیلی سنتی انجام میشه. به همین دلیل امکان انجام نوآوریهای کوچک برای مدیریت مزرعه وجود داره. به عبارتی قرار نیست حتما به سطح تکنولوژی روز هلند رسید.
برای شروع کشاورزی من فکر میکنم چند سوال باید جواب داده بشه. اول چه محصولی؟ به هرحال کشت محصولات مختلف چه از نظر سختی چه از نظر قیمت و ارزش تفاوتیهایی دارند.
دوم اینکه کجا؟ متناسب با نوع محصول باید ببینید کجای استان یا کدام استانها میتونه مقصد هدف باشد. در ادامه پیدا کردن یک روستا برای شروع زندگی و زمین کشاورزی (اگه هدف زندگی در روستا باشه. هنوز روستاهای زنده و پویای خوبی وجود داره.)
من فکر میکنم روستا مقصد بهتره که در فاصله خوبی نسبت به شهر باشه. مثلا 40تا70کیلومتری یک شهر بزرگ یا مرکز استان. آخر هفته یا هر روز هفته امکان مراجعه به شهر وجود داره.
بعد باید ببینیم جو روستا در پذیرش غریبه چجوریه. البته تا اونجایی که من دیدم در اکثریت روستاها پس از ایام اندکی از اسکان و زندگی ، رسما به عنوان عضو دهکده به رسمیت شناخته میشیم. محیط اجتماعی محدود روستا در عین اینکه در پذیرش غریبه حساسیت داره ، در عین حال با سرعت خیلی بیشتری امکان جذب شدن به «جامعه روستا» وجود داره.
این آفات برای همه درختان گردو هست یا فقط امکان داره که بعضی از درختان گردو یا هر گیاهی دچار این آفت شه؟
چجور آفتی هست ؟ خیلی مشتاقم بدونم
کدوم شهر جنوب؟؟؟
الان تنها محصولات سود ده ولی ریسکی ک من سراغ دارم تو جنوب خوب عمل میان
مثلا هندونه مناطق گرم جزو اولین هندونه هاییه ک بدست میاد و تقریبا نوبر محسوب میشه و قیمتش تو بازار خوبه.
گوجه هم همینطور