برای کمک به زمین!

:smiley: :heart:ممنون

1 پسندیده

اتفاقا اگر در حوصله خودتون هست خوش حال میشیم بشنویم

2 پسندیده

به نظر من به حیوانات زمانی میشد بگیم که غذا ندیم که زیست بومشون و خیلی عوامل طبیعی دیگه به دست خود ما انسان ها تخریب نمیشد و یا تغییر نمیکرد. ما داریم محیط زندگی اونا رو هر روز تنگ تر و کوچیک تر میکنیم و می سازیم و زندگی میکنیم. خب حیوانات مجبورن به ما نزدیک تر بشن و اهلی تر رفتار کنن. دیگه به سک غریزی نمیتونن غذا پیدا کنن و ما باید کمک کنیم. البته این طرز فکر منه فقط.

1 پسندیده

با طرز فکرتون موافقم

1 پسندیده

بنظر من برای روشن شدن بهتر این موضوع، بهتر اول تعریف موجود “وحشی” و موجود “اهلی” مرور کنیم.

1.به موجودی، موجود وحشی میگیم که توی طبیعت زندگی میکنه و انسان در تکامل و تولید مثل اون نقشی نداشته و به اونها (wild) هم گفته میشه.موجودات وحشی کاملا مستقل از انسان زندگی میکنند، زیستگاه موجود وحشی طبیعت هست.

2.در مقابل تعریف وحشی ما موجود اهلی رو داریم که به گیاه یا جانوری گفته میشه اجداد وحشی اون سالها قبل(بعضا چندهزار سال) به دست بشر از طبیعت جدا شدند و در اثر آمیزش های انتخابی توسط بشر به مرور صفات اولیه ی خودشونو از دست دادن و صفات جدید کسب کردند که اونها رو برای زندگی در “کنار” انسان سازگار کرده و بهشون (Domestic) میگن.این موجودات چون صفات وحشی خودشونو از دست دادند برای زیست طبیعی به انسان وابسته هستند، زیستگاه موجود اهلی در جوار انسان هاست.

  • نکته ای که اینجا باید بهش توجه کنیم که مارو دچار اشتباه نکنه اینه که وحشی بودن و اهلی بودن تعریف های کاملا علمی هستن و پایه های ژنتیکی و زیست شناسی دارن. در اصطلاح عامیانه ممکنه ما (wild) رو با (aggressive) حیوونی که حمله میکنه یا (feral) حیوونی که صاحب نداره یا به قول معروف ولگرد هست اشتباه بگیریم. یا مثلا ممکنه حیوون اهلی (Domestic) رو با حیوون گوگولی که گاز نمیگیره(انگلیسی براش نداشتم :sweat_smile: ) اشتباه بگیریم.

اگه بخوام برای هر مورد مثال بزنم:

  1. گنجشک، خرس، میمون، گرگ، مار، ایگوانا، کرم خاکی، نسترن وحشی، شیوید کوهی و… مثال هایی از گونه های وحشی هستند

2.سگ ها، گربه های شهری(اینایی که میبینید ممکنه تو روستا هم زندگی کنن)، گوسفند، گندم، آفتابگردون، الاغ و… مثال هایی از گونه های اهلی هستند

2 پسندیده

غذا خوردن یکی از اصلی ترین نیاز های موجودات زنده هست که در نتیجه بخش قابل توجهی از رفتارهای اون موجود حول این محور شکل میگیره.
در ادامه دلایلم برای اینکه: چرا ما معتقد هستیم که نباید به حیوونات اهلی “بدون صاحب” و حیوونات وحشی غذا داد رو توضیح میدم و سعی میکنم مثال هایی براشون بیارم.

1. حیوانات وحشی:

  • میتونه باعث تغییر در رژیم غذایی بشه و این تغییر عادت و وابستگی به انسان میتونه مهلک باشه.
    (به طور مثال میمون هایی که کشور های آسیایی عادت کرده بودن از دست توریست ها غذا بگیرن تو قرنطینه ی کرونا گرسنه مونده بودن)

  • میتونه باعث از بین رفتن ترس غریزی حیوانات از انسان بشه که تعارضات بین انسان و حیوان رو افزایش میده که باز احتمال خطر جانی حیوون افزایش پیدا میکنه.
    (به عنوان مثال خرس، روباه یا گرگهایی که ته مانده غذای کوهنوردان رو میخورن یا زباله گرد شدن و به بوی انسان هم عادت کردن برای پیدا کردن غذا به دپو های زباله یا سطل های زباله نزدیک میشن این نزدیک شدن به اجتماع انسانی، یا به دلیل ترس انسان از حیوان یا آسیبی که حیووان وارد میکنه منجر به کشته شدن اون میشه)

  • میتونه باعث ایجاد شرایطی بشه که بصورت غیر مستقیم زندگی حیوون رو تهدید میکنه
    (در سالهای اخیر که بحران آب در پارک های ملی شدید تر شده سازمان محیط زیست اقدام به ساخت آبشخور برای حیوانات وحشی میکنه. چند وقت پیش افزایش تلفات جاده ای در محدوده ی خاصی از یکی از پارکها توجه ها رو بخودش جلب کرد بعد از تحقیق عامل اصلی اون ساخت یک آبشخور در فاصله نزدیک (چند ده کیلومتر) از جاده شناخته شد)
    **نکته ای که اینجا باید بدونیم اینه که متخصصان بعضی وقتها به ناچار غذا یا اب برای حیات وحش تامین میکنن که تعیین کم و کیف اون نیاز به مطالعه و تحقیق دقیق داره ولی با وجود این باز هم کار خالی از ایراد از آب در نمیاد.

2.حیوانات اهلی:

  • اولین چیزی که باید بهش توجه کرد اینه که میزان دسترسی به منابع غذایی ارتباط مستقیم با میزان تولید مثل این حیوونات داره.
    -یعنی غذا دادن شما به یک سگ یا گربه ی گرسنه داره به تولید تعداد بیشتری سگ و گربه ی گرسنه کمک میکنه و اگه به این کار ادامه بدیم وارد یه سیکل بی پایان و معیوب میشیم.

  • افزایش جمعیت حیوانات اهلی بدون صاحب میتونه باعث تعارضات مستقیم و غیر مستقیم اونها با حیات وحش بشه.
    -به طور مثال گربه های اهلی متهم ردیف اول انقراض چند صد گونه ی پرنده و پستاندار در سراسر جهان هستن در بعضی از کشورها قوانین سفت و سختی برای تکثیر و نگهداریشون هست.
    -یا سگهای بدون صاحبی که راهشون رو به عرصه های طبیعی، پارکهای ملی و مناطق حفاظت شده پیدا کردن و تبدیل شدن به یکی از فاکتورهی اصلی تهدید کننده ی نسل یوزپلنگ ایرانی (از پا دراوردن مستقیم یوز یا/و از بین بردن شکار یوز)

  • افزایش جمعیت درصد شیوع بیماری ها، مخصوصا بیماری های مشترک بین انسان یا گونه های وحشی رو افزایش میده.
    -بیماری های مشترک زیادی بین انسان و این حیوانات وجود داره که افزایش جمعیت باعث تقریبا غیر ممکن شدن مدیریت این بیماری ها میشه که نهایتا کیفیت زندگی انسان و حیوان رو پایین میاره.
    -بیماری هایی هم هستند که مشترک بین حیوانات اهلی و وحشی هستند به عنوان مثال بیماری دیستمپری که میان سگ سانان شایع هست و برای گربه سانان بسیار مهلک هست در سال های اخیر تعدادی از افراد گونه ی ارزشمند پلنگ های ایرانی در اثر این بیماری تلف شدن که عامل اون شکار سگهای بدون صاحبی که وارد قلمرو این حیوانات شده بودن شناخته شده.

  • افزایش جمعیت و ورود این حیوانات به عرصه های طبیعی باعث آمیزش های بین گونه ای و ایجاد گونه های هیبرید در طبیعت میشه که علاوه بر خسارت های مادی و خطرات احتمالی برای انسان، باعث اسیب به تنوع زیستی طبعیت هم میشه که بسیاری از دانشمندان خطرش رو هم اندازه تغییر اقلیم یا بیشتر از اون میدونن.
    -به عنوان مثال ورود ماهی قرمز های عید به رودخانه ها و سدها و دریاچه ها که باعث از بین رفتن گونه های اقتصادی ماهی ها میشه(در نتیجه ی ایجاد گونه ی هیببرید که ارزش اقتصادی نداره)
    -یا آمیزش سگ-گرگ در حاشیه ی بعضی از شهر ها و روستاها. گونه ی هیبرید حاصل از این آمیزش خوی تهاجمی رو از گرگ و عدم ترس غریزی از انسان رو از سگ به ارث میبره درنتیجه تعارضات با انسان بالا میره که به اشتباه به پای گرگ ها نوشته میشه و جمعیتشون رو تهدید میکنه. یادمه در مستندی که در این مورد ساخته شده بود گفته میشد که در چند سال اخیر چندین کودک از روستاها توسط گرگاس یا همون گرگ-سگ ها شکار شدن.
    -یا الاغ های بدون صاحبی که وارد پارک های ملی شدن و اختلاط اونها با گور ایرانی خلوص ژنتیکی این گونه در خطر انقراض رو تهدید میکنه.

**در مورد سگ های بدون صاحب میتونید در وبسایت با ایران به قلم مسعود فرهبخش عزیز بیشتر بخونید.

همونطور که قبلا اشاره کردم این موضوع جنبه های مختلفی داره که خیلی از موارد و مثالها رو به خاطر طولانی شدن بحث اینجا نیاوردم، خیلی جاهاش هم هنوز نیاز به مطالعه و تحقیق بیشتر داره.
به نظر من راه حل عملی زمانی حاصل خواهد شد که حامیان حقوق حیوانات(غالبا سگ و گربه) و فعالین حیات وحش کنار هم بشینن و به یک توافق مشترک علمی-عملی برسن و لازمه ی اون رو نگاه منطقی به منابع و محدودیت هامون و اجتناب از تصمیم های احساسی و/یا غیر علمی میدونم و فکر میکنم این راه از NGOهای فعال و قدرتمند میگذره.

ببخشید اگه طولانی شد.

3 پسندیده

خداروشکر دیشب نظر ندادم… اگه نه میشد قضاوت زود…
حرفاتون تا حد زیادی درست و عاقلانه هستن… ولی به نظرم یه اشکالاتی دارن مثلا: به کار بردن کلمه ولگرد چه برای آدم و چه حیوانات دیگه درست نیست…یه توهین محسوب میشه…هیچ کس خوشش نمیاد بهش بگن ولگرد… حتی اگه به خاطر یه سری مسائل مجبور به زندگی در خیابان بشه…
ببینید جمعیتشون رو میشه با عقیم سازی که بیشتر کشورهای دنیا و پیشرفته هم انجامش میدن کنترل کرد… که از کشتارشون جلوگیری بشه… یا با فرهنگ سازی مردم رو ترغیب کرد تا حیوانات بی سرپرست رو به سرپرستی بگیرن که البته قبلش باید مشکل هزینه های زیاد دکتر و واکسن حل بشه…
دیگه اینکه ورود حیواناتی مثل سگ بی سرپرست به قلمرو یوزهای ایرانی اصلا واقعیت نمیتونه داشته باشه…چون حیواناتی که سرپرست ندارن و بی خانمان هستن ترسوتر از بقیه حیوانات هستن… سگ هایی که وارد محدوده یوزها میشن سگ های شکاری رها شده هستن که به خاطر لذت وحشیانه ی بعضی و لایک جمع کردنشون توی اینستا و بقیه فضاهای مجازی اهلی شدن و به شکار میرن…بعد که شکار تموم میشه چون نمیتونن نگهشون دارن رهاشون میکنن… یا حتی قبل رها شدن توی مسیر دنبال کردن شکار گم میشن و خبری ازشون نمیشه… در آخر هم بیماری های مختلف میگیرن و وقتی هم حیوانی ازشون تغذیه میکنه دچار همون بیماری میشه و به بقیه هم انتقال میده…
جفت گیری سگ و گرگ هم کار احمقانه برخی بوده که خیال میکردن حیوان قوی تر از سگ به وجود میاد ولی چون نمیتونن اهلیشون کنن رها میشن و اونا هم چون برای زندگی با آدم ها سازگار نیستن برای تهیه غذاشون کودکان رو شکار میکنن و به دیگران آسیب میزنن (یه مطلبی حدود دوهفته پیش خوندم که مجمع فعالان زیست محیطی گرگاس هارو جمع آوری میکنه و عقیمشون میکنه و ازشون نگهداری میکنه)
ورود حیواناتی مثل روباه و شغال و گرگ به جز دلیلی که شما فرمودین دلیل دیگه ای مثل پیدا نشدن غذای کافی به دلیل به وجود اومدن تعداد زیادی مراکز پرورش دام و کشتارگاه هست… که تعداد زیادی مناطق زیستی حیوانات نابود میشه تا این مراکز رو بسازن…
کشته شدن یوزها به بیمار بودن برخی ادم نماها هم برمیگرده … وقتی لاشه ای رو با سم اغشته میکنن و اون حیوان از گرسنگی میخوره و میمیره…
وقتی مجوز شکار خیلی راحت به شکارچیان محلی و خارجی داده میشه و مجلس چندساله میخواد قانون سفت و سختی علیه حیوان ازاری تصویب کنه و نمیکنه چون پول و اقتصاد و سیاست براش مهم تره…
موقعی که مردم به دلیل خرافات و طلسم و این چرندیات حیوانات رو شکار میکنن و یا اعضای بدنشون رو میفروشن…هنگامی که از قاچاق پرنده و حیوانات کمیاب و در معرض خطر با خریدنشون حمایت میشه…حیوانات روز به روز کمتر میشن…موقعی که کشتار سگ ها با سلاح گرم توسط شهرداری اتفاق میفته و نه قوه قضائیه و نه هیچ کس براش مهم نیست و کاری نمیکنه حیوانات وحشی خارج شهر وارد شهر میشن… و به قول خودتون اقدامی هم که میکنن بی فکر و تحقیق انجام میشه امار تصادفات جاده ای افزایش پیدا میکنه…
حتی زمانی که کسی به خاطر بیماری روانی حیوانات رو مورد ازارجنسی قرار میده یا دارشون میزنه یا با سلاح گرم میکشتشون و خیلی چیزای دیگه و هیچ شخصی پیدا نمیشه که این فرد رو درمان کنه و در زمان بزرگسالی تبدیل میشه به یه ادم ازار و جنایت کار…(بیشتر جنایت کار ها طبق تحقیقات روانشناسی انجام شده اینطورن)
و البته جمع نکردن مدفوع سگ های خانگی توسط سرپرستشون باعث نفرت مردم نسبت به حیوانات میشه و نتیجش میشه مخلوط کردن سم با غذا و در نهایت کشته شدن کلی حیوان گرسنه ی بی گناه و بی خانمان یا حتی دارای سرپرست…زمانی که کلی حامی محیط زیست و حیوانات با دلایل مسخره ای که حقشون نیست زندانی بشن عمرشون رو توی زندان میگذرونن و وقتی که جنگل آتش میگیره و زورشون میاد یه بالگرد اب بفرستن و کلی فعال حقوق حیوانات و محیط زیست و حیوان بی گناه و درخت و… میسوزن و اخبار فقط در حد دو دقیقه خبرشو میده و برای انتخابات امریکا و کلی چیزهایی که شاید واقعا تاثیر چندانی به حالمون ندارن چند روز وقت میذاره یا اینکه محیط بان ها با یه دستمزد ناچیز جونشون رو به خطر میندازن و توی یه درگیری یه ذره شکارچی اسیب میبینه پدر محیط بان رو در میارن یا حکم ناعادلانه میدن و محیط بان به دار کشیده میشه (درصورتی که شکارچی تهدید به قتل کرده و اول اون شلیک داشته ولی در درگیری توسط محیط بان کشته شده ) چه دلیلی هست که بگیم حیوانات خودشون از پس خودشون بر میان؟ قضیه کشته شدن خرس و دو تا بچش وقتی 18 ماه برای قاتلین و 5 سال محرومیت از تفنگ و 200 هزار تومان(آخری رو مطمئن نیستم سر همین موضوع بود یا یه چیز دیگه) حکم بریده شد … یا سر موضوع تزریق اسید به قلب سگ های بی سرپرست مثلا پناهگاه (اسم شهررو یادم نبود)
و خیلی چیزهای دیگه که خودتون میدونین
قصد بی احترامی یا توهین نداشتم…فقط نظرمو گفتم تا یه وقت در حق حیوانات نامردی نشه… به نظرم اگه اصولی غذا رسانی بشه و با عقیم سازی که فعلا بهترین روش کنترل جمعیتشون هست کنترلشون کنیم بهتره تا اینکه غذا رسانی نشه و روز به روز بیشتر اسیب ببینن
:heart: :heart: :heart: :heart:بازم میگم نظرتون 99 درصد درسته و قبولش دارم

1 پسندیده

قبول دارم باید به غلط مصطلح بودن این عبارت اشاره میکردم، همیشه سعی میکنم از واژه بدون صاحب استفاده کنم و از آوردن عبارت “ولگرد” قصدم توضیح بیشتر بود.

عقیم سازی و رها سازی ایرادات و محدودیت هایی داره برای مثال:

  • حیوان عقیم همچنان توانایی حمله به حیات وحش رو داره.

  • موقع غذا رسانی در خیابان چجوری حیوان عقیم رو از غیر عقیم تشخیص خواهیم داد؟

  • آیا ما بستر و توان مناسب برای عقیم سازی، واکسیناسیون،چیپ گذاری جمعیت حال حاضر حیوانات بدون صاحب کشور رو داریم؟ برای جمعیتی که در اثر غذا رسانی هایی که هر روز به تعدادشون افزوده میشه چطور؟

دقیقا به همین دلیل در اول بحث در مورد حیوانات اهلی و وحشی گفتم، از نظر تعریف علمی اون سگ گله یا سگهای به قول شما شکاری و سگ های فانتزی و پاکوتاه که تو آپارتمان ها زندگی میکنن همشون جز سگهای اهلی طبقه بندی میشن.
بله قطعا سگهایی که تو سمنان دنبال یوزها میکنن یا طعمه یوزهارو از منطقه دور میکنن اون سگهایی نیستن که شما توی تهران بهشون غذا میدید ولی نتیجه ی یک طرز برخورد هستند.

بله همونطور که اشاره کردید برخی مراکز پرورش سگ این کار رو انجام میدن ولی به صورت طبیعی هم میتونه اتفاق بیوفته در شرایط خاص.

در مورد حیوانات اهلی بدون صاحب من طرفدار حذف فیزیکی اونها از عرصه های طبیعی هستم، و از حذف منظورم کشتن نیست.

من معتقدم ما میتونیم با تقویت پناهگاه ها به جمع آوری و کنترل موثر جمعیت این حیوانات کمک کنیم از طریق این پناهگاه ها میشه:

  • عقیم سازی، واکسیناسیون، واگذاری های اصولی در کانال صحیح خودشون قرار بگیرند
  • جلوی خیلی از کلاه برداری ها و هدر رفت سرمایه که در شرایط کنونی و در قالب های غیر رسمی فعلی اتفاق میوفته گرفته میشه
  • این مراکز میتونن بستر هایی برای آموزش و فرهنگ سازی در مورد حیوانات ایجاد کنند.

در آخر هم باید بگم شما به مطالبی اشاره کردید که دغدغه های من هم هستن و حتی در صورت همفکری همه ی فعالان محیط زیستی همونطور که به مواردی هم اشاره کردید، تازه کلی مانع فرهنگی، خرافی، قانونی و… پیش رو داریم. خوشحالم که اینجا دوستان همفکری مثل شما دارم.

3 پسندیده

متاسفانه نداریم و درست میگید

همچنین :heart: :heart: :heart:

2 پسندیده

دقیقا یکی از دغدغه‌های بنده هم همینه،تا جایی که بتونم محیط زیست رو آلوده نمیکنم و معمولا با دوستانم برای جمع آوری زباله به پارکها و جنگلها میریم ودر روز درختکاری معمولا تا جایی که بتونم درخت میکارم💪و بقیه رو هم تشویق میکنم.
موضوع بحث رو دوست داشتم،موفق و پیروز باشید⚘🙏

3 پسندیده

مرسی که اینقدر خوب و قشنگ دانشتون رو با ما به اشتراک میگذارید. لذت بردم!

3 پسندیده