برا اینکه تجربه ها و مشاهداتمون رو با شور و شوق مطرح کنیم، چی لازمه؟

هر کسی تعداد زیادی موقعیت خوب و بد در دنیای اطرافمون مشاهده و یا تجربه کرده.

برای بهبود موقعیت های بد و یا الهام گرفتن از موقعیت های خوب، کافیه این موقعیت ها در دسترس باشن؛ پادپُرس با این هدف کارش رو شروع کرده.

چی لازمه تا افراد بیشتری شوق مطرح کردن تجربه ها و مشاهدات خوب و بد خودشون رو در پادپُرس پیدا کنن؟

1 پسندیده

“کافیه این موقعیت ها در دسترس باشن” آیا این کافی هست؟ همچین چیزی لازم هست اما کافی نیست.

خب باید به این توجه بشه که دقیقا قراره اینجا چه چیزی رخ بده؟ آیا اینجا قراره مسائل تخصصی حل بشه؟ مثلا راجع به ترافیک و مواد نگهدارنده: یه شهروند عادی چطور می تونه همچین موقعیت هایی رو بهبود بده؟ یعنی پادپرس اگر بخواد تو این زمینه ها اثر بخش باشه باید بره سراغ کسایی که قدرت اعمالش رو دارن. یا اگر یه حرفی و تجربه ای انقدر خوب باشه خود به خود میان سمتش این افراد دارای نفوذ (کارخونه دار یا راهنمایی رانندگی)؟ خب جایگاه متخصصان اون رشته اینجا کجاست؟

یا پادپرس قراره پاسخگوی موقعیت ها و مسائل هر فردی باشه فقط به شرطی که فرد بیاد مسئله اش رو مطرح کنه و افراد حاضر بیان تجربیات و راهکارهاشون رو ارایه بدن. در این صورت برای این تجربه های عادی تر نیاز به مشارکت بیشتر ادم ها خواهد بود با انواع سلایق و تجربه ها.

خرد جمعی چیزی هست که خیلی ازش این روزها صحبت میشه اما به نظرم رسیدن به همچین حرکت هایی صبوری و گذر زمان نیاز داره. من خودم خیلی دوست دارم این تجربه صبورانه گفتگو و جمعی فکر کردن رو.

چی لازمه: افرادی که به این نتیجه رسیده باشن که از حرکت تو پادپرس نتیجه خواهیم گرفت. نتیجه به چه معنا؟: معلوماتمون اضافه میشه. از تجربیات هم استفاده می کنیم. گفتگو یاد می گیریم. کلام همدیگر رو نقد کنیم تا پاسخ های بهتر و کارآمدتری بدیم .

2 پسندیده

ها. با فرض اینکه همه ی آدما از «بهتر» خوششون میاد، کافیه.

من رو چی به شوق میاره تا تجربه ها و مشاهداتم رو بگم؟ گاهی دونستن اینکه افرادی هستن که این تجربه ها و مشاهده ها رو میخونن و لذت میبرن، به شوق میارتم که حرف بزنم و تجربه ها و مشاهداتم رو بگم.

مثل یه بازی والیبال! وقتی کسانی در جمع تشویق کننده ها هستن که از بازیم به شوق میان، بهتر بازی میکنم! :blush: خوب یا خز بودن چنین مشوقی رو کاری ندارم.

یعنی همون شعر: مستمع صاحب سخن را بر سر ذوق اورد … .

وقتی من با مخاطبم حس راحت صحبت کردن رو دارم تجربیات خوب و بد رو راحتتر میتونم بهش بگم + راحتترم تجربه رو بگم تا بنویسم

2 پسندیده

اطلاع رسانی: یعنی افراد شما چه کاری انجام میدهند و نقش اونها به عنوان کاربر چیه، این یعنی معرفی درست کار و سایت.
مورد بعدی استفاده درست از امکانات و تکنیکهای جدید مثلا من که با ایمیلی وارد سایت شدم بطور خودکار برای کسانی که در ایمیل من با اونها مرتبطم پیغام دعوت و عضویت بره.
مورد بعدی ساده کردن سایته،خیلی افرادی را که من دعوت می کنم میگن عضویت برامون سخته.
تهیه نقشه سایت تا بتونه وضعیت کلی سایت چیه و اینکه در کجا قرار داره.
مورد بعدی شناخت نیازهایی هست که اعضا به اون نیاز دارند.
مورد بعدی مثل فیس بوک که پیگیر ارتباط اعضایش است، مثلا اگه چیزی نداشته باشه آخرش میگه فلانی را میشناسی، یه طوری میخواد ارتباط حفظ بشه، برا این منظور اگه روی موضوعی لایک کرد یا مطلبی نوشت،اگه کسی مطلبی یا لایک یا تغییری ایجاد کرد، براش پیام بشه یا تلگرام بشه
مورد بعدی ایجاد ابشن های جانبیه که باعث حضور افراد بشه

4 پسندیده
  • یک موضوع مناسب در یک مکان و زمان مناسب.
  • اوضاع و احوال مناسب و ایجاد انگیزه.مثلا در مواردی الهام گرفتن از پاسخ دوستان.
1 پسندیده

یکم سایتتون را بیشتر بزک کنید، و user friendly تر بکنید و مثلا در کنارش مشوق بذارید، در کنارش اخبار علمی مهم قرار بدهید، به اعضای تسهیلات بدهید مثلا بازدید، مسابقه برگزار کنید، در کنارش کتاب های با تخفیف قرار بدهید و … که البته اینها باید مثل تئوری بازیها که شما هم میدانید چیه؟ در عین سرگرمی دلپذیر مسائل شما هم مطرح بشه.

برای انجام هر کاری باید نسبت به اون کار مسئولیت داشت ؛ در حقیقت باید احساس مسئولیت کرد…
بعد از این کار باید شرایط مهیا بشه.
همین پادپرس رو در نظر بگیرید افراد با نظر هایی که میدن سعی میکنن مسئولیت فردی خودشون رو به نحو احسن انجام بدن.
مرحله بعد این هست که باید شرایط فراهم باشه!
یعنی اینکه همه افراد نظر بدن و با هم بحث و گفتگو کنن.
به همین شکل یک نوع علاقه مندی ایجاد میشه و افراد تلاش میکنن تا تجربه ها وایده های جدید بدن
به همین راحتی :smiley:

برای خود من چند نکته ناامید کننده بود:
1- به وضوح دیدگاهی از تیپ فکری ادمای اینجا ندارم. برای خیلیا این مسئله مهمه.
2- صفحه شخصی وجود نداره.
3- معلوم نیست ادما اینجا کاربر هستن یا نقش مهمتری دارن. این یه حس عدم اطمینان به ادم میده.

بهتره هدف اصلی سایت معلوم باشه. بویژه اینکه چه تفاوتی با سایتهای اجتماعی دیگه داره.

4 پسندیده

من خودم وقتی انگیزه حرف زدن پیدا میکنم که بدونم حرفم تازست و احتمال بدم که اثر داره

و وقتی دوست دارم بشنوم که حرف تازه باشه و بدونم عملیه

یعنی افزایش دانش و اطمینان از کاراییش

خوب پس فقط حرف زدن و شنیدن که فقط به اطلاعاتم اضافه کنه بعد یه مدت خسته و افسردم میکنه
و افسوسم بیشتر میشه وقتی میبینم در بیرون از ذهنم اتفاق خوبی نمی افته
پس پادپرس اگه فقط جای گفتگوی نخبه هایی که در حصار کتاب و دانشگاه و روشنفکری خوش میگن و خوش میگذرونن باشه برام اصلن جذاب نیست
ولی اگه بیاد و مشکلات حل شده یا در حال حل دور و برمو با مثال های عملی از تجربه های انجام شده توسط اعضاش عنوان کنه راه کار عملی بده عاشقش میشم و پاش میمونم

پس من میگم بر و بچه های پادپرس برن بگردن تو دور و بر خودمون آدمای حلال واقعی و کاتالیزورا رو پیدا کنن و معرفی کنن و داستانشونو بذارن و عضوشون کنن فک کنم رونق بگیره سایت
رونق که بگیره یعنی آدمای بیشتری عضو شن اونایی که باید بیشتر بدونن و دور شن از رفتارای بد ناآگاهانه و اهل عمل شن وقتی دونستن
البته مطالبی که تا الان بوده هم خوب بوده تا اونقدی که رسیدم بخونم ولی شوق انگیز نه آنچنان.

هین سخن تازه بگو تا دو جهان تازه شود
وارهد از حد جهان بی‌حد و اندازه شود
خاک سیه بر سر او کز دم تو تازه نشد
یا همگی رنگ شود یا همه آوازه شود
هر که شدت حلقهٔ در زود برد حقه زر
خاصه که در باز کنی محرم دروازه شود
آب چه دانست که او گوهر گوینده شود
خاک چه دانست که او غمزه غمازه شود
روی کسی سرخ نشد بی‌مدد لعل لبت
بی تو اگر سرخ بود از اثر غازه شود
ناقه صالح چو ز که زاد یقین گشت مرا
کوه پی مژده تو اشتر جمازه شود
راز نهان دار و خمش ور خمشی تلخ بود
آنچ جگرسوزه بود باز جگرسازه شود

خدایی قشنگه اگه شنیده باشید با صدای شهرام ناظری

1 پسندیده

شما هم شورانگیز می نویسید، منم که اینجا هستم عطش دانستن دارم، میخوام یاد بگیرم و اگه تونستم یاد بدم، مشاهده میکنم، فکر می کنم، چالش مطرح می کنم، راهکار مطرح می کنم، یک محیط را افراد و کاربران آن می سازند تا افراد نخبه بیشتری جذب شوند، خودمون چمونه، ما همه مون نخبه زمان خودمونیم :-)بیاییم لذت یک محیط با نشاط فراگیر را خودمان برای خودمون ایجاد کنیم، هوا که بهاری بشه بلبلان به خودی خود می خوانند و چه آواز زیبایی است و چه زمان دلپذیری :slight_smile:

1 پسندیده

در نخبه بودن پادپرسیا شک نیست . شاید بشه امید داشت که اگه دانش راهکارارو جستجو و مرور و مبادله کنیم راه کارا رو بیابیم. پادپرس جای خوبیه . ولی نباید فقط یه جا بمونه باید همه جا بره مثه اون پسره که سوال داشت همه جا میرفت بالا پایین . با سوالاش مشکل حل میکرد البته مشکل خودشو اول و بعد مشکل بقیه رو. پس سر بحثو گم نکنیم برای پادپرسی شدن و موندن آدما باید به سمت جاذبه ها و تازگی ها و ایده های عملی تر گام برداریم. تجربه های ساده و عملی رو بگیم و به اشتراک بذاریم بیشتر به خاطر همین گفتم بریم دنبال آدمایی که عمل کردن تو خود ایران و نه دولت بلکه آدمای معمولی. البته خوب از خودمون شروع کنیم و تجربه های عملی خودمونو بگیم اول بعد اگه نداشتیم بریم سراغ بقیه. اینا جذاب میکنه سایتو بنظرم

4 پسندیده

به نظر من هرکی بخواد پادپرس رو خوب مطالعه کنه و نظز و ایده بده قطعا موفق میشه. ایده دادن در پادپرس نیازمند فکر آزاد و تجسم موضوعات هست که بتونی اونو رو ورق بیاری

2 پسندیده

ما خیلی وقت پیش توی مرکز تحصیلات تکمیلی یه تجربه ای شبیه به همین جا داشتیم. شاید قدیمیهای اونجا در مورد «گاه ادب و اندیشه» شنیده باشن. یه وبلاگ هم درست کرده بودیم. هر هفته چن نفری دور هم مینشستیم و در مورد مطالب مختلف حرف میزدیم. البته به دلایل مختلفی این کار ادامه پیدا نکرد. ولی تجربه به من میگه که بیش از حد سعی نکنید ادما رو جذب کنید. بذارید خود کسائی که میان محیط رو بهتر کنن. معمولا این ادما با برهمکنشی که با بقیه دارن میتونن به تدریج افراد علاقه مند رو وارد بحثها کنن و به تدریج سطح سایت رو بالاتر ببرن.

به عنوان یه فیدبک: خیلی از کسائی که دعوت شدن و عملا غیرفعالن، هیچ ایده ای ندارن که دعوتنامه ای که براشون رفته چی بوده و اینجا قراره چکار کنن! شاید یه دلیلش گنگ بودن صفحه اولیه باشه شاید هم از دعوتنامه!

3 پسندیده