The Day of the Programmer is an international professional day that is celebrated on the 256th (hexadecimal 100th, or the 2 powered 8th) day of each year (September 13 during common years and on September 12 in leap years).
امروز روز برنامه نویس هستش، روز 256 ام سال میلادی
اینو بهونه قرار میدم که بپرسم کیا برنامه نویسی کردن، و از برنامه نویسی لذت میبرن؟
چه پروژه ای لذتش بیشتر از همه به دلتون نشسته؟
من خودم کم و بیش نوشتم، هم وب هم برنامه های عمومی و محاسباتی
ولی لذت بخش ترین برنامه ای که تا حالا درگیرش بودم یه بازی بود، بازی خونه سازی قدیمی که روی گِیم های قدیمی بود، یه کد نا تمومی روی گیت هاب بود که تمومش کردم. توی ترمینال اجرا میشه و گرافیک نیاز نداره، تازه اندازه فیلد رو هم خودتون میتونید انتخاب کنین
وقت کنم احتمالن به صورت تمرینی همین رو با پایتون هم مینویسم
برنامه نویس مثل صدای دریا میمونه.
خیلی آدما صداشو دوست دارن، عاشق دریان، دوست دارن مسافرت کنن جایی که رودخونه یا دریا هست و ازش لذت ببرن.
ولی کسی که کنار دریا زندگی میکنه بعد مدتی بهش عادت میکنه و حسی رو که بقیه بهش دارن رو معمولا نداره. لحظات زیادی پیش میاد که احتمالا ازش لذت ببره. از کدای هر چند کوچیک ولی آکادمیک بیشتر لذت بردم چون حس حل مسئله رو بیشتر بهم القا کردن.
۲۵ سالمه و از ۱۲ سالگی برنامه نویسی کردم. شاید بازی مارو پله ای که تو ۱۳ سالگی با ویژوال بیسیک نوشتم از بقیه لذت بخش تر بود برام.
برای من حس حل مسئله هست که لذت بخشه. خود برنامه نویسی برام به اون معنا لذتی نداره. (وب، اپلیکشن، یونیتی، virtual reality و…)
این حس و حال عجیبیه. وقتی آدم نتیجه برنامه رو میبینه به طرز عجیبی غرق در لذت میشه. فقط ریاضیات و مسائل خفن علمی قابل مقایسه با این حس و حال هستن. تقریبا 18-19 ساله هر وقت برنامهنویسی میکنم این احساس خوب هنوز بهم دست میده.
من خودم نصف هنرمندم نصف برنامه نویس. ترکیب این دوتا عالی میشه.
دو سال پیش این بازی و برای اندروید ساختم خیلی لذت بخش بود.
بازی سازی یعنی نمایشی از ترکیب هنر و حل مسئله ، این کاری هست که می تونم تا آخر عمر انجام بدم.
دقیقا همینه . همیشه برای نوشتن کد هایی که بلدشون نبودم یا بار الگوریتمی داشتن خیلی مشتاق تر بودم تا کار روی پروژه های بزرگ که فقط حجم کاری بالا دارن و هیچ چالشی توشون نیست .
همه از بهترین پروژه هایی که انجام دادن گفتن . من هم بد ترین ها رو میگم هم بهترین ها :
بدترین ها و خسته کننده ترین ها :
پروژه اتوماسیون اداری که برای جهاد کشاورزی نوشتم بخاطر ممیزی ها و سختگیری های دولتی .
پروژه مدیریت مدرسه پیشتازان بخاطر تکراری بودن کار و دخالت های کارفرما .
پروژه سایت دکتر فرهناکیان بخاطر رغبت کم مشتری برای دیزاین زیبا. پروژه سامانه ویرا بخاطر اذیت کردن های بی مورد مشتری و تکراری بودن کار .
لذت بخش ترین ها :
درایور نویسی دستگاه بیمارستانی ایزی سنس بخاطر چالشی بودن پروژه و تیم خیلی قوی که باهاشون کار میکردم . پروژه دانش بنیان جاپکو بخاطر نو بودن ایده ای که داشتن . حتی تو اخبارم رفت نرم افزارمون حیف که تهش پولم رو ندادن .
پروژه فروشگاه ساز سانی مارکت بخاطر دید بیزینسی خیلی قوی که مدیر پروژه داشت و خیلی مطالب بازاری رو یاد گرفتم تو پروژه