ایا شنیدهاید که دزدی به خانهای وارد شده اما همسایگان اقدامی در جلوگیری از دزدی یا حتی خبر کردن پلیس نکردهاند؟ ایا برایتان پیش امده که شاهد صحنه تصادفی باشید که تماشاچیان دور مصدوم جمع شدهاند اما اقدامی برای کمک به فرد مصدوم نمیکنند؟ همهی ما شاهد چنین صحنههای اضطرای بودهایم که تماشاچیان حالتی بی تفاوت و خونسرد داشتهاند. اما علت این بی تفاوتی ها چیست؟ایا بشر امروز حس نوع دوستی خود را از دست داده یا این رفتارها ریشههای دیگری دارند؟
یکی از علت های این رفتار ها میتواند این باشد که موقغیت اضطراری ممکن است تهدید یا اسیبی برای شخص دخالت کننده به همراه داشته باشد برای مثال کسی که در یک دعوا میانجیگری میکند احتمال کتک خوردن خودش وجود دارد. از دیگر علت ها پدیدهای به نام پخش مسئولیت است یعنی فرد به این علت دخالت نمیکند که ناظران دیگر در صحنه حضور دارند و فرد به خود میگوید چرا من؟چرا دیگران نه؟ در حالتی که یک نفر ناظر صحنه باشد فرد احساس مسئولیت بیشتری میکند و میزان دخالت به شدت افزایش مییابد.از طرفی دیگر موقعیت ها اضطراری غیرعادی هستند و ممکن است ناظران تجربه ای در زمینه اقدماتی که مورد نیاز هست نداشته باشند مثلا اگر فردی در خیابان دچار سکته قلبی شده ممکن است ناظران واقعا ندانند که چه کمک های اولیه باید انجام دهند.موقعیت های اضطرای غیرقابل پیشبینی هستند و به همین دلیل قدرت عمل ناظران کاهش مییابد.
بنظر شما چه علت های برای بیتفاوتی ناظران در موقعیت ها اضطراری وجود دارد؟
شاید دلیل چهارم (از نظر من), نگرانی شخص از نگاهِ سنگینِ دیگران به “فرد وارد شده به صحنه” هست. که در واقع بیشتر به عنوان یه توهمه تا یک واقعیت/fact
مثلا چند روز پیش آقای مسنی در صف بانک, یکی یکی از حاضرین میخواست تا در پر کردن فرم بهش کمک کنن ولی کسی اعتنایی نمیکرد. (کمی هم حرکاتش عجیب بود البته)
من یکم مزهمزه کردم ببینم کی قبول میکنه کی نمیکنه, من برم جلو چی؟ کی چی فکر میکنه؟
ولی خب صداش کردمو کارشو راه انداختم. البته این یک موقعیت اضطراری نبود اما فکر میکنم بشه به سوال شما بستش داد.
ممنون که به این نکته اشاره کردین، دقیقا همینطور ترس از اینکه کاری که میخوایم انجام بدیم ما را در معرض نگاه مستقیم وقضاوت افراد دیگه قرار میده باعث میشه که گاهی اوقات از کاری که فکر میکنیم باید انجام بدیم در اون موقعیت منصرف بشیم.
تو بعضی موقعیت ها که حالت ناگهانی دارن، مثل کیف قاپ یا مواردی از جمله دعوا، ناظر ممکنه گیج شه و ندونه چی کار باید بکنه! حتی تو موقعیت های با فرصت بیشتر هم این گیجی هست «من الان چی کار کنم بهتره؟»
یکی از آشناها و همسرشون تو ماشین خودشون نشسته بودن، پنجره ماشین پایین بود و ماشین کنار خیابون متوقف. موتوری بهشون نزدیک شد و دست انداخت برای زنجیر نقره ای که گردن آشنامون بود، بنده خدا همسرشون تعریف میکردن که اون لحظه فقط تونستم جیغ بزنم! با اینکه حدود ۳۰-۴۰ ثانیه دزد فقط داشته سرِ اون آقا رو به درب ماشین میکوبیده که زنجیر رو بتونه پاره کنه و بره … .
یه دختری در آمریکا (نمیدونم کدوم شهر) در مقابل منزلش کشته میشه. درگیری قاتل با دختره بیش از ده دقیقه بوده و مدام دختره فریاد میزده. محل مذکور نیز شلوغ بوده و برخی همسایهها مدعی شدند که صدای دختره رو هم میشنیدن ولی هیچ کسی کمکش نکرد.
چرا کسی نرفت کمک؟
چرا کسی از پنجره چیزی به سمت قاتله پرتاب نکرد؟
چرا کسی حتی داد نزد که قاتله بترسه؟
این ماجرای در همین حد اطلاعات دارم!! باعث سلسله مقالات و تحقیقات علمی متنوعی شد. اگه اطلاعات این ماجرا رو پیدا کردید میتونید به گنجینهای مقالات مرتبط برسید که چرا ناظران بیتفاوت بودن.