از عکس هایی که خودتون به عنوان عکاس گرفتین و باهاشون خیلی حال میکنین حرف بزنین، اگر میشه عکس رو هم بذارین ما هم ببینیم.
چه موضوع جذابی
من اغلب سوژه جذاب ببینم با گوشی عکسشو برمیدارم، بی هیچ ابزار دیگه و تخصصی فقط ثبت میکنم، ممکنه حتی شرایط هم مناسب نباشه، اما سعیمو میکنم سوژه رو از دست ندم.
آخریاش که الان دم دسته:
پنج شنبه برفی؛ هفته قبل تهران
چرت گرم و نرم گربهای، صبحی در اواخر پاییز
ابرهای دوردست؛ پارک لاله
اینم دوست دارم اسمشو گذاشتم امید؛ رویش و پیدایش از دل خاک و سنگ
برف حسابی پارسال تهران
حالا اینا عادی هستن بنظرم اما اینو ببینید:
عکسی که دوست داشتم جای عکاسش بودم؛ ترکیب سایه و ایده
من عکس از خودم نمیگیرم هیچوقت هر وقت هر کی هم میخاد عکس بگیره میگم یه جور عکس بگیرد صورتم پیدا نباشه ولی از دور وبرم خیلییییی
برگشت از شیراز 13 فروردین 97 دشت بلوط
سلام صبح بخیر کفتر لب ساحل…داره میگه سلام ملیکم چطور مطورید؟
پاییز
غروب پاییزی دشت
من روز اول که این سوال رو گذاشتم فکر میکردم برای خودم خیلی راحته بین عکسام یکی رو انتخاب کنم
اما اونقدر ها هم راحت نبود به همین خاطر منم چند تا عکی میذارم که خودم گرفتم- با موبایل بوده همه شون و خیلی دوستشون دارم
به جز یکی از عکس های اینجا بقیه رو ادیت نکردم(کلن دوست ندارم خیلی توی عکس دست ببرم و معمولن این کار رو نمی کنم مگر اینکه عکس رنگی رو سیاه و سفید کنم یا بخشی از عکس رو کراپ کنم و نه غیر از این ها)
این آخریه ترکیبی از دو تا عکسه و تنها عکس این گروهه که ادیت شده!
این چند تا عکس رو خیلی دوست دارم
شهر ما برف نمياد كه از اين عكس قشنگ ها بزارم، جنگلم نداريم. تازه اگه داشته باشيم كه من اهل عكس طبيعت نيستم، ولی بين همه عكس های جديدم اين چند تا حس خوب بهم ميده.
اول از همه عكس با بهترين دوستم بعد از يه دعوای حسابی:
عكس بعدی بهترين روز زندگيم عكسی كه الان پروفايلم هم هست:
اين عكس رو خودم نگرفتم از توی يكي از خبرگزاری ها برداشتم البته تو خيلي از خبرگزاری های ايراني و غير ايرانی هم بود عكسم
عكس بعدی شهر پاييزی منه:
اخرم عكسی با كپشن: «تو به اندازه تمام نداشته هايم زيبايی» رو توی اينستاگرام پست كردم و خيلی واسم معنی داره:
به به چه موضوعیییی
من معمولا از محیط اطرافم زیاد عکس میگیرم، انتخاب از بین عکسام برام سخت بود چون به هرحال دوسشون دارم.
جشنواره گل لاله ، جاده چالوس (روستای گچسر)
برف سال 92 شیراز
رادیوگرافی دندان کودکی که 6_7 سال داشت:
بچه گربه هایی که تازه بدنیا اومده بودن
وقتی به این سوال فکر کردم بلافاصله این دو عکس یادم اومد:
اولی گلی هست که برای من یادآوره زیبا بودن و ماندن بین خشونت های اطرافمه و اون موقع که تو زنجان این عکس رو گرفتم تا مدت ها و حتی تا الان باهاش هم ذات پنداری دارم:
دومین عکس هم فکر می کنم برای حدود اول دبیرستانم باشه که از خواهر کوچولوی نازم نرگس وقتی که داشت تاب بازی می کرد گرفتم. مثل شیطونکا شده بود…آخییییی
چقدر نوستالژیکن عکسااا…
من اصلا عكاس خوبى نيستم ولى عكاس خوب دورم زياده (خوشبختانه) و عكس پايين شكار چشم يكى از اون عكاساس
اين عكسو نه من گرفتم نه اونى كه اوجاست منم
ولى خيلى خيلى دوستش دارم.
عكاس عكس دوستم زينبه با گوشى ايفون٦اس عكسو گرفته، بهار امسال، حوالى ساحل شمالى درياچه اروميه
بهترین عکسی که گرفتم به نظر خودم عکس پیوش، گربه خونه، که مدتهاست تصویر پسزمینه کامپیوتر خودم هست. هر بار که میبینمش، به من میگه من یک گربه شهری نیستم. من یک گربه وحشی هستم. قدرتمندم. زیبایی حیات وحش رو در من ببین تا بفهمی طبیعت چیست:
بعدیش باز هم عکس پیوش هست. به قول دوستم نگاه با اصالت یک گربه اصیل:
بعدیش عکس ببری، گربه خونه، گربهای که در یک شب سرد زمستونی، در حالی که سرما خوردهبود مهمون خونه شد. الان سه ماهش هست و در حال تمرین پایین اومدن از درخت. عاشق پنجههای تیز و وحشیانهاش هستم و هماهنگی بدنش با طبیعت درخت و نگاه دقیقش. نگاهی که بهت میگه هرچند گربهای که در خانه هست نگاههای مهربانی داره، اما به موقعش با دقت و هشیارانه نگاه میکنه:
بعدیش عکس خاتم شیراز (چون لعاب نداره خیلی دوستش دارم.)
البته باز هم عکس دارم. میتونین بیاین عکسا رو ببینین: