تجربه ی تحصیل در خارج از ایران رو داری؟ به نظرت در رشتهی خودت، بهترین کشورها برای ادامهی تحصیل کجا هستن؟ لطفا اسم رشته و دانشگاه های مناسب اون رشته رو هم معرفی کن
معیارهات برای انتخاب بهترین چی هست؟ آرامش و رفاه زندگی در اون کشور؟ سطح دانشگاه و تحقیق و جو علمی اون کشور؟ نسبت درامد به هزینه در اون کشور؟ تعداد ایرانیهای اون کشور؟ یا چیز دیگه … ؟
تجربه تحصیل خارج از کشور رو ندارم و علاقهای هم به تحصیل به خارج کشور و درگیر شدن با مصائب مهاجرت ندارم.
اما از اونجایی که در جهان امروز مهاجرت به یک بحران تبدیل شده و در کشورهای مختلف غربی جریانهای مهاجر ستیز به سرعت در حال محبوبیت و قدرتمندی هستند (مثلا در انتخابات اخیر اسپانیا برای اولین بار پس از سقوط ژنرال فرانکو ، یک حزب نیمه فاشیست و راستگرای افراطی وارد پارلمان اسپانیا شد _ VOX _ و این نشان میدهد که حتی مردمی که حکومت فرانکو رو دیدن هم به سمت چنین فکری گرایش پیدا کردهاند) ؛ که البته نمیشه قضاوت کرد که چرا مردم کشورهای پیشرفته به افراد ملیگرا و دیوارکش و ترامپیسم گرایش پیدا کردند به هرحال آنان هم حب وطن دارند و نمیخواهند مهاجر وارد کشورشان شود ؛ چندان نگاه مطلوبی به قشر محصل مهاجر و سایر مهاجرین وجود ندارد و رفته رفته احتمالا بدتر هم خواهد شد.
در نتیجه با توجه به وضعیت فعلی و پیشبینی نسبت به آینده و تغییر نگرش اکثریت در کشورهای توسعه یافته نسبت به پذیرش مهاجرین ؛ بهترین کشورها برای تحصیل ، کشورهایی هستند که از اساس رشد جمعیتشان بر اساس مهاجرت است. این کشورها فعلا مامن امنی برای تحصیل ، مهاجرت و زندگی خواهند بود مثل کانادا.
من تجربه تحصیل در آلمان را دارم. دوستان زیادی هم دارم که در آمریکا، آلمان و کشورهای اسکاندیناوی مثل نروژ و سوئد تحصیل میکنند. در میان همه این کشورها، من آلمان را برای ادامه تحصیل به ویژه در مقطع دکترا پیشنهاد میکنم.
پول برای زنده ماندن مهم است
خوشبختانه در آلمان به دانشجوهای دکترا قرارداد کاری میدهند. مزیت داشتن قرارداد کاری، بهرهمند شدن از بیمه بیکاری، بیمه بازنشستگی و بیمه درمانی است. دانشجوهای کارشناسی ارشد، پولی دریافت نمیکنند اما اجازه دارند ماهانه ۲۰ ساعت در هفته کار کنند که برای گذراندن زندگی کافی است.
البته کمتر دانشجوی ارشدی از عهده ۲۰ ساعت کار در هفته و ۴۰ ساعت کار پر فشار در دانشگاه جان سالم به در میبرد. به همین دلیل معمولا دانشجویان با خودشان مقدار زیادی پول میآورند. برای داشتن یک زندگی دانشجویی در آلمان به سالانه ۸۰۰۰ یورو پول نیاز دارید.
پولی که در ایران با ارزش است در آلمان فوق العاده بیارزش است. بنابراین اگر از پیدا کردن شغل و قابلیتهای خودتان مطمئن نیستید و فقط به دنبال گرفتن مدرک هستید، آلمان گزینه مناسبی نیست.
پیدا کردن شغل مناسب و مرتبط
آلمان بهشت متخصصان و دانشگاهیان با قابلیت و جهنم انسانهای تنبل و ضعیف است. در آلمان حتی برای رشته فیزیک و ریاضی شغل وجود دارد. البته اگر رشته شما مهندسی باشد شانس بیشتری برای کاریابی دارید اما اگر علوم انسانی خواندهاید باید این کار را به خاطر علاقهتان انجام دهید چون تقریبا هیچ آینده شغلیای وجود ندارد. در رشتههای انسانی اگر کاری هم باشد نیاز به زبان آلمانی سطح بالا دارد.
شرکتهای بزرگی مانند زیمنس، ایرباس، شرکتهای خودروسازی و استارتاپهای کوچک معمولا با زبان انگلیسی استخدام میکنند و نیازی به دانستن زبان آلمانی نیست. من اصلا زبان آلمانی بلد نیستم اما در صورتی که بخواهید با مردم ارتباط برقرار کنید باید حتما این زبان را حداقل تا سطح B1 یاد بگیرید.
نظام آموزشی غیر طبقاتی
بر خلاف تصور طبقاتیای که ما ایرانیها داریم، در آلمان دانشگاهها طبقاتی نیستند. اینجا خبری از رتبهبندی دانشگاهها نیست و برعکس مردم ایران که به دانشگاه شریف و تهران علاقه زیادی دارند، اینجا کسی به دانشگاه خاصی تمایل خاصی ندارد. برای مثال دانشگاههای مونیخ در ایران خیلی معروف هستند اما یک آلمانی ممکن است یک دانشگاه در یک دهکده یا شهر کوچک را به دانشگاه مونیخ ترجیح دهد فقط به خاطر این که زندگی در شهر کوچک ارزانتر و راحتتر است.
اگر در آلمان درباره رتبهبندی و امتیاز دانشگاه صحبت کنید، تا چند دقیقه به شما خیره میشوند چرا که آلمانیها بر خلاف ایرانیها و آمریکاییها با این طبقهبندیها اصلا آشنا نیستند. شرکتها هم برایشان مهم نیست که از کجا فارغالتحصیل شدهاید و شما را فقط به دلیل تواناییهایتان انتخاب میکنند.
چشیدن طعم واقعیت
یکی از متفاوتترین تجربههای زندگی در آلمان چشیدن طعم واقعیت بود. در آلمان هیچ چیزی مجانی نیست. اگر مراقب نباشید علاوه بر هزینههای عادی زندگی حتی گاهی قبض جریمه دریافت میکنید. برای مثال اگر حمام کردنتان در روز بیشتر از ۵ دقیقه طول میکشد و یا روزانه بیشتر از دو ساعت از اجاق برقی استفاده میکنید، منتظر قبض جریمه ۱۰۰۰ یورویی در آخر سال باشید. شبهای سرد زمستان باید رادیاتور را خاموش کنید و یک پتوی ضخیم روی خودتان بکشید. حتی با تمام این صرفهجوییها حداقل ماهی ۱۰۰-۱۵۰ یورو هزینه آب، برق و گاز یک واحد مسکونی ۴۰ متری است.
زندگی در کشوری که پول نفت در آن جریان ندارد بسیار دشوار و در عین حال لذتبخش است. این تجربهای است که من به همه دوستان و آشنایانم توصیه میکنم. آدم وقتی اینجا است قدر داشتههایش در ایران را بیشتر میداند.
با گفته های @Ali_Shakeri تقریبا به اون چیزی که دنبالش بودم رسیدم.
من خودم کشور آلمان رو در مورد رشته م زیر نظر داشتم و از لحاظ داشگاهی رو متوجه شده بودم که تقریبا از رشته من در تمام شهر هاش که دانشگاه نه چندان معروفی هم هست،وجود داره و تمام نکات رو گفته بود.
آلمان که یک کشور با تکنسین و قابلت های فراوون از نظر تکنیک هست جایی برای راحت بودن تمام عیار نیست یا خواب های چندین ساعته،هر چیزی رو باید با تلاش بدست بیارید.
مرسی از اطلاعاتتون.
همانطور که گفتی حقوق پایه سال ۲۰۱۹ چیزی در حدود ۱۵۰۰ یورو است. البته این خالص دریافتی پس از کم شدن مالیات و بیمه است.
دانشجوهای دکترا (فقط علوم پایه و مهندسی) سال اول چیزی بین ۱۲۰۰ تا ۱۸۰۰ یورو دریافت میکنند.
خالص دریافتی یک مهندس تازه کار در ماه حدود ۳۰۰۰ یورو است. اما با افزایش تجربه این حقوق افزایش مییابد. حقوق دریافتی البته به متاهل و مجرد بودن و پارامترهای دیگر هم بستگی دارد.
من دوستان دانشگاهی داشتم که برای تحصیل دکترا به امریکا یا کانادا رفتند (در طیف مهندسی و مدیریت) ولی وقتی که باهاشون صحبت میکنم اینطوری میگن که گرفتن مدرک ph.D به معنای ورود به کار پژوهشی است و گویا چنین افرادی نمیتوانند به سهولت وارد صنعت و تجارت شده و مثلا به عنوان یک مهندس مکانیک یا مدیر بازاریابی در شرکت فورد استخدام بشوند و درخواستشون تحت عنوان عدم صلاحیت رد میشه بر این اساس که شرکتها نهایتا تا مدرک فوق لیسانس به نیروی کار نیاز دارند و یک فردی که دکترا خونده رو به دلیل صلاحیت بالا ، فاقد صلاحیت تلقی میکنند. در حیطه مدیریت افرادی که دکترا دارند میتوانند در سمت مشاور با برخی شرکتها همکاری کنند ولی گویا این مشاغل اندک هستند. دوستان من که میگفتند دکترا در امریکای شمالی به معنای انتخاب شغل تحقیق و پژوهش و در نتیجه شغل آکادمیکی است.
اما نمیدونم آیا در اروپا هم چنین وضعی وجود داره یا نه ، اینکه شرکتها عمدتا نیروی کار خودشون رو با مدرک لیسانس و نهایتا فوق لیسانس استخدام بکنند و افرادی که دکترا دارند رو فاقد صلاحیت برای انجام کار یک مهندس معمولی یا مدیر معمولی تلقی بکنند.
چیزی که من از توضیحات خوب علی شاکری @Ali_Shakeri برداشت میکنم اینکه در آلمان گویا چنین خط قرمز تا تعصبی در مورد مدرک ph.d وجود نداره که طرف بیشتر محدود به کار پژوهشی بشه و صنایع آلمان گویا به همان میزان که لیسانس جذب میکنند تمایل دارند دکترای همون رشته رو هم جذب کنند. (؟)
در آلمان داشتن دکترا وارد شدن به بازار کار را دشوارتر میکند چرا که شرکتها توقع بسیار بیشتری از شخصی با مدرک دکترا دارند. به علاوه شرکتها مایل هستند نیروی جوانتر را با هزینه کمتر استخدام کنند. شخصی که دکترا دارد معمولا ۳۰ الی ۴۰ سال سن دارد و توقع درآمدی بالاتری دارد. به همین دلیل شرکتها معمولا فارغ التحصیلان کارشناسی و کارشناسی ارشد را آسانتر جذب میکنند.