آگاهی چیست؟
آیا تعریف مشخصی از آگاهی وجود دارد؟
شما آگاهی را چگونه تعریف می کنید؟
چه نظریاتی در توصیف آگاهی وجود دارد؟
نظر شخصی من: داشتن اطلاعات واقعی از چگونگی ساز و کار هر چیزی رو اگاهی در اون زمینه میشه بیان کرد. زمینه ها بی نهایت هستند و میزان اگاهی هم متفاوت و متغیر هست.
پ.ن. اطلاعات اشتباه از ساز و کار، شبه اگاهی و غیر واقعیات رو در بر خاهد داشت.
به نظر من تعریف اگاهی میتونه خیلی پیچیده و یا خیلی ساده باشه. تعریف ساده اگاهی از نظر خودم، تجربه و تکرار یه مفهوم خواهد بود. به نظر من سیستم درک و اگاهی مغز ما همانند یه سیستم هوش مصنوعی عمل می کنه، تجربه و تکرار و در نتیجه اگاهی. مصداق این حرفم میتونه مثال یاد گرفتن راه رفتن در کودکی و بسیاری از این تیپ نمونه ها باشه.
اگاهی یه تعریف پیچیده تری هم می تونه داشته باشه که تعریف و به چارچوب در اوردنش کار مشکلی خواهد بود ولی می تونم بگم که برای تجربه این مفهوم پیچیده باید عمیقن به این نقطه رسید که نمیفهمیم و این نوع نگاه می تونه همه ی مرزهایی که ما از حس فهمیدن هامون ساخته ایم رو ویران کنه و اونوقت میشه گفت که اگاهی می تونه یه مفهوم بی انتها و پیچیده داشته باشه.
اگر به این صورت به مفهوم اگاهی نگاه کنیم، هر چیز که قابل تصور کردن باشه می تونه به نوعی اگاهی محسوب بشه.
برای تصور کردن هر چیزی بزرگترین مانعی که می تونه وجود داشته باشه حس فهمیدنه. فکر می کنم برای تجربه ی این نوع از اگاهی مغز ما باید بتونه بدون هیچ قیدی به رقص در بیاد. یا به گفته ی مولانا برقص ا.
شاید بشه بین قوه ی آگاهی و فعلیت اون ابتدائا تفاوت قائل شد.خب قوه ی آگاهی حوزه ی وسیعتری رو شامل میشه یعنی بطور کلی هم شامل خودآگاه و هم داده های ضمیر ناخودآگاه میشه.(با تاکید بیشتر بر ناخودآگاه) ولی فعلیت آگاهی(آمیخته با توجه فعال)رو میشه با معنای علم درگذشته که شامل هرنوع دریافت و دانش درونی و بیرونی نسبت به امور در مرجع خوداگاه،یکسان دونست.
ممنون به نکات خوبی اشاره کردید دسته بندی که تو ذهن من هم بود، تا حدی با دسته بندی خوداگاه و ناخوداگاه هم مفهوم هست. به هر حال توصیف ناخوداگاه کمی پیچیده خواهد بود. از نظر شما، ناخوداگاه چه توصیفی دارد؟
راستش این خیلی سوال سختیه!جوابش نیازمند حداقل درکی از علم روان شناسیه که متاسفانه من ازش بی بهره ام…
اما بنظرم میرسه،این تعریف به موازات ابهامی که در ذات این عنوان وجودداره با مشکل مواجه میشه.درواقع اگه کسی نتونه ماهیت ناخودآگاه رو روشن کنه،قابل سرزنش نیست چون موضوع«ناخوداگاهه».بهرحال حوزه و قلمرو وسیعی رو شامل میشه که در خصوص یک فرد وابسته صرف به وجود و رشد ذهنی و فکری اون فرد نیست.برهمین اساس میشه بخشی از ناخودآگاه رو پیش اندوخته ی دانشی دونست که تحت تاثیر عوامل وراثتی قرار داره.قسمت عمده اش رو هم شاید بشه به دوران زیست ذهنی افراد مرتبط دونست که با خودآگاه همزمان میشه.
اطلاعات یعنی چه، آنچه از قبل موجود و در دسترس است یا در دسترس نیست و با آگاهی رو میشن؟ شامل دادههای قابل ارائه میشه؟
ممکنه آگاهی به اطلاعات و دادههای به ظاهر موجود ربطی نداشته باشه و یهو اتفاق بیوفته، مثلا کشف و شهود؟ در سکوت و خلا ذهنی؟
تصور کردن یعنی چه جوری؟ یعنی براش مثال پیدا کنیم؟ با دانستهها و تجربههای ذهنی آشنای قبلیمون تطبیقش بدیم؟ یا هیچ ربطی به ذهنیات آشنا و قدیمی نداشته باشه و بیربط و برای اولین بار مجسم بشه؟
به نظر من آگاهی داشتن یعنی اینکه بتونی زوایای مختلف یه مسئله بشناسی و نسبت به همه جوانب آن اطلاعات لازم داشته باشی