این روزها ناهنجاری های زیادی اطرافمون میبینیم. رفتارهای نادرستی که به شدت آزارمون میده. دروغ، تهمت، عصبانیت و …
درمقابل زیاد میشنویم که میگن با هرکس باید مثل خودش رفتار کرد. همیشه فکر میکنم اگه قرار باشه باهرکسی مثل خودش رفتار کنیم، گاهی باید خیلی بد بشیم یا واقعا دیگه خودمون نباشیم. در اون صورت جامعه پر میشه از رفتارهای نادرست.
ولی گاهی هم بعضیا اینقدر آزاردهنده هستن و هرچقدر هم باهاشون خوب رفتار میشه بازهم به رفتار بدشون ادامه میدن.
شما چقدر معتقدید که با هرکس باید مثل خودش رفتار کرد؟ اصلا این رویکرد درسته؟ جواب میده؟ چه حد و حدودی داره؟
یادم میآید همسایهای داشتیم که عاشق درگیری بود و انقدر وقت اضافه داشت که از پلیس و کلانتری و… هم ترسی نداشت و به هر بهانهای دنبال ایجاد یک درگیری بود. متاسفانه با وجود مقاومت بالای ما، گاهی اوقات در مقابل بازیهای گوناگوناش شکست میخوردیم و وارد درگیریهای کلامی میشدیم. این دقیقا همان چیزی بود که او میخواست.
بارها پیش آمده که در خیابان آدمهایی را میبینم که با هدف ایجاد درگیری فیزیکی (شاید چون از این کار لذت میبرند) با بهانههای واهی شروع به توهین میکنند. به نظرم افراد باهوشتر خودشان را از این ماجراها کنار میکشند اما بعضی افراد دیگر به دام میافتند و دقیقا طوری رفتار میکنند که درگیری شکل بگیرد. در این صورت شخص اول برنده است و شخص دوم بازی خورده است.
نمونههای مشابه این رفتارها امروزه در شبکههای مجازی قابل مشاهده است. افرادی هستند که فحش میدهند، تهمت میزنند و توهین میکنند. این افراد دوست دارند که دیده شوند و اگر وارد بحث با این افراد شویم، بازنده اصلی ما هستیم.
من فکر میکنم برخورد با یک راننده عصبانی که قفل فرمان در دست دارد با یک آدم حقیر که به دیگران فحش میدهد بسیار متفاوت است. اما به عنوان یک قاعده کلی سعی میکنم هوشمندانهتر از طرف مقابلام عمل کنم و گرفتار بازیاش نشوم.
اگه با هر کسی مثل خودش رفتار کنیم، تبدیل میشیم به یه لولوخورخوره[1]؛ و بعد از مدتی ممکنه گیج شیم و دود شیم/از بین بریم!
به نظرم به جای اینکه عادت نامناسبی رو وارد رفتار روزانه خودمون بکنیم، بهتره ارزشهامون رو بشناسیم و بسته به ارزشهامون با افراد به شکل محکم ولی شایسته رفتار کنیم. اگه کسی کاری کرد که نمیپسندیم، تنها گزینهمون این نیست که کار ناپسند رو تکرار کنیم؛ بلکه بسته به موقعیت میتونیم محکم جلوی اون کار واستیم.
مثلا من از پرروبازی افراد خوشم نمیاد، و معمولا جلوش وامیستم؛ یعنی اجازه نمیدم کسی با پررویی حقی رو ازم پایمال کنه یا هر چی. اینجا اسم رفتار خودم رو نمیذارم پرروبازی، چون من قرار نیست حق کسی رو بگیرم (مثلا تو صف جا بزنم)، صرفا خیلی محترم ولی محکم به فرد پررو گوشزد میکنم که در حال تعرض به حق من هست و لطفا حواسشون به رفتارشون باشه.
یا اگه زیاد در معرض فرد پررو باشم، کلا تحویلش نمیگیرم، چون ارتباط باهاش با ارزشهام جور نیست. اینجا باز هم اسم رفتارم رو نمیذارم مثل طرف مقابل بودن. صرفا انتخابم این نیست.
اگه هری پاتر رو خونده باشین معنای لولوخورخوره رو متوجه میشین، وگرنه بی خیال این تعبیر شین و ادامه ی پاسخ رو بخونین.
لولوخورخوره ها موجودایی بودن که جلوی هر کسی به شکل چیزی در میومدن که اون شخص بیشترین ترس رو ازش داره. راه از بین بردنش هم استراتژی «گیجش کن» بود، این طوری گیجش میکردی که وقتی لولوخورخوره به ترست تبدیل میشد، میومدی مسخره ش میکردی، مثلا تنبون قری تنش میکردی یا سیبیل مشتی براش میذاشتی و … . ↩︎
گاهی وقتا این افراد پررو و یا زورگو بالا دستی های ما هستند. منم دقیقا آدمی هستم که از حق خودم دفاع میکنم و اجازه نمیدم کسی بهم زور بگه، یعنی هیچ جوره زیر بار ظلم نمیرم ولی خیلی جاها سبب شده طرف مقابل روی دنده ی لج بیفته. گاهی نمیشه از هرکسی حق رو گرفت، بعضیا که قدرت دستشونه از این موقعیت سوءاستفاده میکنند. این جور مواقع واقعا باید چی کار کرد؟
مثلا وقتی میرید نانوایی و میبینید دو نفر جلوتر از شما هستند و شما عجله دارید و با خود میگویید اشکالی نداره دو نفر رو صبر می کنم تا نوبتم شه ولی به مرور افراد میان و میگویند من جام جلوی شماست و می بینید بعد از یکساعت و نیم معطلی هنوز دو سه نفر جلوی شما هستند چه واکنشی نشان میدهید؟