از سه مهر نشست سازمان ملل شروع میشه. شاید بشه گفت، از نظر جغرافیایی نزدیکترین فاصلهای که روسای جمهور ایران و آمریکا تجربه میکنن. در این فاصله نزدیک، مثل همه فاصلههای نزدیک، ممکنه اتفاقهای نامعمولی بیوفته .
امکان دیدار ترامپ و روحانی رو چقدر میبینید؟ در صورت رخ دادن، آیا چیزی از توش بیرون میاد؟
این بحث بعد از نشست سازمان ملل به شکل خودکار بسته میشود.
تنها اعضای گروه تحلیل آزاد از مسائل روز ایران میتوانند در این گفتگو شرکت کنند. برای عضویت در این گروه لازم است توسط یکی از اعضای کنونی گروه به دبیر گروه توصیه شوید و اعتبارتان تایید شود {شرایط مشارکت}. برای عضویت میتوانید از صفحهی گروه اقدام کنید.
با توجه به تمایل طرف آمریکایی، احتمال این اتفاق وجود دارد. ترامپ خیلی مایل است به مردماش و دنیا نشان دهد که از پس هر کاری برمیآید. به نظرم دیدار با رهبر کره شمالی به همین دلیل بود.
در مورد دستاورد باید بگویم که طرف آمریکایی (ترامپ) فقط به دنبال یک نمایش خبری است. فکر نمیکنم چنین دیداری (اگر اتفاق بیافتد) مانند دیدارهای ظریف و کری با هدف رسیدن به یک توافق طراحی شده باشد.
از طرفی ایران در ضعف قرار دارد و طرف آمریکایی دقیقا همین را میخواهد. فشارهای اقتصادی در داخل، خروج سرمایهگذاران خارجی از ایران و حملات اخیر که فضای کشور را متشنج نشان میدهد، ایران را در موضع ضعف قرار میدهد. آمریکا چنین شرایطی را میپسندد و در این راه تمام تلاشاش را برای بحرانی جلوه دادن شرایط ایران کرده است.
با توجه به تاریخ گذشته ما از کودتای ۲۸ مرداد گرفته، تا حمله کماندوهای آمریکایی به طبس، ساقط کردن هواپیمای مسافربری ایرانی با ۳۰۰ مسافر، فشار اقتصادی و روانی بر مردم در سالهای گذشته و در نهایت زیر پا گذاشتن قراردادهای بینالمللی، بعید میدانم آمریکا روزی دست از سر ایران بردارد. مهم نیست حکومت پهلوی باشد یا جمهوری اسلامی، مهم نیست دموکرات باشد یا جمهوریخواه، آمریکا همیشه در جهت ناپایدار کردن ایران قدم برداشته است.
مذاکره معمولا خوب است اما مگر میشود با کسی که از هر روشی برای زمین زدن ایران استفاده کرده مذاکره کرد؟
قطعا در این مقطع به نفع ترامپ خواهد بود که با ایران وارد مذاکره شود چون نزدیک انتخابات میان دوره ای کنگره هستیم و داشتن دستاورد (هرچند به نظر ما سطحی ولی برای افکار عمومی آمریکا مهم) برای ترامپ و حزب جمهوری خواه میتواند ورق را به نفعشان برگرداند.
از سمت ایران دولت روحانی چندان متمایل نشان نداده ولی نهادهای انحصارگرا و غیرانتخابی حکومت برایش تعیین تکلیف کرده اند (صحبت کریمی قدوسی را امروز بخوانید). مذاکره و بازشدن درهای اقتصاد ارکان سلطه انحصارگرایان را به لرزه در خواهد آورد و این گروه متاسفانه قدرت زیادی دارند.
برآورد کلی من عدم مذاکره است مگر اینکه اتفاق عجیبی بیافتد.
در کل موافق تحلیل “آمریکا به هر روشی میخواهد ایران را زمین بزند نیستم”. هر کشوری دنبال منافع خودش است.
این که هر کشوری به فکر منافع خودش است ربطی به این واقعیت (Fact) که یک خاورمیانه ناآرام و ناپایدار دلخواه آمریکا است، ندارد. تاریخ قرن اخیر به وضوح نشان میدهد که رشد و پیشرفت ایران در تضاد کامل با اهداف آمریکا است. این مسئله محدود به جمهوری اسلامی نمیشود و در دوران حکومت پهلوی هم وجود داشته است.
حتی سیاستمداران دموکرات آمریکایی بارها نسبت به حمله نظامی و تحریم اقتصادی علیه ایران ابراز تمایل کردهاند. در چنین شرایطی مذاکره واقعا بی معنی است.
وضعیت اروپا متفاوت است. اروپا از طرفی به آمریکا وابسته است و از طرف دیگر از دولتهای خاورمیانه حمایت نسبی میکند چرا که هرگونه ناپایداری در خاورمیانه به ضرر اروپا است. اینجا جمله شما که «هر کشوری به دنبال منافع خودش است» معنی پیدا میکند.
در مورد آمریکا این جمله بی معنی است چرا که حالتی وجود ندارد که ایران و آمریکا بتوانند در حالت برد-برد با هم مذاکره کنند.
چرا یک خاورمیانه ناآرام و ناپایدار به زعم شما دلخواه آمریکا باید باشه؟ بیایید از دیدگاه منافع آمریکا و درستتر از دیدگاه منافع صاحبان سرمایه و شرکت های عظیم آمریکایی به موضوع خاور میانه نگاه کنیم چون آنها معمولا تعیین کننده تصمیمات دولتی هستند. شرکت های آمریکایی ترجیح میدهند هر چه بازار بزرگتری برای خود ایجاد کنند. در واقع لابی قدرتمند اسلحه و نفت آمریکا در این زمینه فعال هستند و از افزایش تنش با ایران (اسلحه) برای فروش بیشتر به کشورهای عربی سود میبرند. این گروه از مواهب برجام بهره ای نمیبردند چون بازار ایران توسط نهادهای انحصاری داخلی به اکثر شرکتهای عظیم آمریکایی بسته بود. پس موافق بر هم خوردن برجام بودند.
از این منظر مطمئن نیستم که آمریکا موافق حمله نظامی به ایران باشد چون سود کلان فروش اسلحه و ملزومات دیگر به کشورهای همسایه در خطر خواهد بود. بنظر میرسد بالا نگهداشتن تنش بهترین وضعیت برای آنها باشد.
بهمین خاطر دید آمریکا به رشد و پیشرفت ایران نه سیاه است و نه سفید. اگر روزی به این نتیجه برسند که با رشد ایران بازار بزرگش به روی آمریکا و متحدانش باز خواهد شد و به سود شرکت های آمریکایی خواهد شد، بعقیده من موافق آن خواهند بود. ما نمیتوانیم برخلاف جریان آب شنا کنیم و هیچ کشوری مستقل از نظم و اقتصاد جهانی به توسعه نرسیده است. تلاش ایران باید این باشد که از طریق پذیرش حداقلی از نظم جهانی، معادلات تصمیم گیران را به نفع سرمایه گذاری در ایران و رشدش تغییر دهند. بعقیده من این اتفاق نمی افتد مگر با کنار رفتن نهادهای اقتصادی و سیاسی انحصارطلب و استثماری در ایران و استقرار نهادهای تکثرطلب و دموکراتیک همانطور که کتاب “چرا ملت ها شکست میخورند” اشاره میکند.
با نظر آقای شاکری تا حدود زیادی موافق هستم
در حال حاضر اگر ایران رفتاری از خود نشان دهد که مطابق با بیانات آمریکا باشد مبنی بر " تغییر و عادی سازی رفتار ایران" در درجه اول باید دقت داشت که این رفتار هایی که آمریکا به آن اشاره میکند تقریبا هیچ ربطی به نهاد های اقتصادی ندارند. پس قصد از این تغییر اصلا ایجاد تغییرات در وضعیت اقتصادی ایران نیست. این بعنی حتی به فرض اگر این دو باهم نشستند و توافقی هم کردند فرقی به حال وضعیت معیشت مردم در ایران نخواهد داشت چون هدف چیز دیگریست/
به زبان مثل "همین آش و همین کاسه "
از طرف دیگر با کنار رفتن نهاد های انحصار طلب و استثماری داخلی ، نهاد های تکثر طلب و دموکراتیک جایگزین آن نمیشوند. بلکه نهای های انحصارطلب و استثماری بین المللی در این زمینه وارد میشود تا مطمئن شوند که بقول خودشان رفتار ایران عادی میماند.
امکان دیدار بین ترامپ و روحانی کم نیست چرا که دولت در شرایط کنونی به وضوح تمام تلاش خودرا میکند تا حداقل در جامعه این فضا را ایجاد کند که " ما خواستیم درست کنیم ، نذاشتن " و در صورت بروز دیدار این نظر خودرا قطعی میدانم
چرا که در سخنرانی رهبری بعد از خروج آمریکا از برجام عین جملات بود که " جنگ نخواهد شد ، مذاکره نمیکنیم"
با اینکه چندان آدم مذهبی نیستم ولی سخنرانی رئیس جمهور در محرم هم برایم بسیار جالب بود ، با اینکه ایشان خود یک روحانی هستند در صحبت های خود اشاره کردند که " عاشورا درس مذاکره بود " در حالی در نقل های عاشورا ((چه راست و چه دروغ)) هر چیزی میبینید جز مذاکره و مصالحه.
این یعنی آماده سازی ذهن مردن برای بروز مذاکره، حتی در جبهه ضعف
فشار هایی که در زمینه اقتصادی به ایران وارد میشود ((بخصوص فشار هایی که محرک افزایش نرخ ارز در کشور میشود)) در کوتاه مدت کاملا به نفع دولت و نهاد های حاکمیتی و اجراییست.
پیش از این معضلات اصلی ایران را در بررسی های ذهنی خود نقدینگی ، گسترش طبقه آسیب پذیر و فقیر ، آب ، سیاست بین المللی میدانستم.
در شرایط کنونی بر کسی پوشیده نیست که مشکل نقدینگی که قرار بود دولت با آن مواجه شود به لطف تحریم و بازی دولت در این مسیر بصورت کامل حل شده و قدرت نقدینگی در ایران به یک سوم کاهش یافته که این یعنی نقدینگی ایران در سال 97 تقریبا برگشتی داشته به دهه 70!!!
خانواده یا جمعی را سراغ دارید که با سطح تنش بالا بتوانند به مسیر زندگی و همزیستی خود ادامه دهند؟
این همان مسیری است که به تعبیر بنده و برخی به "
بیان میشود.
دلایل این موضوع هم کاملا مشخص هستند و خود جناب عالی به برخی از آنها اشاره کردید.
بنظر من اگر دیداری صورت گیرد چیزی که از آن حاصل میشود تفرقه بیشتر در داخل کشور و قدرت بیشتر برای گروه های مخالف ایران در خارج و داخل و ایجاد چند قطبی های بزرگتری در کشور است
در مورد جمله «هر کشوری به دنبال منافع خودش است» که در بحثهای سیاسی زیاد استفاده میشه به نظرم باید محتاطتر بود و به مقصود این جمله فکر کرد
اگر دزدی از خانه شما سرقت کند آیا به اعضای خانوادهتان می گویید که هر فردی به دنبال منافع خودش است
اگر مقصود فقط پیش بینی رفتار باشد که هیچ اما اگر برای توجیه رفتار استفاده شود باید گغت که آن فرد خودش انتخاب کرده که منافعش را در دزدی از دیگران تعریف کند.
اغلب در صحبتهای سیاستمداران آمریکایی دیده میشود که آمریکا را رهبر جهان و کشوری استثنایی میدانند و از سایر کشورها انتظار اطاعت دارند. طبیعی است که هر کشوری که بخواهد خودش برای خودش تصمیم بگیرد به منافع آمریکا آسیب خواهد زد چون آمریکا منافعش را در زورگویی به دیگران تعریف کرده است و حتی قضات دادگاه بینالمللی لاهه را به تحریم تهدید می کند.
کشورهای پیشرفتهای هم هستند که بدون زورگویی و جنگ افروزی و فروش سلاح منافعشان را تامین می کنند و رفاه مردمشان هم از آمریکا بیشتر است.