چه جالب @Mardanblog الان اونهایی که عکس خودشون رو می ذارن رو میتونی شخصیت شون رو تشریح کنی🤔؟ به نظرت پروفایل من چی رو درباره شخصیتم میگه ؟
یه مرد تنها مغرور و خودرای زیاد اجتماعی نیستی
کارات اغلب تنهایی انجام میشه
عاشق شب و آرامشی
و خوش تیپ
خوب گفتی ممنون . غرور رو شک دارم داشته باشم. البته ممکنه مغرور باشم از دید اطرافیان
سلام
نمیدونم چه زمانی این سوال رو مطرح کردید ولی من به تازگی با این فضا آشنا شدم و سوالتون رو خوندم؛ من معمولا اول نوشتههای شخص رو میخونم و تا بیش از ۸۰ درصد از روی نوشتههاش درباره عقایدش نتیجهگیری میکنم؛ گاهی پیش میاد بعد از خوندن نوشتههای شخص کنجکاو بشم و پروفایلش رو چک کنم ولی برعکس هنوز پیش نیومده.
سوالی در این مورد میخواستم مطرح کنم ولی به این موضوع خیلی ارتباط داره و همینجا میشه بحث کرد ، اینکه واقعا تا چه میزان گوینده حرف برای ما اهمیت داره؟ مثلا چرا وقتی جملهای از اندرسون مندرسون نقل میشه خیلی بازخورد نداره ولی کافیه جای اندرسون مندرسون اسم توماس ادیسون یا اسیتو هاوکینگ رو بزاریم سریعا مورد قبول قرار میگیره و پروفایل خیلیها میشه. این یعنی افراد به بکگراند فرد خیلی توجه دارند. یک عیبی که حاصل میشه جملات فراوانی است که افراد برای پیشبرد نظر خودشون مطرح میکنند ولی به شخصیتهای مطرح منتسب میکنند. چرا افراد خودشون همون حرف رو با نام خودشون نمیگن و نیازمند این هستند که نام یک شخصیت مطرح دیگه رو به جمله خودشون الصاق کنند تا دیده و شنیده بشه؟!
تجربه شخصی من نشون داده حتی از آدم هایی که اصلا قبولشون ندارم و شخصیتشون رو دوست ندارم هم بعضی وقتا یه چیزایی رو قبول کردم و این یعنی محتوا برام اهمیت زیادی داره ولی قبول دارم که درصد تاثیرپذیریم از آدم هایی که می شناسمشون خیلی بیشتره.
اصولن هم کم میشه که از رو جمله کسی برم سراغ پروفایلش چون حقیقتا هیچ اعتقادی به شناخت در فضای مجازی ندارم و اصلا بلد نیستم آدم های مجازی رو بشناسم.
دقيقا! و در اين راستا ازمايش هاى مختلف قابل استنادى هم انجام شده كه نشون ميده اين پذيرش فقط مختص جملات و نقل قولها نيست، مثلا ويولن زن معروفى كه ملت براى شنيدن كنسرتش حاضرن هزينه بالايى بپردازن، وقتى تو ايستگاه مترو و به شكل ناشناس همون موسيقى رو ارائه ميده، افراد كمى حاضرن واستن و گوش بدن.
يا حتى محققى كه كار پژوهشى اش رو در قالب نامى ناشناس از دانشگاه ناشناس براى يه مجله علمى سرشناس ميفرسته و سريع رد ميشه. ولى وقتى همون كار رو با اسم اصلى خودش و دانشگاهش ميفرسته، بدون داورى براى چاپ پذيرفته ميشه.
و يا همين حركت كريس رونالدو در اين پاسخ، نمونه ديگه ش. ولى اگه به پاسخ هاى اين موضوع دقت كنين كه به نظر من به راحتى قابل بسط به جامعه هاى بزرگتر هست، مشاهده ميشه افراد به ندرت فكر ميكنن سابقه ارائه دهنده تاثيرى تو پذيرش بيشتر يا كمتر از سمت خودشون داره!
يعنى انگار ما چندان متوجه عملكرد واقعى مغز خودمون نيستيم. يا به عبارتى اكثر انتخابهامون ناخوداگاه اتفاق ميفته و نه آگاهانه.
به نظر من بکگراند بسیار موثره. علاوه بر بکگراند شخص رابطه ما باهاش هم موثره. مثلاً اگر مادر من حرفی به من بزنه مثل گفتن جمله به کسی هست که ماریجوانا کشیده. ناخودآگاه در مسیری که مادرم ترسیم کرده میفتم. هرچه بیشتر باهاش مخالفت کنم بیشتر به سمتش میرم. در زندگی هم ناخودآگاه براساس آموزههاش مجبورم عمل کنم. این رو به عنوان مثال گفتم. فکر میکنم با نوازشهای اریک برن بشه توضیحش داد. چون اون شخص یک منبع نوازشی مهم محسوب میشه کودک درون جرأت تخطی از مسیرش رو نداره.
در این بین عکس دخترهایی که حالت آرامش دارند، بهم حس آرامش میده. من فکر میکنم به خاطر این هست که تصویر مادر رو برای کودک درون تداعی میکنه. کودک درون فکر میکنه میتونه ازش نوازش بگیره. به همین خاطر وقتی اون شخص حرفی میزنه ترجیح میدی روی حرفش حرف نزنی. مثلاً یکی از اعضای پادپرس عکسش رو یه خونه تغییر داد، و یادمه دقیقاً کودک درونم داشت داد و فریاد میکرد که چرا این اتفاق افتاد. حتی بهم میگفت جوابش رو نده. یا پیگیریش نکن. که بعد شاید بالغ قانعش کرد که حرفها و صحبتهای این شخص همون حرفهای شخص قبل هست. ولی به هر حال تأثیر عوض میشه.
پروفایل خود لاله وقتی عوض شد حس جالبی بهم داد. حس پیشرفت و قدرت. در کل اتفاق خوبی بود.
وقتی که یکی از بچهها عکس پروفایلش رو چند روز پیش برداشت، حس بدی بهم داد. کاربر بدون عکس به معنی کاربر گذری هست، و ارزش حرفهاش پایین میاد به نظر من.
کاربری که عکس خودش رو نذاره و به جاش عکسهای مفهومی بذاره فکر میکنم بحثهاش کمتر شخصی هست و بیشتر دید کلی داره. اینو حدث میزنم. شاید خیلی ارتباط شخصی برقرار نکنه و به جاش ازتباطاتش بین جمع تقسیم میشه.
بعضیها مثل یوسف، بحثها رو برات میشکافن و در حقیقت از روی بحثت یه موضوع جالبتری میسازن. این شخص خیلی نوازش قوی بهت میده. مثلا اکر با جوابهای قبلیش آشنا باشی و بیاد دوباره بهت جواب بده انتظار یک نوازش قوی داری. یکی به خاطر حلاجی شدن موضوع، یکی به خاطر رشدش. و خوب وقتی میبینی شخصی اینقدر توی پادپرس پیگیره و جواب تو رو هم میده خیلی حس ارزش میکنی. حس میکنی چقدر نوشته من مهم بوده که با این همه مشغله جوابم رو نوشته.
از یه طرف پروفایلها ممکنه محل مناقشه باشه. مثلا یک نفر از موضوعات ذهنی خوشش نمیاد، بعد کتاب پیشنهادی من رو ببینه، فکرت را تغییر بده تا زندگیت تغییر کند، پیش خودش میگه این شخص کلا اهل خیالپردازی هست و کمتر وارد گفتگو با این شخص بشه. یه طوری میتونه قطب بسازه و ارتباطات رو قوی و ضعیف کنه.
رده کاربر هم اثر داره. مثلا توی پادپُرس اگر کسی رتبه کمتری داشتهباشه در ابتدا به چشم تازهوارد نگاه میکنی یه درجه پیشفرض بهش میدی. بعد اگر ببینی با درجه پایین داره تلاش مهمی میکنه قدرت همکاریت بالا میره. چون میخوای بهش کمک کنی و اون قدرت کمی داره و بهت نیاز داره. بهتر میتونی باهاش کلکل کنی. ولی مثلاً وقتی که ردهها کمکم بالا میره دچار تردید میشی توی بحثهای مربوط به مدیریت. پیش خودت میگی اون داره چیزهایی رو از اون بالا میبینه که احتمالاً حرفش با اینکه متوجه نمیشم درسته. یه جورایی شاید اگر مخالفتی از طرف مدیران ببینی، این مخالفت ته خط به حساب بیاد و دست از راهکار دادن برداری.