هممون تو زندگیمون یه سری برچسب هایی رو یدک می کشیم. فکر می کنم که برای به دست اوردنشون هم تلاش می کنیم. به نظرتون چه اندازه این برچسب ها برای خودتون مفید هست؟
اگر سوال رو درست فهمیده باشم منظور برچسب هایی هست که در اجتماع با آنها شناخته میشیم. البته همهی این برچسبها به دلخواه ما زده نشدن. آنهایی که حاصل تلاش شخصی خودم بوده مثل برچسب علمی یا اخلاقی مثبت، فواید زیادی داشته. فواید هم معمولا به شکل فواید مالی و احترام اجتماعی بوده و هست. ولی برچسبهایی هم ناخواسته به آدم زده میشه که معمولا آزاردهنده به حساب میان و حاصل تفاوت دیدگاه شخصی خودم با بقیه جامعه بوده.
هیچ فایدهای درش نمیبینم، جز اینکه باعث میشن انتظارات طرف مقابل به خاطر تصور ایشون از یک کلمه تحت تاثیر قرار بگیره و دیگه با من به عنوان مخاطب در ارتباط نباشن، بلکه با تصور ذهنی خودشون ارتباط گرفته باشن.
برچسبها حکم داستان ملانصرالدین رو دارن که میگفت «آستین نو، بخور پلو!». میتونین داستان رو از سایت کودکان بخونین.
حال سوال میتونه این باشه که چرا ما ادمها مدام در پی جمع کردن برچسب های جوار وا جوریم؟ بعضی وقت ها این برچسب ها ما رو شدیدن به خودشون می چسبونن، انوقت دیگه در شدید ترین حالت، نفس کشیدنم سخت میشه. این عطش بی پایان ما ادما از کجا میاد؟
منظور از برچسب چیه ؟ مثلا طرف دکتری داره یا فوق لیسانس ؟
منظورم از برچسب، هر چیزی که به خود شما چسبیده هست و مسلما شخصیت شما رو هم شکل میده.
خب یعنی شما می خواید یک شخص ، شخصیت خودش و زیر سوال ببره؟ ما از همین چیزها ساخته شدیم دیگه.
این برچسب ها خیلی هم حیاتیه . بدون برچسب ها که کسی نمی تونه خودش و معرفی کنه.
اینکه شما شخصیت خودتون رو زیر سوال ببرید، فکر نکنم کار خیلی بدی باشه. به نظر من این کار هر از چندگاهی لازمه تا همش یکنواخت و راکد نباشی.
خب این یک بحث دیگه است ، سوال اول اینه : اصلا چنین چیزی شدنی هست ؟ و سوال دوم : چرا باید چنین کاری بکنیم ؟
ما اگر شخصیتی داشته باشیم که مشکلی نداره ، نیاز نیست چیزی و تغییر بدیم ، شخصیت هر شخص بخاطر هماهنگ کردن شخص با محیط اطرافش شکل می گیره و به سادگی قابل تغییر نیست.
حالا این برچسب ها هم فرق می کنه ، مثلا شخصی که برونگراست و الان تو سن 30 سالگی هست که نمی تونه درون گرا بشه ، تجربه نشون داده خلاف این جهت بخواد بره به مشکل می خوره چون ذات خودش و انکار می کنه.
ولی یک بازه تغییر هست که اونم باز جز شخصیت هست ، یعنی بعضی ها می تونند شخصیت منعطفی داشته باشند اونم مقداری نه خیلی زیاد که این باز یکی از برچسب های این فرد به حساب میاد.
در مورد سوالاتون، به نظر من هر چیزی شدنی است. در مورد اینکه چرا باید این کار رو کرد؟ به نظر من اگر کسی ضرورتی نمبینه می تونه این کار رو نکنه.
من خودم اینطور فکر می کنم که باید تغییر کرد و این یه ضرورته. حالا چطوری و چقدر ؟ بازم به هر شخص و دیدگاهش نسبت به زندگی بستگی داره. تغییر و تجربه های جدید ( که هر کسی هم نسخه خودش رو داره ) می تونه اگاهی هر فرد رو متاثر کنه و فکر می کنم که مفید باشه.
هر برچسبی جزیی از هویت اجتماعی ماست که در هر جمع یا جامعه ای معنا پیدا میکنه و باعث میشه دیدگاه و قضاوتهای سایرین در مورد ما تا حدودی تحت تاثیر این برچسب ها باشه
وجود این عناوین و القاب چه خوب چه بد جزیی از واقعیت های هر جمع و جامعه ای هست ولی متاسفانه در جامعه ما بیشتر بعد منفیش ازش استفاده میشه تا جنبه مثبت
ممکنه حیاتی نباشه ولی مسلما تو موفقیت و سرنوشت ادم ها تاثیر متوسط رو به بالا داره
با فکر کردن به برچسبهای خودم، به نظرم موضوع خیلی جالبی مطرح شده:
به نظرم بسته به اینکه برچسب درستی به آدم زده بشه یا نه میتونه کارو آسون یا سخت کنه. من برچسب رو مثل تگهای موضوعی میدونم، که اگه درست زده بشه باعث تسریع فرآیندها میشه. مثلاً وقتی برچسب خوشرو به من بخوره، باعث میشه افراد بدونن در مواجهه با من کمتر مورد قضاوت قرار میگیرن و راحتتر ارتباط برقرار میکنن.
ولی مثلاً اگه برچسب خیلی جدی به من بخوره که اصلاً مناسبم نیست، آدمها رو گمراه و البته کار رو هم سختتر میکنه.
یه چیزی که الان به ذهنم رسید و واسه خودم جالب بود، اینه که اکثر این برچسبا از طریق غیبت کردن و پشت سر بقیه حرف زدنها توسعه پیدا میکنن.