به نظرتون بین قانون و وکالت تناقض وجود نداره؟

برای اینکه منظورم رو برسونم و سوء تفاهمی پیش نیاد، به وظیفه وکیل برای دفاع براساس قانون برگردیم. قاعدتا اگر قانون وضوح کافی داشته باشه، نیازی به وکیل نیست. پس عدم وضوح قانون، حداقل یکی از دلایل وجود وکالت هست. نکته مهم اینه: اگر قوانین وضوح کافی ندارن چرا این ابهامات رفع نمیشن؟ وقتی این ابهامات وجود داره، چطور میشه انتظار داشت که افراد بتونن قوانین رو به درستی اجرا کنن؟

قانون وکالت

5 پسندیده

خب من فکر می‌کنم اگر قرار باشد تمام جزییات و تبصره‌ها در قانون گنجانده شوند، آن وقت کار اصلاح قوانین در گذر زمان سخت‌تر می‌شود.

شاید قانون هم باید مثل علوم طبیعی به زیر‌ بخش‌های مختلف تقسیم شود. مثلا می‌شود که فقط یک کتاب قانون برای وارد کردن خسارت به افراد دیگر داشته باشیم و وکیل و قاضی فقط در این زمینه تخصص داشته باشند و در زمینه‌های دیگر مانند قتل افراد متخصص دیگری نظر بدهند.

2 پسندیده

این رو میشه پذیرفت. ولی نکته مهمتر اینه: به همون نسبت اجرای قوانین هم سختتر میشه. یعنی تصور کن که در مسائل خیلی زیادی افراد باید بدونن که چه چیزی جرم هست یا چه چیزی جرم نیست و به نظر میاد عملا از توان ذهنی یک فرد خارج میشه.

2 پسندیده

وکالت و تقنین دو حیطه ی مستقل و مجزا از هم اند،بااین حال بسیار مرتبط.این تفکیک دقیقا در یک رای قضایی قابل تشخیصه.یک بخش متعلق به حکم موضوع مورد قضاوته که همون قانونه و بخشی دیگه که حتی مقدم بر قانون هست،تحت عنوان وقایع شناخته میشه.وکیل همین جاست که حضورش رو موجه می کنه و میشه گفت به واقعیت،وجهه ی قضایی میده و اونرو به نحو و دستور قانونی بیان می کنه.قاضی هم که مسوول تمیز این واقعیت و ادعاست و بعد هم اعمال احکام.شاید اون چیزی که بیشتر ابهام یا تناقض رو توی این رابطه تقویت کنه،ادعاها یا تفاسیری هست که نسبت به قوانین ترویج میشن.

2 پسندیده

۱.من موافق ساده تر شدن متن قوانین هستم
ولی حقوق علمه و مثل همه علم ها عامیانه شدنش باعث ابهام میشه، نه شفافیت
تفسیر و تبیین قوانین وظیفه وکیل نیست. رسانه ها این کارو میکنن و میتونن از کسایی که از حقوق سررشته دارن استفاده کنن

۲.وکیل سعی می‌کنه با استدلال‌‌هایی که می‌آره اثبات کنه فلان قانون بر موکلش حمل می‌شه یا نه، یا مثلا متهم توی شرایطی بوده که بتونیم مجرم محسوبش کنیم یا نه
یه حکم داریم یه مصداق. حکم رو فقط قانون گذار میتونه تعیین کنه. مثلا میگه قتل جرمه و فلان مجازاتو داره و برای اثبات خود قتل این شرایط لازمه و برای قصاص این شرایط و …
توی روند رسیدگی وکیل میاد تک تک این حکم ها رو درباره موکلش بررسی میکنه. مثلا به دادگاه میگه فلان شرطی که برای اجرای قصاص هست درباره موکل من صدق نمیکنه

۳.مثل همه علوم انسانی حقوق هم از حداقل یه مکتب فکری ریشه میگیره که توی قوانین بازتاب پیدا میکنن ولی لزوما بیان نمیشن
اما بازم میشه ازشون توی حل مسائل استفاده کرد و این کار آدم متخصص و مطلع لازم داره، مخصوصا توی حقوق ما یه ترکیبی از قواعد فقهی و علم کشورای غربیه.

2 پسندیده

دلیل وجود وکیل رو میشه بر اساس توانایی های که وکیل داره و توانایی هایی که موکل نداره ارزیابی کرد. شناخت اصول قضاوت ، آزادی (در بند نبودن) برای جمع‌آوری مدارک ،تفکری قویتر در مورد موضوعات مرتبط، توانایی تکلم قوی تر .و مواردی دیگه.

1 پسندیده