یجورایی میشه گفت درسته یجورایی نه من به شخصه نمیتونم تو عدد انحصار کنم شاید دو تا شاید 5 تا شاید ده تا البته اینی هم که میگن شاید به دلیل مخالفت نظرهای ما با اکثریت باشه و اگر مثلا جهان ما جوری بود که افراد شبیه به هم( فکری و عاطفی) زیاد بود در این چهارچوب قرار نمیگرفتیم هر چند همین الانشم با این چارچوبها محصور نیستم چون تعریف من از دوست تا حدودی با شما فرق داره
درسته روی عدد تاکیدی ندارم ولی روی محدود بودن بیشتر تاکید دارم. البته دوستی رو شباهتها نمیسازه، زمان و شناخت میسازه. شباهت میتونه کمک کنه ولی بدون زمان و شناخت، شما نمیتونید ببینید طرفتون شبیه به شما هست یا نه.
من به همه دوست میگفتم الان کمتر میگم، اما در معنای واقعی 5-6 تا دوست دارم
امتحان اونجوری که ندارم وگرنه اینقدر بی خیال نبودم ،کنکوره، نتایج بعد کنکور مشخص میشه، با همین بازیگوشیم اگه تک رقمی نشدم، مدیر پادپرس حق داره منو تحریم کنه
واای من جمعه کنکور دارم، لای کتابم باز نکردم!
فرشته.حق نداری بیای اینجا دختر
همین یه روز حداقل یکم مرور کن
چه کنکوری هست توی آذر فرشته؟
چیزی نخوندم که مرور کنم
ارشد پیام نور
دست کم سوالات کنکورهای سالهای گذشته رو نگاه کن. حتی اگه فقط یه روز وقت داری خودت رو بازنده حساب نکن.با حس بازنده ها کنکور نده فعلا. بعد کنکورت بیا گوشتو بپیچونم ببینم چرا اینقدر بازیگوشی میکنی
چه گرم شد بحث خودمم انتظارشو نداشتم …
تجربه خوبیه. نشون میده که بهتره توی نوشتن و به اشتراک گذاری حرفها و تجربهها سخت نگیریم و خودمون قضاوت نکنیم، بزاریم بقیه قضاوت کنن و معمولا شگفتزده میشیم وقتی میبینیم چیزی که از نظر خودمون چندان جالب نبوده، از نظر بقیه جذابه!
اگ پادپرس نبود میخوندم البته دو نمونه دانلود کردم،گذاشتم تو نوبت.
تقصیر صندلیهای خالیه. آدم فکر میکنه نخونده اوکیه
شاید اینم بی تاثیر نباشه خانم معلم
ولی فعلا برو همونا رو بخون، تا جمعه نبینمت این دور و برا
بعد از جمعه تو میتونی هوای منو داشته باشی .موفق باشی
گزینش دوست مانند بدست آوردن مروارید از قعر دریا است به همان اندازه که پیدا کردن مروارید سهل نیست به همان اندازه گزیش دوست سخت است، انسان ها مغلق ترین موجواداتی اند که برای شناختن آنها باید نقاب های که به رخ کشیده اند را کنار زد، و این کاری است بس دشوار، هر انسان تعداد زیادی نقاب به صورت دارد که برای شناختنش ما نیاز به بر طرف کردن این نقاب ها داریم نهایت سعی مان را هم که انجام دهیم شاید بتوانیم یکی یا دو نقاب از صورت فردی برداریم ازین لحاظ است که شناختن انسان ها کاری مشکلی است، من هم اگر خیلی سخت گیری کنم یک دوست دارم اگر کمی آسان گیر شوم شاید دو دوست داشته باشم.
از نظر من انسان ها برای زدودن نقاب ها و کشف المحجوب به دنیا آمده اند یعنی باید در تمام زندگی فقط نقاب ها را کنار بزنند و حقایق را دریافت کنند و بسی سخت است باطن انسانی را فهمیدن!
ظاهر هر انسانی را میشود با چشم دید ولی باطن آن در پس نقاب ها پنهان است برای اینکه بدانیم حقیقتی که پشت این نقاب ظاهر پنهان شده کیست و چیست باید بسی ستم ها ببینیم و جور خار مغیلان را تحمل کنیم و این نقاب های آتشین و فولادین را کنار بزنیم.
به کسیکه هم عقیده و هم اعتقاد باشه و منو بعنوان برادر تنی خود بدونه .
که چنین دوستی در این دنیای واقعی داشتم بنام محمد رضا کریمی . ولی من به اسم رضا
صداش میکردم. ایشان 4 سال از من کوچکتر بود ولی واقعا مثل 2 برادر تنی بودیم . هم عقیده
هم باور مهربان باوفا . صبور .با محبت . از سال 65 تا قبل از مرگش 93
باور کردنی نیست ولی واقعیت داره . خونه پدرش بود 2 طبقه نیم ، طبقه اول برای ایشان بود
که حتی کلید خونه رو من داشتم چون خونه رضا هم جنوبی بود و هم شمالی دوطرف در داشت
در جنوبی یه زیر پله ای داشت که تو اونجا با هم فعالیت کاری و اشتغال داشتیم ایشان در اون
زمان یه موتور سیکلت داشت که همه جا با هم میرفتیم .
اشنایی منو رضا تو مسجد بود .
من تقریبا تو هر دوران زندگیم حداقل یک دوست صمیمی داشتم و برای همین تعداد دوستام قطعا خیلی زیاد خواهد بود. البته این به این معنی نیست که هنوزم باهاشون در ارتباطم ولی مطمینم که هنوز دوستشون دارم و احتمالا اونا هم منو دوست دارن. به نظرم دوست کسی هست که دوستش داری و دلت براش تنگ میشه و می دونی میتونی هر وقتو هر زمانی بدون هیچ فکری بهش زنگ بزنی و وقتی صداتو شنید خوشحالیشو حتی از پشت گوشی هم احساس کنی.
و اتفاقا به ظاهر خیلی آدم بی معرفتی هستم و همیشه با همون دوست زمان حالم در ارتباطم ولی از نظر خودم تعداد دوستایی که واقعا دوستشون دارم و دلم براشون تنگ میشه خیلی زیادن و گه کاهی که زندگی بهم اجازه میده بهشون فکر می کنم و حالم خوب میشه.
تعبیر قشنگی بود . به نظر شما اگر هر دو مروارید همدیگه رو کشف کردن ولی حاضر نشدن دوست بشن مشکل از کجاست؟ چون بارها شده که خیلی ها در حوزه های مشابه ،اخلاق های مشابه
و علایق مشابه دارند ولی در مقابل دوستی گارد دارند.
به کسی که تو یه جمع وقتی همه خوشحالن حواسش به منی که تو حال خودمم حواسش باشه، یا وقتی داری چند نفری راه میرید و غرق صحبته، یکی دوقدم عقب تر بیفت ببین برمیگرده یا نه…
جواب میده انصافا
اونی که تو فضای مجازی باهاش آشنا شدم = آشنا
هرکس که دیدمش و باهاش همصحبت شدم = دوست
اونی که باهاش همعقیده باشم + بتونیم باهم شوخی کنیم = دوست صمیمی
اونی که بتونم رازهای دلم رو باهاش درمیون بذارم + دلم بخواد باهاش برم مسافرت = عشقم