به کدام معلم‌هایتان از سر علاقه احترام می‌گذاشتید و به کدام از سر وظیفه؟

احترام به معلم يك حق برای متعلّم است يا يك تكليف؟

image
:point_up_2:بوسيدن دست استاد ( مرحوم دكتر امير ناصر كاتوزيان پدر حقوق خصوصي ايران ) توسط شاگرد ( دكتر شهبازي استاد بنام حقوق مدني )

مفهوم احترام به معلم آن‌قدر مهم بوده که برای آن نقاشی کشیده شده، شعر سروده شده، داستان ساخته شده، و حتی موضوع انشا و مقاله‌ی افراد مختلف هم بوده.

نقاشی روز معلم برای کودکان

با این وجود بعضی از این اتفاق‌ها از سمت خود معلم‌ها مرسوم شده است و نه از سمت دانش‌آموزها و در نتیجه حالت تکلیف به خودش می‌گیرد!

به نظر شما چطور می‌شود چنین مفهوم ارزشمندی را از حالت تکلیف خارج کرد و به یک حق برای متعلم یا دانش‌آموز و دانشجو تبدیل کرد؟ چه کاری از دست معلم‌ها، مدیران، خانواده‌ها و خود دانش‌آموزان و دانشجویان برمی‌آید؟

8 پسندیده

به سختی معلمی می‌تونست بهم تکلیف کنه که بهش احترام بذارم! معلم‌ها و اساتیدی داشتم که سر کلاسشون حسی جز وقت تلف کردن نداشتم، این جور وقتا نهایتا در حد احترام انسان به انسان حدود رو نگه می‌داشتم و اگه می‌تونستم حتی سر کلاسشون نمیرفتم و تلاش می‌کردم به خودم و وقتم احترام بذارم.

چه اتفاقایی منظوره؟ نمیدونم چجوری یه معلم ممکنه بتونه احترام گذاشتن رو به دانش‌آموزش دیکته کنه؟ اصلا مگه احترام زورکی هم داریم؟ مگه میشه؟!

معلم‌های محترم؟

عشق معلمی خیلی راحت منتقل میشه به دانش‌آموز، معلم‌های زیادی داشتم که از سر علاقه و با تمام وجود بهشون احترام میذاشتم. معلم‌هایی که گاها تنها دلیل درس خوندنم و علاقه مند شدنم به یه درس بودن! :grin:

این معلم‌هام معمولا لذتی که از کارشون می‌بردن به منِ دانش‌آموز منتقل می‌کردن.

3 پسندیده

تو ژاپن اینطوره که وقتی معلم تدریس می کنه، دانش آموز میایسته و تعظیم می کنه و از ایشون به خاطر اینکه بهشون درس دادن سپاسگزاری می کنن. اینکار رو دانش آموزان باید انجام بدن، این مطلب رو در کتاب آموزش قلب ها و اندیشه ها خوندم

منم خیلی از این مدل اساتید داشتم، اما فکر می کردم که چون دارن وقت منو تلف می کنن و من باید به خاطر حذف نشدن سر کلاس شون باشم، به من ظلم بزرگی می کنن، پس تا جایی که می تونستم نظم کلاس و به هم میزدم :crazy_face: :ghost: (چکار کنم خب! اینجوری فکر می کردم! البته تا حد ممکن اصلا نمی رفتم :face_with_head_bandage:)
اما اونایی که خوب بودن و دوستشون داشتم! آنچنان براشون مایه میزاشتم که بقیه فکر می کردن دارم در حق آنها ظلم بزرگی می کنم :sweat_smile:
تا اونجا که وقتی قرار بود تعطیلات کسی نره، من رفتم و از کلاس هم عکس گرفتم و با افتخار برای بقیه فرستادم…دیگ بقیه داستان تعریفی نیست! :joy:

2 پسندیده

من هیچ اعتقادی به احترام به معلم به عنوان یک تکلیف ندارم اتفاقا احترام به معلمم رو به دلیل آثار بسیار خوب تربیتی که می تونه داشته باشه یک حق برای خودم و هر متعلمی می دونم؛ اما معلم هم‌ می تونه در انتقال این تفکر نقش داشته باشه چرا که هر چه سنجیده تر رفتار کنه دارای شان و احترام بیشتری خواهد بود.

3 پسندیده

فقط به اساتیدی علاقه‌مند بودم که متن خود درس‌هاش برام جذاب بود. حتی اگر استاد نچسب هم بود باهاشون مثل رفیق رفتار میکردم. اما متاسفانه چیزی که خیلی اذیتم کرد برعکس اون چیزی که باید شاهد باشیم معلمین و اساتید بی فرهنگ تو بافت آموزش و پروش کم نبودن. حداقل در دوران ما! البته شهر به شهر و محله به محله فرق میکرد. من چون تو شهرهای مختلف زندگی میکردم و در انواع مدرسه ها و دبیرستان ها و حتی دانشگاه ها تحصیل کردم بهتر این موضوع رو درک میکردم. خلاصه ش این میشد که از هر ده تا معلم، واقعا یکی شون با فرهنگ بود و آدم از معاشرت باهاشون واقعا لذت میبرد و ناخوداگاه بهشون احترام میذاشتیم

1 پسندیده

دروس هنر و ادبیاات و تاریخ از علاقه(چون برام خیلی لذت داشت که یه نفر چنین توضیح شگرفی میده)
درس ریاضی هم از سر اجبارررر