من یک دانش آموز متوسطه اول هستم. با اینکه می خواهم به امید حق علیه باطل رشته ریاضی را انتخاب کنم، ولی سخت به تاریخ ایران باستان علاقه مندم. حالا میخوام از شما یک سوال بپرسم:
شما کدام سلسله ایران باستان را بیشتر دوست دارید؟ و برای چی؟ از بین مادها، هخامنشیان، اشکانیان و سلسله شکوهمند ساسانیان یکی را انتخاب کنید.
سوال خیلی جالبه به نظرم.
مادها حکم پدری رو در همبستگی اقوام داشتند. اولین همبستگی بین قبیلهای که میشناسیم بین مادها در هگمتانه توسط دیاکو اتفاق افتاد.
اشکانیان هم قومی بودند که به افکار احترام میگذاشتند یا بهتره بگم آزادی تفکر بین اشکانیان وجود داشت. زیبایی دیگر این قوم، در ساختار حکومتی غیرمتمرکز بود. و هر زمان حکومت مرکزی آسیب جدی میدید، توسط ایالات دیگه جایگزین و بازسازی میشد. در زمان اشکانیان شکستهای بسیار سخت تاریخی داشتیم. اما به خاطر ساختارشون به سرعت این شکست ترمیم شد.
تا اینکه توسط اردشیر پاپکان (آغازگر امپراتوری ساسانی)، از درون شکست خورد.
سوال سختیه، مخصوصا که فقط هاله ای از اطلاعات سلسله ها الان تو ذهنم هست!
منتها میتونم بگم از ساسانیان بیشتر از همه بدم میاد! چراییش مربوط میشه به بی خردی های این سلسله.
با مادها تا چند سال قبل، ارتباط خاصی از طریق تاریخ و مطالعات ساده نگرفته بودم. تا اینکه روزی گذرم خورد به شهرستان هرسین و اونجا دوستی از تاریخ لکها، خود شهر هرسین و همین طور مادها برام گفت. و همین طور بقایای بعضی آثار تاریخی رو در این شهرستان بهم نشون داد که جلال و شکوه دوران ماد رو نشون میده. جالب بود که این آثار کم از تخت جمشید هخامنشیان یا طاق بستان دوران ساسانیان نداشتن، و اتفاقا خیلی با عظمت و دیدنی بودن و حتی با قدمت بیشتر از اونها؛ منتها اصلا به اون معروفیت نیستن. اینجاس که کمی شک میکنی که ما حتی در ارزشدهی به آثار باستانی و تاریخی هم دچار سوگیری هستیم.
راستش بنده برخلاف اغلب ایرانیان که با سلسله هخامنشیان حال می کنند، من بیشتر به ساسانیان علاقه دارم.
سلسله ساسانیان دوران اوج ایران بود. با اینکه مانند هخامنشیان گسترش نداشت،اما دائم در حال جنگ با امپراطوری ای بود که کل اروپا،سوریه،فلسطین،مصر و قسمتی از شمال اروپا را در چنگ خود داشت. و هیچ باکی نداشت. همچنین در این دوره تجارت و بازرگانی،کشاورزی،دانش و صنعت افزایش چشمگیری کرد.
ساختن شهر هایی مختلف بدست سلسله ساسانیان مانندشیراز،رامهرمز،بیشاپور و … نشان از شهرسازی این سلسله را داشته است.
یک ویدیو هست که تاریخ ایران رو از زمان عیلامیان نمایش میده. بعضی از مورخان عیلامیان رو ایرانیان اصیل معرفی میکنند. فقط این رو اضافه کنم. شاید این ویدیو احساسات رو تحریک کنه. فقط برای کنترل بهتر احساساتمون این رو اضافه کنم که تاریخ ۵۰۰۰ ساله تاریخ کوچکی نسبت به تاریخ حقیقی بشر روی زمین هست. در ایران ما آثار کشف شده بسیار قدیمیتری داریم. و در جهان آثار کشف شده قدیمی تر از اون که تاریخ بشر رو به ۱۰هزارسال قبلتر میبره. که در جای خودش قابل بحث هست و برای من خیلی جذابه.
د این ویدیو، ابتدا متنی از منشور کوروش آورده شده، و بعد اون نوشتههای بزرگی که به empire ختم میشه همون امپراتوریها هستند که اسمشون تقریباً با چیزهایی که شنیدیم مطابقت داره.
یه نکتهای که در ویدیو هم مشخص هست، ساسانیان اولین سلسلهای هستند که از درون به مبارزه با حکومت مرکزی بلند میشن.
یکی از دلایل جذابیت ساسانیان حس ملیگرایی این سلسله هست. در حقیقت به گونهای گفته میشه تحقیری که از سمت سلوکیان به ایران وارد میشه (و داستان سیاوش همون جا شکل میگیره) رو میخواد جبران کنه. من خودم هم حس لاله رو نسبت به ساسانیان دارم. یکی به خاطر آسیب شدیدش به اشکانیان، دوم به خاطر غرورش. و غرورش آخر کار دستش داد و ایران رو وارد جنگ بسیار بزرگ فرسایشی با روم کرد و همون شد پایان قدرت خودش و ایران.
به دو علت اشکانیان رو ترجیح میدم. اول اینکه سنت حاکمیت ایالتی و ساتراپی که در زمان هخامنشیان شکل گرفته بود رو حفظ کردند. در عین وابستگی سیاسی به مرکز ایالات اختیاراتی داشتند که همانطور که محمد @mohammad.etemaddar گفت در زمانه غافلگیری کل سیستم رو دچار شوک نمیکرد. اتفاقی که بر سر ساسانیان افتاد و یک لحظه فروپاشیدند.
جنبه مثبت دوم این امپراتوری وجود مجلس مهستان یا بزرگان بوده. حتی در اندازه کم ، این مجلس در مقابل قدرت پادشاه مانعی بود تا یکهتازی نکنه. هرچند که این مجلس بازی سیاست رو پیچیدهتر میکنه ، توطئهها و دسیسهها و حتی ترورهای فیزیکی بیشتر میشه اما در مجموع مفید بوده !! چرا که این پیچیدگی هزینه تصمیمات سیاسی رو افزایش میده در نتیجه پادشاه بیمحابا و حتی دیوانهوار نمیتونه هرکاری بکنه. زیرا اگه پادشاه خیلی آدم شوت و تندی باشه نهایتا توسط طرحی با کمک همین اشراف ترور میشه و سعی میکنند جانشین معقولتری انتخاب کنند.
به عنوان یک آموزگار نویسندگی در پادپرس به نوشتارت آفرین می گم.
برای من هخامنشیان و ساسانیان بخاطر شکوهی که داشتند و همچنین آداب و رسوم خاصشون بسیار قابل توجهن
این البته در نهایت به بهای فروریزی اقتدار دورنی تمام شد چون در یک دورهای چندین شاه و ملکه به دست همین بزرگان یا دبیران، سلاخی میشن و سیستم از درون فرومیپاشه. در واقع ساسانیان قبل از نبرد با اعراب به شکل نیمهفلج بودن و ضربهای که چندان مهلک نبود (اعراب قسمتهایی از غرب و خوزستان رو در اوایل گرفتن و براساس تاریخ طبری، چندان تمایلی به پیشروی نداشتن. صرفا حملههای ضعیف و دردساز یزگرد باعث شد که به مرکز و شرق حمله کنن)
من مادها رو به این دلیل انتخاب میکنم که عملا یک حکومت متوسط بودن (بخصوص در اوایل)، نه اونقدر ضعیف که به دیگران وابسته باشن و نه اونقدر بزرگ که حس کنن به مردم نیازی ندارن. به همین خاطر عملا از نظر حکومتداری محلی و عمومی بسیار بهتر از بقیه اثرگذار بودن. سبک تشکیل هم نوعی تجمع دمکراتیک برای حفظ نظم و همبستگی بوده و به همین خاطر احتمالا فرهنگ ارتباط بین اعتماد عمومی و قدرت بیشتر از بقیه که با جنگ قدرت رو به دست میگرفتن، در ساختار وجود داشته. جالبه که حداقل در زمان کوروش، ساختار مادها در قلمروی که داشتن حفظ شد و صرفا فرمانده اصلی عوض شد!