این مثال game theory را از متمم برداشتم.
دو نفر از اعضای یک باند جنایتکار دستگیر شدهاند.
هر یک از آنها به صورت انفرادی حبس هستند و هیچ نوع دسترسی به فرد دیگر ندارند.
متاسفانه علیه هیچ یک از این دو نفر، شواهد کافی برای محکوم کردن نهایی وجود ندارد.
آنها هر دو امیدوار هستند که به خاطر جرمهای کوچکترشان، تنها به یک سال حبس محکوم شوند و ماجرا مختومه شود.
اما در این میان، بازجو به هر یک از آنها یک پیشنهاد میدهد که:
اگر شهادت دهی که همکارت چه جرائمی مرتکب شده، به تو تخفیف خواهیم داد.
سناریوهای احتمالی به شرح زیر خواهد بود:
اگر زندانی الف علیه زندانی ب شهادت بدهد و همزمان، ب هم علیه الف شهادت بدهد، هر یک به دو سال حبس محکوم خواهند شد.
اگر زندانی الف علیه زندانی ب شهادت بدهد، اما زندانی ب از هر نوع شهادت دادن امتناع کند، زندانی الف آزاد شده و زندانی ب، به سه سال حبس محکوم خواهد شد.
اگر هیچکدام علیه دیگری شهادت ندهند، هر یک به خاطر شواهد جزئی موجود، به یک سال حبس محکوم خواهند شد.
حالا خودتان را به جای زندانی الف (یا ب) بگذارید.
از یک سو، تمایل دارد که اعتراف نکند.
اگر شریک جرم او هم اعتراف نکند، ماجرا با یک سال زندان حل میشود.
اما نگران است که مبادا، شریک او (که الان خبری از وضعیتش ندارد) تصمیم بگیرد و او را لو بدهد.
در این حالت شریکش آزاد میشود و او سه سال زندانی خواهد شد.
ممکن است تصمیم بگیرد که علیه شریکش شهادت بدهد.
در این حالت، احساس میکند که یا رها خواهد شد و یا اگر شریکش هم به همین نتیجه برسد، هر یک دو سال زندانی خواهند شد!
اگه خدای نکرده جای یکی از اینا بودید چه میکردید ای پادپرسی ها؟
پ.ن: تئوری بازی ها یکی از علایق منه و امسال قصد دارم اون رو از متمم و مکتب خونه (رایگان) دنبال کنم. تئوری انتخاب درصورت تسلط عمقی و کاربردی در بسیار از جاها از قبیل خرید فروش ماشین، بازار سرمایه، قیمت گذاری ها و… کاربرد داره.
اگر شما یه مثال عینی تو زندگی خودتون که رخ داده دارید حتمن بگید.