تابستون رو با چی میشناسی؟

گفتم حالا که هوا اینقدر بیش از حد گرمه و احتمالاً همه خیس عرقیم، یه سوال عمقی بپرسم :grin:

  • تابستون رو با چی میشناسی یا تابستون تو رو یاد چی میندازه؟

مثلاً بستنی، یخ در بهشت، جوجه، گل کوچیک تو کوچه، تجدیدیا مدرست، دختر(پسر) همسایه، دعوا با بچه های محله های دیگه، تابستون 88 :face_with_hand_over_mouth:، ایوون خونه تون، عرق سوز شدن پاهاتون، گرما زدگی، دوغ آب علی، شنا تو رودخونه، مسافرت جزیره کیش، جام جهانی 94، توگوشی آقات و…

راستی تبلیغ زیر پست آزاد. هر چقدر دلتون خواست از چیزایی که یادتون میاد تبلیغ کنین :smile:

image

3 پسندیده

آفتاب داغ ،آب تنی ،عصرهای شاد بچه ها و بازی تو کوچه ، کلاس های تابستونی ،فالوده و…

3 پسندیده

گرمای لذت بخش (عشق آفتاب و گرما هستم :grin:) میوه‌هایی که وسوسه میشی زیاد بزنی بعد حالت بد میشه :grin: دوری از دوستان بخصوص در زمان دانشجویی :confused:

5 پسندیده

هندونه ، خربزه ، شبای کوتاه ولی خنک.

3 پسندیده

کلاس زبان :frowning: ،سیاه شدن و افتاب سوخته شدن :slight_smile: ،تولد بازی،جداشدن از دوستامون ،مسافرت های طولانی،کتاب خواندن ،

4 پسندیده

رها شدن از مدرسه و تلخی جدایی :smile:
نم شرجی و بوی دریا…صبح زود شنا رفتن و کنار دریا ناشتا خوردن :innocent::smiley: یا خونه پدر بزرگ یه حوض داشتیم که (اون موقع که استخر باب نبود و باکلاسی نبود :smile: )همه بچه ها مثل اردک خودمونو پرت میکردیم :grin::laughing::rofl:
بعدم که بزرگتر شدم فقط مجله هایی که خونه همسایمون میریخت بیرون من میرفتم می آوردم(با وجودی که تاریخ گذشته بودن )میخوندمشون بعد باهاش خمیر روزنامه درست میکردم :sweat_smile:
گاهی شبا هم رو پشت بوم خونه پدربزرگ میرفتیم وستاره ها رو میشماردیم.خیلی حس خوبی بود که دوستدارم تکرار بشه

6 پسندیده

چقدر قشنگ توصیف کردی زری خفن :sunglasses::sunglasses::sunglasses:

3 پسندیده

کجاش خفنه سبایی؟ :smile:
تا میتونی فقط بخند برا خودت :joy:

1 پسندیده

منم عشق گرمام البته نه گرمای 40 درجه ، همین گرمای معمولی تابستون مناطق معتدل (خودم ساکن گیلانم) ولی تا حالا کسی رو مثل خودم ندیده بودم :sweat_smile: خوشوقتم :grin:
البته من چون اوتاکوام یاد انیمه های تابستونی سال های پیش هم میفتم مثل هایکیو ، گنگستا ، آکامه گا کیل ، کیمی نو ناوا و …:rofl:

3 پسندیده