«اینجا ایرانه!» میتونه یک لحن غرورآمیز داشته باشه یا کنایهای به وضعیتی عجیبه. حتی میتونه کُری باشه برای کسی که فکر میکنه اینجا همه رو میتونه شکست بده (در ورزش). میتونه حرفی باشه مبنی بر هشدار نسبت به رفتاری نامناسب یا نالهای از سر استیصال در برابر رفتاری ناحق.
تا حالا از این جمله استفاده کردی؟ چه لحنی؟ چه حسی؟ چه جایی؟
برای مشارکت تو این بحث فقط ۴۸ ساعت بعد از آخرین پاسخ فرصت دارین.
کاربرهای معتبر، که نشان پادپُرسی رو دارن، میتونن تو این گفتگو شرکت کنن.
من گاهی تو مکالمههای اعتراضی به وضعیت اجتماعی، اقتصادی، اینو گفتم یا شنیدم. ولی خیلی تو گفتنش محکم نبودم، انگار به جای پیدا کردن دلیل یا سند، یا بحث یا طرف مقابل سطحی بوده. اما چند وقتیه عمیقا فکر میکنم اینجا ایرانه؛ یعنی واقعا با خیلی جاها فرق داره؛ مثلا وضع بازار نشر و به خصوص ترجمه که اخیراً برام ملموس شد، اینکه ما مجبوریم با دنیا مراوده فرهنگی داشته باشیم ولی قانون اونا رو قبول نداریم و اونا و حتی خودمون رو گول و دور میزنیم.
یک مورد هم اینکه چرا این همه جوونای ما میرن دانشگاه، بعد میرن خارج(قبل یا بعد دانشگاه)، اگه اینجا ایران نبود، اینجوری نبود.
من فکر میکنم ما تو ایران قانون و اصل و ارزشهایی که وضع میکنیم، رو زیاد دور میزنیم، چرا؟؟
ما خیلی شعار میدیم و میشنویم، و عمل کم میبینیم. اگه اینجا ایران نبود، چی؟ این آخری جاهای دیگه دنیا چطوره؟
جاهایی هم که میرم تو طبیعت یا آثار هنری یا تاریخی بزرگ و خاصمون رو میبینم، میگم اینجا ایرانه، خیلی دوستش دارم و دوست دارم غیر ایرانیا هم بیان ببیننش.
یا مثلا وقتی آدمایی با تمام سختیا، کارهای شرافتمندانه بزرگی برای کشور و مردم انجام میدن، میگم اینجا ایرانه، و میشه موند و کاری براش کرد.
خوب از یک جنبه متفاوت بخوام نگاه کنم. وقتی توی شبکههای اجتماعی فارسیزبان دقت میکنم، میبینم که اینجا ایرانه، جایی که آدمها برای تنها نبودن میان توی فضای مجازی، بعد اونجا هم اونقدر دیوار میکشن دور خودشون، جنگ و دعوا میکنن، که تنهاتر از بیرون میشن و میرن. به همین خاطر، خیلی جاها یکی از معمولترین چیزهایی که دیدم این بوده که «چطور اکانتم رو حذف کنم»!!
توی دانشگاه هم چیزهای شگفتآور خیلی میدیدم و وقتی بحث میشد در نهایت به همین جمله یا مشابهش ختم میشد.
خودِ استفاده از این جمله هم، یکی از مشخصههایی که به خودش ارجاع میده: اینجا ایرانه جایی که آدمها در مواردی نه چندان کم ته استدلالشون اینه که «اینجا ایرانه!»
بعضی وقتها استفاده میکنم. زمانی که مخاطب من یک مفهوم رو از یک جغرافیای دیگه به جغرافیای ایران بسط میده بدون در نظر گرفتن اختلافات منطقه جغرافیایی X و ایران.
در جوابش گاهی اول این جمله رو میگم «اینجا ایرانه!» و سپس دلیل مخالفتم رو میگم که فرضا این مفهوم در بسر مسیحیت شکل گرفته و مسیحیت با اسلام که مذهب این جغرافیاست اختلافاتی داره.
این جور مواقع با این جمله سعی میکنم به مخاطبم بگم اختلافاتی وجود داره و بدون در نظر گرفتن اونها و تاثیر این اختلافات در گفتارت ، نتیجهای که میگیری اشتباه خواهد بود.
این جمله به عنوان سادهترین و کوتاهترین جواب و واکنش به بسیاری از سوالات و اتفاقات خیلی کاربرد داره. وضعیت فلانه؟ اینجا ایرانه! ؛ وضعیت بهمانه شده!؟ خب اینجا ایرانه! ؛ رانندگی طرف رو نگاه! خب اینجا ایرانه!! و قیس علی هذا.