هرکسی تو زندگیش حداقل یک بار کاری رو به حدی بد انجام داده که میشه گفت گند زده…
توی موقعی که گند زدید چه طور تونستید جبرانش کنید؟
آیا کاری که کردید به کسی هم آسیب زده؟
اون لحظه چه فکری درمورد خودتون کردید؟
با اجازه بزرگترا بله
من ازونام که گندم میزنم فقط به خودم آسیب میزنم
اگه کاری بخوام بکنم که نتایجش برای کسی دیگه هم باشه بیش از حد محتاطم و اکثرا بدون گند خاصی میره جلو
بعله من در مهم ترین تصمیمات زندگیم که ایندم رو تعیین میکردم گند زدم و هنوز نتونستم جمعش کنم و باهاش کنار بیام و به حالت عادی برگردم!! بعد از 5 سال
خوب پس شانس آوردید. من از اونام که بدتر وقتی نتیجه ی کاری که میکنم برای کس دیگه ای هم باشه بدتر گند میزنم درست وقتی که خیلی تمرکز کنم درست یه کاری رو انجام بدم
شاید یه مدت که بگذره راه درست کردنش خود به خود پیدا بشه و اوضاع دوباره عادی بشه
بله! پیش میاد دیگه .
یکی از مواردی که یادم مونده مربوط میشه به یه اتفاق دوستانه. یه سالی دوستام میخواستن تو تولدم سورپرایزم کنن. متاسفانه من متوجه شده بودم قبلش. و هم استرس گرفته بودم و هم کلافه بودم. دلم میخواست تولدم رو با کسی دیگه بگذرونم که مطمئن بودم تو جمع افراد حاضر در مهمونی دعوت نشده!
خلاصه که هر کاری کردم نتونستم با خودم به تفاهم برسم که انتخاب مناسب چیه. اون شب بی خیال برگشتن به خونه شدم و نشستم پای کار. اشتباه بچه گانه ای بود، میتونستم به احساس دوستان احترام بذارم و برم تولدی که برام گرفته بودن رو شرکت کنم، بعد هم زمانم رو اون طور که خودم میخواستم سپری کنم.
دوستان تو خونه م، بدون من تولد گرفتن و عکس ها و فیلم هاش رو برام گذاشتن.
دلشون هم شکست! یه مدت خودم تو کلافگی سر کردم، بعد هم از همه شون عذر خواستم. بعضی هاشون اشتباهم رو بخشیدن و بعضی هم نه. این کار، به روابط دوستانه م آسیب زد.
زیاد ناراحت نباشید به خاطرش پیش میاد
شاید هرکس جای شما بود همین کار رومیکرد. به هرحال روز تولد آدم میخواد خوش بگذرونه و اگه همچین اتفاقی برای من می افتاد منم همین کار رو میکردم. حتی اگه به روابط دوستانم آسیب میزد
چطور همچین کاری کردی اخه!!
پارسال مجبور شدم یه کاور پر از مانتوهای گرون قیمت رو با موتور ببرم برای یه دوستی.
پشت چراغ قرمز متوجه بوی سوختگی شدم ولی دوزاریم نیوفتاد.
کمی بعد برگشتم پشت موتور رو ببینم که دیدم از طرف اگزوز داره دود بلند میشه.
قشنگ متوجهِ حرکت قلبم از جاش, به سمت گلوم شدم. پیاده شدم سریع کاور رو برداشتم. کلی استرس و اضطراب اومد سراغم که حالا چیکار کنم.
کل مانتوها از یه سمت سوخته بودن.
توی همون یک دقیقه فکر کنم دوسه سالی پیر شدم.
ولی کاملا به خیر گذشت.
قدر دوستیهاتونو بدونید!
بسیار زیاد. خیلیهاشون قابل گفتن نیستن ولی کاملا خودم متوجه شدم در همون لحظه.
در اوایل که خام بودم در امر گند زدن حتی تا مرز چند روزی از خونه بیرون اومدن هم واکنش نشون میدادم ولی بعدا به خوب دقت کردم دیدم که فقط من نیستم که گند میزنم، فقط اینبار هم نخواهد بود و زندگی ادامه داره.
اتفاقا به این نتیجه رسیدم که در اکثر مواقع تلاش کنم که اون اتفاق مشمول گذر زمان بشه و برای جبرانش اقدامی نکنم بهتره و امیدوار باشم که آدمهای اطرافم به انسانها حقی برای اشتباه بدن (بخصوص اگر که عاطفی باشه و نه مالی). یک نتیجه مهم هم برای خودم این بود که گند زدن همیشه اتفاق میوفته فقط باید بسیار مواظب باشم که تا حد ممکن به دیگران آسیبی نرسه.
این جمله رو باید با طلا نوشت
این رو به نظرم باید در نظر گرفت که آیا اونها متوجه میشن که این یه گند بوده؟! فکر میکنم توضیح و شفاف کردن ماجرا گاهی خیلی نیازه و اگر انجام نشه ممکگه خیلی آسیبرسان باشه
یکی از آشنایان سویچ ماشینش رو به من داد تا کاری براش انجام بدم و من همون روز برای اولین بار در سابقه درخشان رانندگی تصادف کردم! البته چیز خاصی نبود آینه سمت چپ شکست و دوتا خط قشنگ سرتاسر همون سمت راننده ماشین افتاد.
جدا اون لحظات خیلی سخت گذشت هی میگفتم ای کاش میگفتم من نمیتونم! با ماشین خودم میرفتم! اصلا همین الان بمیرم که قرار نباشه به طرف بگم چی شده! اصلا متولد نمیشدم که یه اینچنین روزی فرا برسه و … !!
اما خب به آشنا قضیه رو خاضعانه اعتراف کردم و برخورد حرفهای داشت ولی از اون زمان تاامروز وقتی میبینمش یاد اون تصادف میافتم و میگم باید یه روزی اون خسارت رو جبران کنم.
خلاصه خیلی سخته به امانتی که به شما سپرده شده خسارت واردبشه! بهویژه اگه مالی باشه! خصوصا اگه خودرو باشه! پس خودرو کسی رو امانت نگیرید و اگه گفت بیا با ماشین من برو کار رو انجام بده جدا امتناع کنید که یا خودتون تصادف میکنید یا یکی دیگه میاد با شما تصادف میکنه.
بله میتونم بگم به معنای واقعی گند زدم و نمیدونم که چجوری میتونم جمعش کنم، هر جور فکر میکنم به راه حل یا نتیجهای نمیرسم …
خیلی خاطرتون جالب بود واقعا دستتون درد نکنه .
من از کسایی هستم که تمام زندگیشون گند زدن و اگه یه روز گند نزنن نمیشه!
مخصوصا وقتی تلاش میکنم حواسمو جمع کنم
متاسفانه خیلی خجالت آورن و نمیتونم تعریف کنم.
تاحالا ندیدم کسی اینقد خراب کاری کنه
بعضی وقتا میخوام ناپدید بشم چون نمیتونم هیچ کاری برای جبرانشون کنم
و این که تقریبا همیشه فقط به خودم آسیب زده …
فقط خواستم بدونید تنها نیستید
آره
حدود 9 سال پیش بود
فکر میکنم بدترین گند زندگیم این بود که تو یه حرکت کاملا فداکارانه تو عقد دختر عموم مموری گوشیمو که هیستوری زندگیم فکر میکنم از دوسال گذشته م داخلش بود دادم به عکاس و رسید ب دست دختر عموم
فقط خدا میدونه چ استرسی کشیدم وقتی گفت ببین سارا یسری عکس تو مموریت هستا لازمشون نداری!!!
نههه من هیچیو نمیخام همه رو اتیش بزن فقط نبین🤣
نمیشه باید بگی
کار از کار گذشته بوده دیگه !