تا حالا تو زندگیتون نقطه عطف داشتین؟ بگید ما هم بدونیم!

سلام! تا حالا شده یک کلاس، یک کارگاه، یک آشنایی یا اتفاق براتون بشه نقطه عطف؟ زندگیتون به قبل و بعد از اون تقسیم بشه؟ من در سال 93 دوره راهنمایان طبیعت گردی رو رفتم و می تونم بگم یه نقطه عطف تو زندگیم بود. این دوره فقط برای کار و یا راهنما شدن نیست! یک دوره است برای بهبود سبک زندگی! وقتی دوره تموم شد من یک نامه به موسسه طبیعت نوشتم که بخشیش رو این جا می ذارم! دوست دارم شما هم از نقاط عطف زندگیتون بگید!

نامه من به موسسه طبيعت
سلام
به لطف موسسه طبیعت این روزها حال خوبی دارم. حال خوبی که مدیون دل سپاردن به آوای طبیعت بود.
با تشکر از زحمات بیدریغ همه زحمتکشان طبیعت
نازنین براتی آشتیاني
به نام نگارگر طبیعت
همیشه قرار نیست معجزه یک اتفاق ماورالطبیعه باشد. یک اتفاق خارق العاده که شگفتی بیافریند. بعضی اتفاق ها در زندگی انسان ها را تکان می دهد. حالشان را تغییر میدهد و دنیایشان را رنگی دیگر می بخشد. گاهی معجزه را خودمان می آفرینیم. خودمان کاری می کنیم که یک زلزله عظیم دنیایمان را تکان دهد. گاهی معجزه یک اتفاق کوچک همین حوالی خودمان است.
طبیعت چنان من را دگرگون کرد که در قسمتی از تولدنامه ای که هر سال برای خودم می نویسم چنین نوشتم:

«از بیست و سه به بیست و چهار سالگی ام را دوست دارم …
بیشتر از یک سال بزرگ شدم … بعد از چند سال دوباره خودم را در میان هیاهوی پایان ناپذیر جهان از هم گسیخته پیدا کردم و آرامش از دست رفته ام را بازیافتم. مسیر زندگی آینده ام را در همین سال پیدا کردم، برنامه هایم را نوشتم و راهم را معلوم کردم. زندگی ام نظم عجیبی پیدا کرده و این شاید ارمغان هم نشینی با طبیعت باشد …
از بیست و سه به بیست وچهار برای من فراموش ناشدنی است. تجربه هایی کردم که تکرار ناپذیرند و هر آدمی آن قدر خوشبخت نیست که این تجربه ها را داشته باشد …در سومین سال سومین دهه زندگی ام دوستانی از جنس زندگی پیدا کردم … دوستانی که تا ابد برایم فراموش ناشدني اند.»
طبیعت زندگی مرا به دو نیم کرد. دو نیم نا مساوی. بیست و دو سال قبل از طبیعت و احتمالا صد سال بعد از آن. طبیعت من و درونم را زیر و رو کرد؛ مرا با انسان هایی آشنا کرد که زیباترین احساسات بشری را درونشان می توان جست و جو کرد.
آشنایی با طبیعت دنیای از هم گسیخته مرا سامان بخشید. مرا آرام کرد و همانند یک دانشگاه چندین ساله به من آموخت.
آموخت که هرچیز جایی دارد. زیبایی ها، بی نظیرها، برترین ها زمانی این چنین دوست داشتنی به نظر می رسند که زشتی ها، تکراری ها و پست ترین ها در کنارشان به چشم بیاید.
طبیعت، این معلم دانای زندگی به من آموخت دیگران را دوست بدارم به آن ها اهمیت بدهم و با دقت هر آن چه در اطرافم جای دارد بشناسم، آن را پاس بدارم و بدان یاری برسانم تا زیست کند. به من یاد داد خودم و داشته هایم را دوست بدارم و آن را محافظت نمایم.

طبیعت بلوغی دوباره بود برای من.
اکنون حسرتی کودکانه به دل دارم که چرا جزو دوره های پیش از خودم نبودم و بسیار شادمانم برای آنانکه پس از من دست در دست یکایک این استادان بی نمونه می گذارند تا رسم زندگی بیاموزند.
طبیعت، موسسه ای که وقتی شنیدم قرار است به یاری دوستانم به زندگانیش ادامه بدهد چند روزی سر دماغ بودم. حال خودم و وابستگی که از نظر اطرافیانم به یک آموزشگاه بی معنیست دوست دارم. این یک راز است میان من و طبیعت!
طبیعت معجزه زندگی من بود!!

6 پسندیده

منم نقطه عطف دارم
ولي برعكس نقطه عطف زيباي شما، مال من يكم دردناكه و زندگيم به قبل يل بعد از اشتباه بزرگم تقسيم ميشه
توي اوج خوشبختي هاي خودم، تن به يه اشتباه خيلي بزرگ دادم كه بعد از اون ماجرا، نه خود قبل از اين ميتونستم باشم و نه خود الانم رو ميتونستم تحمل كنم
اول سعي كردم به خود قبلي برسم ولي وقتي ديدم نميشه تصميم گرفتم با آدم جديد كنار بيام.
درسته كه نميتونم مثل اون آرزوي قبلي باشم، ولي نهايت تلاشم اينه كه اين آرزوي جديد وقت مردنش، به سالهايي كه زندگي كرده افتخار كنه

8 پسندیده

میدونین من و چند تا از دوستام در اینستاگرام شروع کردیم به یک تغییر بزرگ و من هر روز درباره اش یک سری استوری میذارم و کلی آدم همراهمون شدن :slight_smile: خوشحال میشم تو هم یکی از اون ها باشی :slight_smile:

1 پسندیده

همه انسان ها نقطه عطف داشتن. بعضی مواقع شما میدونید که یک روز یا رویداد قراره نقطه عطف شما باشه که اینطور استرس آوره مثلا روز کنکور قطعا برای خیلیا نقطه عطف هست و از قبل هم این رو میدونن. بیشتر مواقع شما نمیدونید که یک آشنایی یا یک اتفاق قراره تاثیر خیلی مهمی روی زندگی بذاره.

برای من دوستی با یکی از دوستان خوب باعث شد در مورد تحصیل و زندگی در خارج جدی فکر و برنامه ریزی کنم. این موضوع باعث شد که زندگی من برای همیشه تغییر کند. از اون موقع بیشتر از 13 سال میگذره ولی تاثیراتش در زندگیم ماندگار شده. تاثیر خیلی بیش از تحصیل صرف یا تجربه زندگی در یک محیط دیگه بود و تا حد خوبی از شخصیت من یک فرد دیگه ای رو ساخت.

4 پسندیده

من همیشه فکر میکردم که نقطه عطف معنی مثبتی داره ولی با پاسخ آرزو فهمیدم معنی منفی هم میتونه داشته باشه.

کمی طنزآلود بخوام بگم، به عنوان یک دهه شصتی، همه زندگی من و شاید اکثر هم نسلهای من نقطه عطفه. یعنی از این لحظه به اون لحظه عطف در عطف. حتی بعضی وقتها چندتا عطف با هم میومدن عطف در عطفی میشد که نگو :grin:. این وسط گهگاهی زمانهای بی عطفی پیش میومد و ما فکر میکردیم که عطف رو رد کردیم و حالا میتونیم یکم استراحت کنیم. چشم وا میکردیم، میدیدیم دوستان زحمت کشیدن نقطه رو کشیدن جلو و دوباره روز از نو، عطف از نو :grin:.

گهگاهی فکر میکنم با خودم، میگم شاید به قول اینها که میگن دنیا ممکنه یک بازی کامپیوتری باشه، شاید ما هم توی یک بازی باشیم که بازیگره هرچی عطف منفی رد کنه، امتیاز بیشتری میگیره :sweat_smile:. البته الان هم کلا همه با هم در عطفیم و دور هم داریم میریم سمت آخر این بازی :grin:

5 پسندیده

من اگر بخوام منفی نگاه کنم نقاط عطف منفی توی زندگی من زیاد هست. کلا یه موج سینوسی بوده زندگیم. اما یه نقطه عطفی در زندگی من وجود داره که خیلی مثبت بوده و یجورایی مبدا تاریخ توحید هستش. توحید قبل از اون نقطه و توحید بعد از اون نقطه.
این نقطه عطف نه تنها روی خود من تاثیر گذاشت بلکه روی افرادی که با من به هر نحوی در ارتباط بودند هم تاثیر گذاشت.
و این تاثیر از دید خیلی ها بد بوده و از دید خیلی ها مثبت. ولی من باهاش خوبم.
همسرم، نه به عنوان یک شریک زندگی، بلکه به عنوان یک دوست خوب. بهترین دوست من با اختلاف زیاد از نفر دوم.
خب شاید دوستانم اینجا بودند می گفتن نه پس فلان اتفاق یا نه اونیکی اتفاق.
از اون اتفاقا برای من زیاد افتاده. ولی یه دوست خوب بسیار بسیار بسیار کم.

5 پسندیده