قطعا همه میدونیم که دارو هایی که مصرف میکنیم میتونن عوارض جانبی داشته باشند که اصلا فکرشم نمیکنیم.
مثلا من دارویی رو دکتر اعصاب برای سردردهای شدید میگرنم تجویز کرد که بعد از 6 ماه مصرف دچار عوارض شدید مثل کم خوابی، عدم تمرکز، اختلال حواس، سندرم پای بی قرار و گزگز و سوزش کف پا، تعریق شدید و … شده بودم.
دقیقا شبیه به عوارض مواد روان گردان یا آمفتامین ها…
اما موضوع اصلی نحوه مواجه با این موضوع هست که من الان نمیگم برای حلش چیکار کردم و اصلا چطور فهمیدم این علائم حاصل یک قرص بسیار کوچیک هست.
شما بگین دارویی مصرف کردین که عوارضی داشته باشه؟ چجوری مشکل رو حل کردین؟
3 پسندیده
راجع به عوارض دارویی، الان یه موقعیت رو یادمه که حاضر شدم زیر بار عوارض برم: معده م خیلی مشکل پیدا کرده بود و هر بار بیرون چیزی می‌خوردم به سردرد و بالا آوردن و … ختم میشد. به دکتر که مراجعه کردم بعد از چند آزمایش، یه دوره ۴۰-۶۰ روزه مصرف بعضی قرص های قوی رو تجویز کرد که خودش هم گفت این قرصا عوارض داره. مصرفشون همه انرژی روزانه، تمرکز و اعصابم رو گرفت. اون روزها کلا تنش‌پذیریم خیلی بالا رفته بود و به هر چیزی سریع عصبانی میشدم و واکنش نشون میدادم. جدا از اینکه تو طول روز هم چندان زنده نبودم.
ولی بعدش معده م انگار که دوباره از نو زنده شد! و خب به نظرم به عوارضش می ارزید. ضمن اینکه عوارض هم بعد از تموم شده دوره مصرف کم و بیش از بین رفت و موندگار نبود.
پ.ن. بنا به یه عادت قدیمی که از پدرم یاد گرفتم، هر وقت دارویی میخرم، اول اسمش رو تو گوگل جستجو میکنم!
پدرم یه کتاب دوجلدی خیلی قطور داشتن به اسم «اطلاعات دارویی». بچه که بودیم داروها و تجویزهای پزشک رو اول تو کتاب جستجو میکردن تا مشکلی در استفاده ازش نباشه و عوارض یا تداخل های دارویی با سایر موارد مصرفی نداشته باشه!
بارها شده دارویی رو خریدم، و روز بعد انداختمش دور! برای همین زیاد تحت تاثیر عوارض دارویی قرار نگرفتم.
3 پسندیده
خیلی خوشحالم که الان حالت خوبه، و مرسی که تجربه آخرت رو به اشتراک گذاشتی، فکر کنم منم از این به بعد انجامش بدم.
1 پسندیده
تجربه شخصی من در مصرف داروهای ضد میگرن است و عوارض جانبی زیادی هم داشت و من در نهایت دارو را رها کردم و سعی کردم به درد عادت کنم که البته بسیار زجرآور است ولی بهتر از اون عوارض هست.
من هم مثل خانم لاله عادت دارم اول تمام عوارض جانبی داروها رو در اینترنت و کتاب‌های دارویی می‌خونم و در نهایت تا مجبور نباشم زیر بار دارو نمی روم.
ولی تجربه خواهرم از عوارض جانبی داروها بسیار دردناکتر هست که البته فقط به خاطر عوارض جانبی نبود و کمی هم به خاطر تجویز دوز بالای دارو بود که باعث شد همه بدن خواهرم به شدت بسوزه مثل سوختن با آتش؛ خیلی وحشتناک بود.
2 پسندیده
متاسفانه تجویز دارو یکی از اصلی ترین چیزهایی هست که یک دکتر باید بدونه ولی نمیدونن.
درباره داروهای میگرن هم دقیقا تجربه شما مشابه من هست و من هم ترجیح دادم درد رو تحمل کنم تا داروها رو…
هرچند که هربار احساس میکنم باید در لحظه به زندگیم خاطمه بدم. چون من جزو گروهی هستم که میگرن خیلی شدید دارم و تمام بدنم رو درد درگیر میکنه.
2 پسندیده
گاهی دردها نشانه ی مشکل[1] هستن و خود مشکل نیستن. مثال ساده: من استرس های پیدا و پنهانی تو زندگی دارم و این استرس‌ها میزنه به معده‌م. معده درد من خود مشکل نیست و مشکل اصلی استرس های من و مشکلاتی هستن که باعث درد عصبی معده‌م میشن. این جور وقتا حتی اگه دارو هم برای معده دردم بخورم، مشکلم رفع نمیشه و اول باید عوامل استرس‌زای زندگیم رو کم کنم … .
symptom ↩︎
3 پسندیده
اره درست میگی. ولی میگرن من ریشه کاملا وارثتی داره و دکتر در کودکی این رو تائید کرد. من از وقتی خودم رو شناختم این درد رو هم تجربه کردم!
1 پسندیده