تا حالا شده در نگاه اول از کسی بدت بیاد ولی بعد از آشنایی نظرت عوض بشه؟

همه ما تقریبا این اتفاق برامون افتاده که با شخص غریبه‌ای ملاقات می‌کنیم و هیچ شناختی ازش نداریم اما حس خوبی هم بهش نداریم. این شخص می‌تونه همکار یا همکلاسیمون تو مدرسه و دانشگاه باشه یا فردی توی دنیای مجازی!
روانشناس‌ها می‌گن وقتی در برخورد اول به کسی احساس بد پیدا می‌کنیم، این به معنی نفرت نیست. بلکه فقط یک حس غیرارادیه که شاید به گذشته‌مون ربط داشته باشه. مثلا مارو یاد فردی میندازه که ازش خوشمون نمیاد، یا ممکنه قیافه و اندامش با تعریف ما از زیبایی فرق کنه یا اینکه وقتی از لحاظ ظاهر و باطن خیلی با ما فرق داشته باشه، دچار استرس و ترس می‌شیم وهمین حالت‌ها باعث بوجود اومدن احساسات منفی نسبت به شخص مقابل میشه. اونا پیشنهاد میدن به این حس متکی نباشیم و بهش اطمینان نکنیم چون ناخودآگاه ایجاد میشه و اصالت نداره. مثلا ممکنه در برخورد اول، حس خوبی نسبت به فردی نداشته باشیم اما گذشت زمان و شناخت او حس بد اولیه به حسی خوب تبدیل بشه و به این نتیجه میرسیم که برداشت اولیه‌مون درست نبوده. در واقع ما باید احساسمون رو کالبدشکافی کنیم؛ و از خودمون بپرسیم نکنه رفتار فرد مقابل رو با چیزهای دیگه اشتباه گرفتم، و یا چون شبیه فلان فرد بوده نسبت بهش بیزار شدم؟ اگه میخواهید بدونید حستون چقد واقعیه باید به طرف مقابل فرصت بدید تا ببینید این حس خوب یا بدی که در نگاه اول بوجود اومده چقدر موندگار هست.
شما هم از این تجربه‌ها داشتین؟
تا حالا شده از کسی بدتون بیاد ولی بعد تبدیل به بهترین دوستتون شده؟

6 پسندیده

بله فکر میکنم سال دوم دانشگاه بودم که تو غرفه ی یکی از تشکل ها پسری رو دیدم که اصلا ازش خوشم نیومد و تا مدت ها هم ازش بی دلیل بدم میومد.
سه سال بعد از اون باهم یه پروژه تحقیقاتی شروع کردیم و الان نزدیک ۴ ساله که نه تنها همکاریم بلکه یکی از بهترین دوستان منه.

3 پسندیده

اره ی بار شده ولی بعد فهمیدم چع ادم باحالیه :roll_eyes: :slightly_smiling_face: :slightly_smiling_face:

1 پسندیده

خیلی کم پیش اومده که کاملا از طرف بدم اومده باشه و بعدا نظرم عوض شه .تنها استثنائش بهترین دوستمه.اولین بار که دیدمش انقدر دوستام ازش بد می‌گفتن، به نظرم عقده ای ترین و بدترین آدمی بود که می‌شد دید.خودمم دیدمش اونقدری جذاب به نظر نیومد که حتی بخوام باهاش حرف بزنم.برحسب اتفاق، بعد دوسال یه بار یه جا هم صحبت شدیم و دیدم چقدر حرف همو می‌فهمیم.اون روز فهمیدم هر آدمی شاید به چشم خیلی از آدما بد باشه اما با تو بتونه رابطه دوستانه‌ی خیلی خوبی داشته باشه.در کنار دوستایی که به نظرشون دوستم بهترین و بامزه ترین
و تو دل برو ترینه قطعا هستن کسایی که به نظرشون اون آدم نچسب ترین و بدترین آدم دنیاست.
ولی به جز این مورد استثنا معمولا اگه از کسی تو دیدار اول بدم اومده و حتی به صورت موقت باهاش خوب شدم، تهش فهمیدم دید اولیه م درست بوده.معمولا حسی که تو نگاه اول از یه نفر می‌گیرم درست ترینه و اگه بعدا احساسی بشم یا برحسب چیز گذرایی احساس کنم اشتباه می‌کردم، سریع چیزی پیش میاد که بفهمم نه، همون حس اولم درست تر بوده.استثنائا تو این مورد حس ششم قوی یا شاید جذب نشدن به آدمای هم فرکانس خیلی کمکم کرده و تو این مورد طبق تجربه می‌تونم راحت به همون حس اولیه م اطمینان کنم.
ولی زیاد برام پیش اومده که آدما به من بگن که تو دید اول حتی ازم متنفر بودن، ولی بعدا فهمیدن نه اونقدرام بد نیستم.من کلا آدمیم که تا کسی رو نشناسم زیاد باهاش گرم نمی‌گیرم، ممکنه خیلی وقتا طرف مقابلم اشتباه برداشت کنه و حس کنه مغرورم یا حتی خودمو می‌گیرم، که معمولا بعد یه مدت متوجه میشه نه اونجوری نیست و من نمای بدی داشتم از دور و یه حالت عقاب مغرور از خودم بروز دادم که بقیه گاها فکر کردن اصلا حتی نمی‌شه نزدیکمم شد.

3 پسندیده

برای منم چندبار اتفاق افتاده که اولین نگاه از طرف خوشم نیومده،اولین باری که همسرمو دیدم حس بدی داشتم و اصلا دوستنداشتم حرف بزنم بعد که به اجبار حرف زدیم بعد از چند دقیقه حرف زدن دیدم دقیقا همونیه که من میخوام و حالا ۵ ساله که ازدواج کردیم و از اولین دیدارمون ۸ سالی میگذره.بهتره که با نگاه اول قضاوت نکنیم و اجازه بدیم طرف با حرفاش و عمل و کردارش شخصیت خودشو نشونمون بده.

2 پسندیده

گاها اینطوری میشه ولی نه مطلقا همیشه،برای من پیش اومد که از برخورد طرف اصلا خوشم نمیومد و دوس نداشتم اصلا ارتباط برقرار کنم و نکردم چون فک میکردم چقددد این ادم خودشو میگیره و این حرفا که بعد گذشت یک سال اون اومد سرآغ منو بهم گفت که همیشه دوس داشته بامن دوست شه ولی از اونجایی که آدمه خجالتی هست نمیتونه راحت ارتباط برقرار کنه،و الان ۴ ساله که بهترین دوسته منه هرچندکه خیلی باهم فرق داریم…

1 پسندیده

در زمانی که کلاس اول راهنمایی بودم از یه دختر چادری که ظهرها می اومد گوشه سرویس مدرسه رو یه صندلی تکی می نشست و با چادرش انچنان رو می گرفت که چشماشم پیدا نبود که من ازش بدم می اومد ایشون شد صمیمی ترین دوستم که الان با هم همکار هم هستیم که بعد از دوستی با من دیگه چادرشم گذاشت کنار

1 پسندیده

احتمالا شبیه کسی بوده که تو دوستش نداشتی یا شایدم با تعریف تو از ظاهر و خلقیات فاصله داشته

1 پسندیده