بحث های خوب و گاها خام اینجا را مطالعه کردم. این روزها مباحث علمی و عامیانه متنوعی در مورد بی آبی انجام میشه. ولی شاید یکی از مهم ترین مسئله ها، همون طور که در بحث ها هم بدان اشاره شد، این است که آیا عموم مردم این کم آبی را حس میکنن؟
نظر شما چیه؟ اگر جوابتون به این مسئله مثبت هست، چه جنبه ای از این مشکل رو حس کردید؟ و به چه صورت؟
به نظرم تقریبا عموم مردم، کم کم دارند متوجه مساله میشن، البته سطحی نه عمیق، مگر اینکه خیلی نزدیک به مشکل باشند. مثلا چند روز پیش در تلویزیون برنامه ای دیدم که مشکل کشاوزرای جنوب رو نشون میداد که در اثر کم شدن آب رود، نخل هاشون سوخته بود! تو جاهای دیگه کشور هم، در بین عموم مردم کشاورزا احتمالن بیشتر از همه این مسئله رو حس میکنن. اما مسئله مهم تر اینه که عموم مردم دانش و توان کافی برای مقابله با مشکل رو ندارن.
من یک شهروند عادی هستم، سال هاست تحت تأثیر تبلیغات در مصرف آب دقت میکنم، پدر و مادرم از من دقیق تر و سخت گیرترند، اما تلاش های آنها فقط عذاب وجدان شخصی را کم می کند، و قابل توصیه به همه نیست.
مثلا مادرم آب مصرف شده ای را که به مواد شوینده آلوده نیست و اغلب آدم ها دور می ریزند، جمع آوری میکند تا پدرم برای آبیاری چند درختی که خود مقابل منزل کاشته، استفاده کند. یا سخت تر از آن به جای استفاده از فلاش تانک که آب تصفیه شده را هدر میدهد، سطل های آبی که به شکلی دور ریختنی بودند، به کار گرفته می شود و … .
من با اینکه به آنها افتخار و گاهی همکاری میکنم، بسیار متاسفم که کسانی که دغدغه آب دارند باید این همه در سختی باشند و انتظار میکشم زودتر، امکاناتی فراهم شود که آسانتر آب را نگه داریم.
1- به نظر من اصلا مساله بر سر دانستن و ندانستن مردم در مورد کمبود آب نیست. مگه مردم تهران آلودگی هواشون رو نمی بینن؟ آیا می تونن کاری بکنن؟
فرض کنید همه کسانی که هر روز با ماشین تک سرنشین خودشون رفت و آمد می کنند؛ یک شبه متحول بشن و از فردا از مترو، اتوبوس یا تاکسی استفاده کنند. هر کدوم از اون سه وسیله نقلیه عمومی چقدر ظرفیت پذیرش داره؟ به نظر من تمامی ناوگان های حمل و نقل عمومی ما در حداکثر ظرفیت دارند کار می کنند. اگر مردم رو ترغیب به استفاده از مترو یا اتوبوس می کنند باید جایی هم برای اونها در نظر بگیرند.
2- آب هم چیزی شبیه این هست. من موافقم که نحوه درست استفاده از منابع (مثل انرژی، آب، خاک، هوا) باید تو ذهن افراد ریشه دوونده باشه اما وقتی انسان ها مثل مهره هایی در یک سری سیستم های شکل گرفته در حال زندگی هستند نمیشه انتظار زیادی از اونها داشت.
وقتی که بیشترین حجم آب برداشت شده از منابع ما (حدود 92%) مربوط به بخش کشاورزی هست و کشاورز هم تمام تلاشش این هست که خودش بقا داشته باشه و دولت هم حمایت لازم برای توسعه سیستم های بهره ور رو نمی کنه؛ شما چه انتظاری برای تغییر دارید؟ منظورم اينه که صرفه جويي در بخش خانگي گرچه لازمه اما تاثير چنداني در بحران آب نداره به نظر من (برخي کارشناسان با اين نظر من مخالف اند! )
3- من خودم شدیدا در مصرف آب و مواد غذایی و انرژی حساس هستم (خودم اخیرا آبیاری باغچه کوچیک خونه مون رو قطره ای کردم) اما در سطح کلان، تصمیمات اجزاء مخصوصا اگر پراکنده و محدود باشه هیچ تاثیری نمی ذاره. گرچه شخصی که دغدغه مند چیزی باشه در هر شرایطی اون رو دنبال می کنه.
4- در بلند مدت شکل گرفتن مطالبه عمومی می تونه موثر باشه و ما هم به عنوان اجزای این سیستم کمترین کاری که می تونیم بکنیم مطالبه کردن و ترویج مطالبه گری هست، اما با طرفی هم که مواجه هستیم چندان مطالبه رو بر نمیتابه (موارد مشابه اش بسیار وجود داره)، ضمن اینکه در کشور ما همیشه از طرف حاکمیت ترس از یک بحران سیاسی و بلندشدن سر و صداها وجود داره به همین خاطر سیستم حاکمیت ترجیح میده تا جای ممکن مردم به سمت مطالبه گری سوق داده نشن.
5- این روزها مطالبه عمومی مردم ما محرمه! آرزو داشتم یه بار هم بشینیم و داشته ها و نداشته های خودمون رو برآورد کنیم، شاید یه اشکی هم به حال خودمون ریختیم و این باعث شد از جای خودمون بلند شیم و یه کمی هم برای آینده خودمون تلاش کنیم.