یه چرخه ای که می تونم برای ضایعات تعریف کنم و می دونم که از زمانهای خیلی قبل تا همین الان بشر داره ازش استفاده می کنه:
ریختن دورریز غذا جلوی دام و طیور هست. این میتونه در رستوران های کوچک و حتی دانشگاه هم قابل اجرا باشه. چرخه ای که با دردسر کمتر و استفاده از مواد ضایعات ما رو به سود می رسونه.
فقط یه ماشین باید هر روز اضافات غذا رو ببره به مرغداری و … و تخم مرغ ها و … برگردونه به محل آشپزخونه رستوران یا دانشگاه.
مرغ های محلی موجودات بسازی هستن و به راحتی با دور ریز مواد غذایی تغذیه میشن:
برگرفته از مقاله فوق:
"نکته دیگر این است که مرغ صنعتی جیره غذایی مخصوصی دارد به همین دلیل مرغداران بزرگ هزینه گزافی بابت تهیه خوراک که اغلب وارداتی است، متحمل میشوند. در مقابل مرغ بومی جیره غذایی ارزانتری دارد. جیره خوراکی آنها میتواند شامل پسماند غذایی و دورریز خانوادهها باشد یا پسماند مزارع کشاورزی یا باغهای میوه. برای تهیه غذای مورد نیاز مرغداری کوچکتان میتوانید با چند رستوران و میوهفروشی یا قنادی مذاکره کنید. "
به هر حال جمع کردن مواد باقیمانده، حمل و نقل آن، نگهداری از آن و … هزینه داره. ایا افراد از جیب میپردازن یا درامدزایی هم برا چنین ایده ای در نظر دارین؟
این رو میتونین به عنوان موتو یا شعار ایده در نظر بگیرین. برای نام هر چه کوتاه تر باشه بهتره. مثلا نام «نمکی» رو در نظر بگیرین، یه کلمه س، در ذهن موندنی هست، و در ضمن به نمک هم اشاره داره
1- ایجاد یه کسب و کار جدید مجانی که نمیشه. مقداری سرمایه گذاری و بعد درآمد
برای همچین منظوری با توجه به تخمینی که در مقاله بالا @najme گذاشته بود بایستی یه خرج حدود چند میلیونی بکنی و بعد به سود برسی. در این حالت شما باید با چندین رستوران هماهنگ کنی. بعد از یه دوره، درآمد خودش رو با فروش تخم مرغ و گوشت مرغ بومی خواهد داشت.
2- من بیشتر این ایده رو برای صاحبان رستوران و غذاخوری هایی دادم که همچین معضلی دارن.
این مدل هم در یک سطح کوچیک تر عملی هست و با تعداد کمتری از پرنده. حتی میشه با رعایت اصول بهداشتی همچین مرکز نگهداریی رو (حیاط و فضای باز کناری) در محل رستوران دایر کرد و یا تو شهری مثل تهران که کمبود فضای آزاد هست اون رو به یه مرغداری حمل کرد.
در این مورد صاحب رستوران از یه سری دور ریز میتونه به عنوان وعده صبحانه و … برای مشتری ها استفاده کنه و درآمدداشته باشه. از هیچ به چیزی برسه.
فکر می کنم “حلقه مفقوده” مناسبش باشه. با الهام از طبیعت که درش چرخه ها باعث میشن تا هماهنگی ایجاد شه. هر موجود غذای موجود بعدی میشه.
یه چیزی گفتید که حیفم اومد بهش اضافه نکنم وقتی فضا کمه چرا از پشت بوم خود رستوران ها با ساختن یه قفس و… استفاده نکنیم؟ میشه برای گرمایش وسرمایششون هم کارایی کرد ساختن یه جای کوچیک روی پشت بوم کار راحتیه!
پشت بوم رستوران ها عالیه، فقط اگه دسترسی بهش باشه. مخصوصا که الان تو تهران همه ساختمون ها در قالب اپارتمان هستن.
به جاش: هنوز هستن خونه هایی که حیاط و یا فضای باز دارن، این مکان ها پیدا بشن، رستوران هایی اطرافشون هم پیدا شن و در ازای پرداخت هزینه ی کوچکی فضای مناسبی در این خونه ها پیاده کنیم، طوری که مرغداری های خونگی در این جاها در دسترس باشن.
چه قدر ممکنه خیلی ها حاضر بشن حیاطشون رو در اختیار بذارن که مرغ چرورش بدیم ؟ یه مشکلی که نگهداری مرغ داره والبته اونم به درد بخوره فضولاتشه اینکه کسی حاضر باشه سی تا مرغ تو حیاطش بچرخن بعید میدونم حیاطش خوش فرم بمونه :))) واسه همین همون نگه داری تو قفس رو گشت بوم رو مقرون به صرفه تر میدونم در ضمن میشه از فضولاتشون هم به عنوان کود استفاده کنیم که خیلی مقویه!
فکر کنم واسه جای مناسبی برای این ایده بیشتر باید فکر بشه؛ چرا؟
یادمه چند وقت پیش بود که تو تلگرام یه جوکی ساختن حول این مضمون: شخصی در پشت بام منزلش محلی برای پرورش شتر مرغ ایجاد کرده !!!
فرض کن !!! جدای از مسایل بهداشتی که داره کلی هم مزاحمت ایجاد میکنه برای همسایه ها!
یعنی واسه ساخت همچین مکانی برای پرورش دام مسلما از نظر بهداشتی به مشکل برخواهیم خورد !
اگر بشه با شهرداری تو این زمینه همکاری کرد میشه واسه هر منطقه یه محل مناسب اختصاص داد برای دام؛
ایده میتونه خیلی هم پولساز باشه ؛در ابعاد بزرگ مثلا تهران بیان مناطقی رو که رستورانهای زیاد با غذای هدر رفته زیاد داره رو شناسایی کرد و واسه اینکه هزینه حمل و نقل مواد غذایی و در نتیجه الودگی وترافیک هم کاهش پیدا کنه یه محل خوب واسه پرورش دام مکان یابی بشه
فکر می کنم اگر فردی به این نتیجه برسه که این یه فرایند مفید و به صرفه هست، باقی قضیه میشه ایجاد اون استانداردهایی که شما مد نظرتون هست. نباید این رو در حد نگهداری یه سری حیوان زبان بسته جهت بهره کشی اقتصادی کاهش داد.
بابا سال ها هست (خیلی پیش از ایجاد تکنولوژی، زمان انسان نخستین) انسان و مرغ ها دارن در کنار هم با حفظ منافع مشترک زندگی خوبی می کنن!!! اگه می مردن که این پیشینه انقدر بلند مدت نبود.
مرغ وخروس اگر تو قفس باشن فضولاتشون هم اونجا خواهد بود که میشه با جمع آوری هفتگی وانتقالش به عنوان کود این مشکل رو جمع کرد ! قدیم تر ها یه جاهایی بود که بهش میگفتن کفتر خونه یا همچین اسمی اینطوری بود که یه سازه ای بود که لونه ی کلی کفتر بود برای اینکه این کفتر ها بیان فقط اینجا وکشاورزا بتونن ازین کود مغزی مرغی برای زمین هاشون استفاده کنن ! الان زمین نداریم ولی مشه برای پارک ها و… استفاده کرد .
من قبلا مرغداری رفتم. مرغها خیلی حساساند و حتی در بهترین شرایط ممکنه (من از نزدیک دیدم) با یه بیماری ویروسی کل مرغهای مرغداری (از مرتبه ده هزار مرغ) طلف شن. از طرفی تو دورریز غذاها مقدار زیادی ادویه و چربی و چیزای دیگه وجود داره که ممکنه به مرغ آسیب بزنه.
یه چیز دیگه هم این که، معمولا غذایی برای مرغ انتخاب میشه که خیلی سریع باعث رشدش بشه. شاید دورریزهای ما این جوری نباشن.
نقد دیگهای که به این ایده وارده اینه که ما هنوز به مرحلهای نرسیدیم که زبالههای زیستی رو به درستی از بقیه زبالهها جدا کنیم. بنابراین ممکنه زبالههای خطرناکی هم کنار زبالههای زیستی وجود داشته باشن.
فکر کنم با توجه به این نقد ها و امارها بهتر باشه یه pivot تو ایده تون بدین. مثلا به جای تغذیه مرغ و خروس اگه مستقیم به فکر تولید شرایطی که مناسب کمپوست هست باشین موثرتر به نظر میرسه.
به چند دلیل:
۱- مرغداری های صنعتی حاضر نمیشن هر غذایی به مرغ هاشون بدن. در نتیجه حتما طرف حساب مرغدار، خونگی خواهد بود.
۲- با این توصیف، برای نگهداری ۱۵۰۰ مرغ و خروس یه فضای خونگی ۱۵۰۰۰.۵۰.۵ متر لازمه که تو شهرهای بزرگ خیلی در دسترس نیست.
۳- اصلا اینکه غذای باقیمونده از دانشگاه ها و رستوران ها با حجم روغن و ادویه و سایر چیزهایی که داره، به درد مرغ و خروس میخوره یا ممکنه باعث آسیب بشه هم خودش سواله.