خوب، برای خود من تجربه خوبی بود و خوبه که میشه اینجا مستندش کرد،
اینکه ؛ همه ما به طور ناخودآگاه فرار رو به عنوان اولین راه نجات انتخاب می کنیم؛ راستش من کمی موقع فرار به چیزای دیگه هم فکر کردم مثل لباس مناسب یا گرم، و بعضیا به مدارک و سوییچ ماشین، گوشی های تلفن و . . . اما همه اینا مال وقتیه که زلزله فرصت بده، مثل دیشب. پس برای زلزله های شدیدتر باید مغز ما آمادگی و آگاهی داشته باشه که چطور پناه بگیریم.
اینکه؛ ماشین اینجا برای شب بیرون موندن از چادر بهتر به نظر میاد اما اشکالاتی داره، مثلا اگه همه افراد مجتمع های پر واحد بخوان ماشینشون رو بیرون بیارن، در همین حین ممکنه زلزله برگرده. یا اینکه دیشب مردمی که با ماشین تو خیابونا تردد میکردن ترافیک ایجاد کرده بودن، و البته به آلودگی هوای شهر افزودند.
برقراری ارتباط با دیگران، رفتاریه که خیلی سریع رخ میده، یا افراد رو دور هم جمع میکنه، یا تلفنی و جورای دیگه از هم خبر میگیرن.
رادیو خیلی مهمه، خبر رسانی و ارتباط با مسوولین، پس خود مکان برای افرادی که اونجا کار میکنن باید امن باشه.
غلبه بر استرس سخت میشه، واکنش های بدنی ناشی از ترس تا چند دقیقه یا ساعت همراه آدمه، شاید پیام ها و رفتارهای طنزگونه، اینجا کمک کننده باشه.
آدم هایی هم هستند که باید بهشون توجه ویژه بشه، بچه های کوچیک و خانوادهاشون، افراد سالخورده ، یا کسانی که تنها زندگی میکنن.
دیگه اینکه مراقب فرصت طلب ها هم باید بود، من گشت آتش نشانی رو دیدم، شاید گشت انتظامی هم وقتی خواب بودیم آمده بود!
نکته جالب دیگه اینکه آدما بعد از این جور اتفاقا به طور معمول و شاید ناخودآگاه دوست دارن به شکل های مختلف راجع بهش صحبت کنن، شاید یه جور تخلیه روانی هست.
اینکه زلزله صدا داره هم جالبه، من با صدای اطرافیان یا لرزشی که حس کردم بیدار شدم اما بارها شنیدم که زلزله صدای مهیبی داره، نظر شما چیه؟
۱. هیچ نظمی در کار و رفتار مردم نبود. همه افراد دنبال خارج کردن ماشیناشون از پارکینگ بودن که باعث شده بود خیابون بسته بشه.
۲. اکثر خونواده ها، من جمله خودمون، با اینکه از ساختمون در اومده بودیم ولی به جای اینکه به محیطای باز بریم، همون زیر ساختمون واستاده بودن. مثلا ما جلوی ساختمون و زیر کابلای برق منتظر بودیم
۳. اینترنت و خطوط موبایل وصل بودن و مشکلی از این لحاظ وجود نداشت.
۴. فکر کنم در شرایط وخیمتر، با اوضاع خیلی عجیبی مواجه بشیم. هیچ امادگی وجود نداره
۵. من به شخصه هیچ ماشین پلیسی تو منطقه ندیدم گشت بزنه. با اینکه تقریبا همه مردم تو خیابون بودن و خونه ها خالی بودن.
۶. یه سوال هم برام بوجود اومد اینکه چرا مردم به پمپهای بنزین حمله ور میشن تو این مواقع؟
من موقع زلزله تو ماشین بودم و لرزیدن زمین رو نفهمیدم. از کوچه ای رد شدیم و
کلی ادم تو کوچه بودن، زیر اپارتمانای. اولش که گفتم کسی چیزی فوت کرده مردم
این طوری گیج و ویج دم در ساختمونن! بعد که دیدم ادما جلوی ساختمونای دیگه هم
هستن حدس زدم زلزله س.
یعنی وضعیت دور و بر بیشتر گیج و بی نظم بود تا یه رفتار مشخص اموزش دیده.
خودم شخصا حوصله پارک رفتن یا بیرون موندن نداشتم! ترجیح میدادم برم تو خونه
بخوابم. یه جورایی حساب باز کردن رو ایشالا و قسمت، تا رفتار منطقی و عقل
پسند.
رادیو البرز هم یه برنامه گفتگو با یه متخصص داشت که تنها حرفش که مربوط بود و
یادم مونده این بود که در این جور وقتا به حرف شبکه های اجتماعی گوش نکنین که
مشابه نهنگ ابی نشه! البته این رو هم گفتن که تو خونه نمونین.
این نکته خیلی مهمه و یه سئوال رو پیش میاره: در خیلی از موارد امکانات پیشرفته از کار میوفتن. شاید بد نباشه مثلا آتش نشانی یا حتی پلیس از طریق بلندگو اطلاع رسانی کنه!
حالا بهتره همه نظر بدن در این مورد ولی فکر میکنم رادیوهای اصلی صرفا خبرهای مهم و توصیه های ایمنی رو تکرار کنن. من از شبکه خبر برنامه مربوط رو دیدم که یه مجری واقعا حرفه ای داره (خسروی) که همین کار رو میکرد ولی معمولا رادیو در دسترس هست و باید همین کار با مجریهای حرفه ای اونجا انجام میشد.
شاید بد نباشه، براساس فلسفه و به دلیل توجه جامعه، قسمت ویژه ای توی پادپرس ایجاد بشه تا نکات ایمنی، علمی و مسائل دیگه به طور خاص و از منابع معتبر جمع آوری بشه.
یه مسئله خیلی مهم همین سئوال هست. ایده آل اینه که سازه ها تعمیر بشن یا نوسازی، ولی حتی اگر که درست انجام بشه، هنوز باید دنبال راه حلی برای نجات گشت توی این شرایط. فکر کنم اولین کار اینه که جائی که زندگی میکنن آدمها، از همین دیدگاه بهترین نقاطش رو مشخص کنن.
خوب این نیاز به کارشناس داره، و من چیزهایی شنیدم که سازمان هایی مثل آتش نشانی و هلال احمر چنین خدماتی رو ارائه میدن. حتی طرح های آموزش همگانی یا خانه به خانه هم در حال انجامه مثل خادم
اما بازهم این دوگانه مطرحه که باید از نهادهای مسوول توقع داشته باشیم مردم رو آگاه کنن یا مردم خودشون آگاه باشن و از نهادهای بخوان که بر سلامت و ایمنی اونا دقت و نظارت داشته باشن؟!
مسأله آگاهی حرف اول رو میزنه و بعد اگه امکانات فراهم نشه کاری نمیشه کرد.
من شاهدم که ترس از زلزله همچنان باقی است، و بعضیا واقعا دیروز و دیشب هم با دلهره و احتیاط خوابیدن،
پس خیلی موقعیت خوبیه برای افزایش آگاهی مردم، اما واقعا بعضی شرایط یا امکانات و همینطور باورها ( مثل هرچی خدا بخواد) و اراده ها و حس ها(مثل اینکه @lolmol حوصله بیرون موندن نداشت ) در کوتاه مدت قابل تغییر نیست و انگار آسیب ها در حال حاضر اجتناب ناپذیرند و تازه اگر خوب تلاش کنیم برای آینده کم میشن.
خود همینم باعث میشه که واقعا اراده و حس ما نسبت به تغییر سست بشه، حالا اگه به قول @Ali_Shakeri غر زدن به حساب نیاد ، بگم که واقعا، مشکل آلودگی هوا رو کی حل کرد؟ به نظر من فقط خدا یا طبیعت. مردم که راحت تو چند روز اضطرار ماشین تک سرنشینم بیرون آمدن، میدونم که آمار لازمه، اما با نگاه توی خیابونا هم میشد اینو فهمید، شایدم بگید مردم در این مورد به این نتیجه رسیدن که فرقی نداره، پس درباره زلزله هم باید خدا کمک کنه. مخصوصا برای قشر متوسط و ضعیف که اکثریت جامعه رو تشکیل میدن.
الان یه محاسبه از نوع محاسبات آماری @Ali_Shakeri لازمه تا ببینیم آموزش و ایمن سازی خانه به خانه چقدر زمان و بودجه یا نیروی انسانی میطلبه، تو تلگرام دیدم برای تهران چهارسال زمان تخمین زده بودن برای آموزش خانه به خانه. البته اینکه این طرح منطقی هست یا نه هم یه بحثه.
چن تا اخلاق خیلی بد وجود داره که باید تغییر کنه. مردم باید یاد بگیرن قسمتی از هزینه زندگی، هزینه امنیت هست. وقتی خونه ای با هزینه کمی ساخته شده، ناامن هست. وارد شدن این طرز فکر، باعث رشد و پشتیبانی از کسب و کار ایمن سازی میشه.
در مورد تهران نکته مهم، برنامه ای باید برای کاهش جمعیت باید انجام بشه. چگالی جمعیت 12000 نفر بر کیلومتر مربع، با امکانات شهری و فضای تهران، بدون زلزله هم فاجعه هست.
این دوگانگی از توجه بیش از حد به نظر مردم در ساختارهای مسئوولیتی میاد. نمیشه برای این مسئله جواب کامل داد. ولی در سطوح مدیریتی باید دیدگاه بلندمدت و چندوجهی وجود داشته باشه وگرنه در مواقع بحران غافلگیری ناشی از بی توجهی باعث مصیبت میشه. برای مثال، اینکه واکنش شدیدی اتفاق نیوفتاد در مورد اخیر، بیشتر ناشی از نبود تخریب بود نه درست بودن ساختارها.
من متاسفانه خونه نبودم، و تجربه ی مادرم و خواهرم رو براتون تعریف میکنم:
خونه مون اپارتمانی هست و طبقه چهارم. وقتی زلزله اومده ایشون و خواهرم در منزل بودن. و میگفتن که لوستر شروع کرد به لرزیدن و اول فکر کردن که از راه رفتن همسایه هست. ولی بعد تکانها ادامه داشته و متوجه شدن که زلزله س. و هر دوشون از ترس خشکشون زده و رو زمین زیر لوستر نشستن و به لوسترها نگاه میکردن! مادرم ظاهرا سریع به خودشون اومدن و پا شدن، ولی خواهرم داد زدن بشین و ایشون هم اطاعت کردن!!!
بعد از تموم شدن لرزه، هر دو وسایلشون رو بستن و اومدن بیرون. و حدس بزنین چی رو برداشتن؟! لپ تاپ، طلاها، لباس نو!!!، … . هیچ خبری از آب آشامیدنی یا مواد غذایی یا چراغ قوه و پتو نبوده! حتی لباس گرم کافی هم برنداشتن و بعد از مدتی بیرون بودن مجبور شدن برگردن خونه.
ولی در این چند روز هر موضوعی درباره مثلث حیات یا راهنمایی های بستن وسایل به چشمم خورده براشون فرستادم و قول گرفتم که حتما مطالعه کنن.
شخصا فکر نمی کنم کسی که در آپارتمان 10 یا 20 طبقه زندگی می کند اصلا مجالی برای بیرون آمدن داشته باشد و حتی اگر هم بیرون بیاید زیر دست و پا له خواهد شد.خودِ بنده ترجیحا در چنین مواقعی با خیال راحت می روم و می خوابم.زلزله ی ویرانگری هم اگر در تهران بیاد بیرون از منزل و داخل منزل نداره،بیرون برید ساختمون ها(بهتره بگم برج و باروهای ساخته و نیم ساخته)رو سر آدم آوار میشه داخل خونه هم که باشی…
مگه اینکه یک باب ویلای چند هزار متری داشته باشید که البته فکر نمی کنم اصلا ویلایی تو تهران مونده باشه که اگر هم باشه باز،برج های اطرافش روی سر ساکنین هوار میشن.کلا کاری به کار زلزله و تهران نداشته باشیم بهتره که این دو در یک ظرف نمی گنجند!و اگر هم بخواهند بگنجند،دعوا می کنند و تهران صحنه ی قیامت میشه.والسلام.