آیا شدنیه که پنجاه سال آینده هر کسی که بخواد علمی یاد بگیره حتما باید فارسی رو یاد بگیره؟
جایگاه ایران از لحاظ علمی، اقتصادی، سیاسی و … کجاست؟
آیا شدنیه که پنجاه سال آینده هر کسی که بخواد علمی یاد بگیره حتما باید فارسی رو یاد بگیره؟
جایگاه ایران از لحاظ علمی، اقتصادی، سیاسی و … کجاست؟
امپراطوریش که در حال شکل گیری هست انشاالله تمدنش هم به بار می شینه.
هر مرادی را به همت میتوان تسخیر کرد
خیر متاسفانه چنین چیزی ممکن نیست به چند دلیل:
نظرتان بسیار عالیست .
ولی آنچه که باعث شده زبان انگلیسی زبان روز و علم شود شیوایی و سلیسی و سادگی آن نیست بلکه قدرت امپراطوری انگلستان بوده است و وسعت سرزمینهای تحت سلطه اش.
حال اگر در ایران هم نهضت های تولید علم راه بیفتد این امر محالی نخواهد بود.
یکی از لازمه هاش، توانایی زبان برای به وجود آوردن لغات جدید هست; فارغ از بحث های تاریخی و سیاسی که مطرح شد.
دوستان زبان شناس باید در این مورد نظر بدن اگر قرار باشه از حیث زبانشناسی بررسی بشه ولی بر اساس اطلاعات بسیار محدود من، زبان فارسی همچین قابلیتی رو نداره و به مرور زمان خیلی از اصطلاحات علمی دیگه ترجمه ی قابل قبولی براشون ارائه نشده.
به شکل مطرح شده نه ، اما اینکه زمانی مطالبی از فارسی به زبانهای دیگه ترجمه شود آری ؛ البته برخی متون قدرتمند ادبی ، عرفانی و فلسفی فارسی به زبانهای دیگر ترجمه شدهاند اما این روند میتواند گستردهتر باشد.
برای قدرتمند شدن زبان فارسی باید روی رسمالخط ، درستنویسی و واژهسازی تمرکز بکنیم در حالی که اگر دغدغهای باشد ، بیشتر بر مسائل دستور زبان متمرکز شده. از طرف دیگه بازگشت به متون فارسی چندین قرن گذشته به ما کمک میکنه در یافتن لغات و افعال مناسب موفقتر و بهتر عمل کنیم و واژگانی وجود داره که زیبایی و قدرت لازم برای حفظ شدن رو دارند. خصوصا میشه کلمات دوترکیبی رو با یک ترکیب مطرح کرد. مثلا آغازیدن به جای «آغاز کردن» ، بازگویی به جای «بازگو کردن» ، راندن به جای «بیرون کردن ، بیرون انداختن» و… حتی کلماتی مانند پایستن به جای «صبر کردن» و … متون قدیمی فارسی خیلی قدرتمندتر از فارسی شکسته شده امروزی هستند! یه بازنویسی جملهای دیدم که جالب بود. مثلا «این کاردستی را سال پیش ساخته بودم و آن را به دوستم هدیه دادم.» به : «این کاردستی ساخته سال پیش است که آن را به دوستم ارمغانیدم». ارمغان برای ما بیشتر یک نام محسوب میشه ولی الان توانسته فعل باشه!
پس فارسی میتونه پذیرای متون سنگین فلسفی (مثلا کانت) هم باشه. همانطور که فارسی (قدرتمندترِ) گذشتگان پذیران متون فلسفی یونانباستان شد و در تداوم آن اندیشههایی فلسفی آفریده شد. (مثل فلسفه ابنسینا)
حتی کارهای معاصر مانند نگارش کتاب سیرحکمت در اروپا توسط حکیم محمدعلی فروغی در دهه اول قرن اخیر شمسی هم نشان داد که میتوان تا حد قابل فهم و مطلوبی اندیشه فلسفی غربی را به فارسی بازگرداند.
پس من فکر میکنم میشه زبان فارسی رو قدرتمند ساخت تا پذیرای اندیشههای فلسفی و علومانسانی بشه ولی خب همه چیز به خودمان و متخصصان ادبی مربوطه و اینکه آیا خواستهای برای واژگانسازی و خلاقیت در نگارش وجود داره یا نه. (مثل خلاقیتی که حکما و ادبا پیشین داشتند.)