کسبوکار خرد یا همان دستفروشی، بخش جدانشدنی زندگی شهری است و با اشکال مختلف در سراسر دنیا دیده میشود. بسیاری از کشورهای دنیا هنگام مدرنیزهکردن شهر و تغییر فضاهای عمومی، با مشکل پدیده دستفروشی که نوعی اقتصاد غیررسمی است مواجه هستند. مسئولان شهرها اغلب دستور به حذف دستفروشها میدهند، اما این رفتار نهتنها زندگی کسانی را که به این بخش غیررسمی وابسته است به خطر میاندازد، بلکه کل اقتصاد شهر را نیز تحت تأثیر آثار منفی خود قرار میدهد.
یکی از راهکارهایی که به ذهنم میرسه برای این پدیده ایجاد بازارهای محلی در روزهای خاص هست، مثلا شنبه بازار. طوری که دستفروشها بتونن بدون ایجاد مزاحمت به کسب و کارشون بپردازن. دیگه چه راهکاری برای پدیدهی دستفروشی وجود داره؟
آخرین برخوردم با یکی از دستفروشای تو مترو هفتهی پیش بود: پسری نوجوون یه آکاردئون دستش گرفته بود اومده بود تو متروی کرج-تهران، سر ظهر ساعت ۱۲، با صدای نخراشیده آهنگ «من یه پرندهم، آرزو دارم کنارم باشی …» رو میخوند! از دور بهش گفتم پسرجون تو مترو، فضای بسته که آدم جایی برای فرار کردن نداره فازت چیه شروع کردی به خوندن؟!
بهم محل نداد. پاشدم رفتم جلوش گفتم لطفا نخون. فضای مترو برای چنین کاری مناسب نیست. به شکل متوقعی گفت پس چی کار کنم؟ برم دزدی کنم؟! تنها چیزی که به ذهنم رسید این بود که کار الانت با دزدی چه فرقی داره وقتی الان هم آسیب میزنی، تو دزدی هم آسیب میزنی؟!
افزایش فروشندههای مترو مثل افزایش راننده های تاکسی شخصی هست: آدما کار ندارن، درامد ندارن، و میخوان از سادهترین مهارتی که به ذهنشون میرسه پول دربیارن، چون فورا به این پول نیاز دارن.