میخواهیم باحال ترین تابستان عمرمان را بسازیم
تابستان های کودکی من عموما با تعمیر عروسک ها و بازی هایی مثل لی لی، الاکلنگ گذشت. بزرگ تر که شدیم، تابستانمان را خواندن کتاب ها و کلاس های هنری پر کردیم.
شما چه کردید و چه می کنید؟
تابستون فقط برای همون دوره بچگی یه فصل متفاوت بود، اونم به این خاطر که بقیه فصل ها یه نصف روز مدرسه بودیم و یه بخش دیگه هم مشغول انجام دادن کارای مدرسه و با رسیدن تابستون کلی وقت آزاد در روز بود که باید یه جوری پر می شد. خیلی از همون بچه های قدیم، الان عملن به خاطر نوع کاری که انجام میدن تابستون هم براشون یه فصله مثل بقیه فقط هوا گرم تره. همون کارایی رو می کنیم که توی بقیه سال انجام میدیم.
اما یادمه بچه که بودم، هر تابستون میرفتم شاگردی پیش یه استاد کار، تراشکاری، جوشکاری، تاسیسات ساختمان، منبت کاری، معرق کاری، نجاری و …
من میخوام یه استارت آپ خدماتی راه بندازم،
کوچیکتر که بودیم، تابستونا میرفتیم سفر معمولا. بقیه ی وقتا هم تلویزیون میدیدیم، بازی میکردیم و تمام روزم غر غر میکردیم که حوصلمون سر رفته! ولی خیلی شاکر بودیم که مدرسه نمیریم.
از وقتی بزرگتر شدیم و هرکس شاغل شده، دیگه جور نمیشه بریم سفر. از طرفی هم دیگه تعطیلات تابستون فرقی برامون نداره. کار که همیشه هست. درسم که…! استاد راهنمام هرچند وقت یکبار پیامک میدن فصل اولتو بفرست. ژورنال جدید برای سابمیت پیدا کن. چارچوب نگارشی فصل سه ت فلان و… تموم نمیشه که!
تازه گرمم هست! بیکارترینم بودیم، عملا چاره ای نداشتیم جز در منزل ماندن!
پاییز و زمستون صد شکره.
خب از ما که گذشته، پیر شدیم و تابستون و زمستون نداره ولی به پدر و مادرهای پادپرسی توصیه میکنم بچه رو صدتا کلاس ثبت نام نکن، زور نزنن که بچههای نابغه بار بیارن، بچه اگر نابغه باشه خودش راهش رو پیدا میکنه، اصلاً نابغه باشه که چی؟ لذّت بیشتری میبره؟ واقعاً ارزشاش رو نداره. موسیقی و نقاشی بد نیست، امّا زیادهروی نکنید و روی مهارتهای اجتماعیاش کار کنید، یا براش کار پیدا کنید، حتی اگر لازم شد پول بدید که جایی کار کنه.