داروین تغییر و تحولات موجودات زنده رو با یک نظریه که فرگشت، انقلاب، یا تکامل نامیده میشه توضیح داد و اثباتهای طبیعی و تجربی هم باش آورد. کتاب داروینیسم و تکامل، به طور خلاصه ماجرای این نظریه رو توضیح میده. اما با خوندن کتاب مدتی لازم بود تا به دنیا نگاه کنم و نظریه رو چند بار در ذهن حلاجی کنم تا بلاخره موضوع رو بفهمم. و البته از اون موقع این مفهوم هر بار برام بهتر شده.
آیا تعریف سادهای از تکامل هست که واضح تکامل رو توضیح بده؟
تکامل رو در چه جاهایی میتونیم ببینیم و درک کنیم؟
یک تعریف قابل درک از تکامل داروین چی هست؟
خوب به سادگی و بدون داشتن دیدگاهی از آمار و احتمال نمیشه به تکامل نگاه کرد. تکامل لفظ یا ترجمه مناسبی نیست البته، چون این القا رو به وجود میاره که نوعی ارزش ذاتی در جهت وجود داره. اخیرا مطالعات نشون میده که حتی جهت هم الزاما غیرقابل بازگشت نیست و تکامل میتونه در یک گونه به مرحله قبل برگرده.
داستان چیه؟ برای تکامل یک زیستبوم با تعدادی بسیار زیادی از گونههای حامل ژنتیک نیاز دارین که به شکل تصادفی و در ابعاد ریز با هم تفاوت دارن (مثل یک آش شلهقلمکاری از ژنهایی که در گونه قرار دارن). مکانیسم اینه که این تغییرات ریز در اثر یک فرآیند انتخاب طبیعی بر همدیگه ارجحیت پیدا میکنن یعنی یک تغییر تصادفی در خصوصیت گونه زنده، به اون شانس بقای بیشتری تسبت به بقیه میده. این تغییر تا جایی ادامه پیدا میکنه که اون گونه اساسا به شکل کامل از بقیه جدا میشه و یک گونه جدید رو تشکیل میده. معمولا در مثالهای تکامل به این حالتهای تغییر یافته نهایی نگاه میکنیم، در حالیکه اون حالتها نتیجه تجول طولانی مدت در زمانی بسیار طولانی بوده.
شاید بهترین تشابه برای تکامل، یک مسابقه مارآتن بسیار طولانی و پیشبینی نشده هست که شرکتکنندهها در طول مسیر به طور شانسی مهارتها و ابزارهایی رو انتخاب میکنن تا در طول مسیر با خطرات و موانع احتمالی مقابله کنن. شرکتکنندهای به مراحل بعدی میره که برحسب شانس انتخابهایی متناسب انجام داده باشه و مهارتهای مناسبی رو کسب کرده باشه. نکته اینه که وقتی شرکتکنندهها از یک مرحله رد شدن، این مهارتها و تغییرات اونقدر زیاد بوده که با افراد اولیه تفاوت مشهودی دارن!!
چند نکته مهم در این نظریه مهمه:
-
تکامل بهترین انتخاب ممکن رو ایجاب نمیکنه! بلکه ترکیب مناسبی از انتخابهای مناسب رو ایجاب میکنه! گونههایی با داشتن بهترین خصوصیتها در بعضی جهات، میتونن به راختی در اثر ضعف مفرط در یک یا چند خصوصیت از بین برن.
-
تکامل هزینه داره یعنی معمولا در ازای اکتساب یک خاصیت، ضعفهایی در گونه ایجاد میشه که میتونه ریسک بقا برای اون ایجاد کنه. به همین خاطر بهترین گونههای تکاملی، قدرتمندترین اونها نیستن بلکه متعادلترین گونهها با میزان مناسب خصوصیتهای زیستی هستن. مثال شیرهای میتونه مفید باشه: تقریبا در هیچ کدوم از خصوصیتها، شیرها بهترین نیستن ولی ترکیبی متعادل از سرعت، قدرت و بقیه خصوصیتها باعث شده که در بالاترین جایگاه چرخه جانوری قرار بگیرن.
-
تکامل پایدار معمولا نیاز به زمان بسیار طولانی داره: این باعث میشه که هم انتخاب متناسب باشه و هم محیط زیست خودش رو با گونه وفق بده. در غیر اینصورت اتفاقی که برای تکامل سریع انسانی اتفاق افتاد، رخ میده و زیست گونهها در خطر قرار میگیره.
البته نظریات پیچیدهتر براساس ژنتیک امروزه تغییرات زیادی در نظریه اولیه ایجاد کرده ولی تقریبا روی بنیانهای آماری و انتخاب طبیعی توافق وجود داره.
سلام، در ابتدا بهتره که استفاده از واژه تکامل را کنار بذاریم، چون ترجمه اشتباهی از واژه Evolution هستش و معنای دقیق اون رو نمیرسونه و بهتره بجای اون از واژه های تطور و یا فرگشت استفاد کنیم.
فرگشت در سطوح خرد و کلان همه روزه درداطراف ما داره رخ میده و ما براحتی میتونیم اون رو ببینیم نظیر مقاومت به دارو در باکتری ها و یا تغییرات ژنتیکی که در ویروس ها بوجود می آد و باعث تغییر در اون میشه مانند اتفاق اخیری که در کرونا ویروس رخ داد و باعث ایجاد پاندمی در سطح جهانی گردید.
ساده ترین تعریفی که میشه از فرگشت کردم اینه که تغییر کوچیکی در یه موجود بوجو میاد ( مثلا یه ماهی توانایی تنفس بیرون از آب بدست میاره) و بعد محیط زیست موجود دچار تغییراتی میشه ( مانند خشک شدم محیط زندگی ماهی مورد نظر)، خوب در این شرایط این ماهی ما که تغییر کرده توانایی زنده موندنو داره و به عبارتی دیگه شایسته زندگی هستش.
مگه کتاب مرتبط رو مطالعه نکردین؟ کجاش براتون مبهم یا دارای پیچیدگی بود؟
مفهوم تکامل داروینی یه مفهوم تاریخی تو زیست شناسیه. باید به تاریخ موجودات زنده نگاه کنید. البته یه مفهومی هست (Generalized Darwinism) که سعی میکنه با اصول تکامل زیستی موضوعات دیگه مثل تکامل اقتصادی رو توضیح بده. منظورتون کدوم مورده؟
تعریف ساده تکامل کلاسیک داروینی اینه که موجودات زنده یک سری صفات از خودشون بروز میدن مثل رنگ، بو، اندازه و … . ملغمهای از این صفات در هر کدوم از این موجودات دیده میشه. از اون طرف محیط زندگی این موجودات هم یک سری ویژگی داره که ممکنه ناگهانی یا تدریجا تغییر پیدا کنند. حالا حرف داروین اینه که محیط تعیین میکنه کدوم یکی از این صفات شایستگی بقا رو ندارن. اینطوری تدریجا یا کمتر تدریجا موجودات زنده تغییر پیدا میکنن.
مثلا شما یه خروار آنتیبیوتیک مصرف میکنی، خیلی از باکتریهایی که در برابر اون آنتیبیوتیک (شاخص محیطی) مقاومت نداشتن (صفت مناسب رو نداشتن) میمیرن. تعدادی باکتری که ممکنه صفات مختلفی هم داشته باشن یجوری از آنتیبیوتیک جون سالم به در میبرن. اینها همه سویههای مختلف از یک گونه هستن، اما ممکنه این فشار محیطی به مرور باعث تبدیل شدن سویهها به گونهها بشه.
پینوشت: برای فهمیدن تکامل توصیه میکنم تاریخ خود نظریه تکامل رو بخونید. داروین هیچ نظری درباره ژنها نداشته. نمیدونم کتابی فقط تو این موضوع وجود داره یا نه، میتونم بگردم. برای یک پروژه قسمتهایی از کتاب خود داروین «منشاء گونهها» و «تبار انسان» رو به انگلیسی خوندم و خیلی روون بود، با اینکه صد و چند سال پیش نوشته شده:)) فارسی هم ترجمه شدن. البته شاید چون من زیستشناسی خوندم اصطلاحات و مفاهیم تو این کتابها برام ساده بودن. خصوصا توصیه میکنم یه نگاه سرسری به فصل اول تبار انسان بندازین.