به نظرتون اگه همه اعضای یک جامعه ثروتمند باشند ، اون جامعه در چه وضعیتی قرار میگیره؟
بیایید یه کشور خیالی رو مثال بزنیم. توی این کشور 99% مردم حداقل 5,000,000 تومان حقوق میگیرن. حالا دولت تصمیم میگیره 3 صفر از پول ملی کسر کنه بدون اینکه پرداختی حقوق مردم رو تغییر بده. مثلا قیمت خودرویی که 1,000,000,000 تومان است به 1,000,000 تومان تبدیل میشه و حداقل حقوق 5,000,000. خلاصش اینکه شبی ملتی (در عالم تخیل و نیستی) میخوابند ، صبح همان ملت با درآمد کلان ماهانه بیدار میشن.
حالا ! چه اتفاقی برای این ملت رخ میده؟ آیا اینکه همه ثروتمند بشن اتفاق خوبی است؟ آیا باعث بهبود وضعیت یک جامعه میشه یا اون جامعه رو دچار تنزل و نابودی میکنه؟ (الزاما نمیگم همه یک درآمد داشته باشند ولی ملتی رو تصور کنیم که همه اعضای اون کشور ثروتی بالای 5میلیون دلار داشته باشن.)
و شاید از همه مهمتر ، آیا چنین وضعیتی برای اجتماعی در آینده محقق میشه؟ یا امری است محال؟
خوب در واقع جامعهای که همه افراد ثروتمند هستن وجود داره، مثلا کشور قطر. کارهای عمومی و سخت رو با استفاده از افرادی از کشورهایی مثل هند، پاکستان یا … انجام میدن. منتها واقعیت اینه که تفکر خیلی خوبی پشت اون جامعه هست و لزوما این جامعه نه پایداره و نه آرمانی. در ضمن ابعاد به نسبت کوچک هست و به نوعی کشوری خانوادگی به حساب میاد.
خوب وضعیتی که توصیف کردین چندان دور از واقعیت نیست، همین الان به نظر میاد در ایران حداقل در بعضی موارد پول چاپ میشه و پشتوانه برای پول وجود نداره. حالا چه اتفاقی در جامعه میوفته: پول هست ولی کالا کافی برای خرید نیست یا رقابت برای خرید بیشتر ایجاد میشه. در نهایت، تورمی ایجاد میشه که در بهترین حالت:
وضعیت ثروت نسبی (با توجه به تورم ایجاد شده) رو برمیگردونه به وضعیت قبلی.
در بازی رقابتی احتمال زیاد نابرابری وسیعی ایجاد میشه که منجر به فروپاشی جامعه میشه. چون بازی رقابتیی که در اثر ثروت انباشته ایجاد میشه، مولد نیست و صرفا به شکل قماری با سرعت بالا و پر از تقلب خواهد بود.
این اتفاق در ابعادی کمتر، بارها و بارها در جاهای مختلف میوفته و به سختی میشه به عنوان راهحلی پایدار روی اون حساب کرد.
یک نکته مهم: بین پول و ثروت غیرپولی باید تفاوت قایل شد. من فکر میکنم مفهوم پول نقشی بسیار فریبنده در اقتصاد بازی میکنه که باید به این تمایز توجه کرد.
اول اینکه به نظرم همچین جامعه ای وجود نداره شاید بخواین بگین قطر و دبی اینجوری ان اما اونا هم اینجوری نیستن ،چرا؟!
چون یه قانون داریم به اسم قانون ۸۰-۲۰ تو این قانون میگه بیست درصد از مردم هشتاد درصد ثروت کل رو در اختیار دارن، حالا ریزتر بشین تو اون بیست درصد از ثروتمندا میبینین که باز بیست درصد از این ثروتمندا هشتاد درصد ثروت کل اونها رو در اختیار دارن
حالا یه بحثی هست که قطعا ایده آل ترین حالته و اون اینکه جامعه ای موفق ترینه که اون بیست درصد مغرور نباشن و فرهنگ بالایی داشته باشن،علم اینو داشته باشن که اون ثروت رو کجا خرج کنن و دست به خیر باشن تا اون قانون ۸۰-۲۰ به نفعه همه ۱۰۰ درصد جامعه بخوره.
در چنین جامعهای چه کسی باید کار کنه؟ چنین جامعهای متکی به نیروی کار خارجی میشه که یک نمونه آن را @yousef مطرح کرد. بافت جمعیتی این جامعه پایداری نداره. مثلا در حدود 10% ساکنین امارات متحده عربی ، اماراتی هستند مابقی غیراماراتی اند. نکته مهم اینکه چنین جوامعی عمدتا به حالت حکومت قبیلهای و خاندانی اداره میشن و گذار به حاکمیت قانونی برای این جوامع دشوار است.
وقتی میگیم نیروی کار در همه زمینهها مطرحه. حتی نیروی ارتش و مهندسان و تکنسینها رو نیز شامل میشه.
نکته مهم در چنین جامعهای منهدم شدن سلسله مراتب و طبقات اجتماعی است. نوعی جامعه سوسیالیستی میشه که برحس ماکزیمیم درآمد یکسانسازی شدند و خب در جهان امروز این اخلال اولین گام نیروی کار رو تحت تاثیر قرار میره.
شاید در آینده چنین جامعهای رقم بخوره. جایی که کار تولید و خدمات تماما به رباتها سپرده میشه. اونها تولیدکننده میشود و انسان مصرفکننده. اما همان طور که @Zeinabkpm مطرح کرد طبق قانون نخبگان پارتو ، احتمالا دوباره گروهی بر اکثریت پیشی میگیرند و دوباره این حالت طبقاتی برقرار میشود. حتی تز مالکیت عمومی ابزار تولید نه تنها این مسئله رو حل نمیکنه بلکه ممکنه آن را جدیتر بکنه. ولی میشه گفت جامعهای در آینده رقم بخوره که دوران پساکمیابی رو حاکم میکنه و افراد در برآوردن نیازهای اولیه دچار مشکل نباشند.
سالها قبل در یک مجله، مطلب مشابهی در مورد کشور برونئی دیدم که یکی از ثروتمندترین کشورهای دنیاست. نوشته بود در اون کشور گدا نیست و برای اینکه از دنیا عقب نمونن و بگن ما هم گدا داریم، یک نفر در بازار میگشت و کاسهای دستش میگرفت و گدایی میکرد!
[گدایی کردن با حساب بانکی میلیاردی هم عالمی داره]
در جامعه ای که همه افرادش ثروتمند باشند.(نمی خواهم مثال بزنم که فلان و فلان کشور پولدارن) همراه با خوبی پولدار بودن(که از هیچ کس پوشیده نیست!)، مشکلات بسیار زیادی گریبانگیر آن جامعه می شود. بخاطر اینکه مردم خیلی تلاش زیادی نمی کنند و همه اش به دنبال کیف و امیال نفسانی خود می روند،جامعه به سوی فساد پیش می رود. وقتی که انسان ها دیگر احساس نیازی نکنند و خود را با پول سرگرم کنند، دیگر روابط کمتر شده و انسان ها تنبل و تنبل تر میشوند. و در آخر این جامعه به سوی فنا پیش می رود. مانند سومری ها و بابلی های باستان
و از همه مهمتر اینکه از یاد خدا غافل میشوند.
پرسش جالبی بود. من که تابحال به فکرم نرسیده بود.
توی فرمولهای کار در جامعه نیروی مولد رو پول به حساب میارم. نمیدونم پول اساساً قدرتش رو از کجا میاره. قطعاً بخش مهمی رو همون طوری که @yousef میگه ز فریب میاره. مثلا در بازار ما به خاطر آگاهی ضعیف نسبت به پول، جامعه دائم در حال جابجا کردن پول هست. و حتی نمیدونه که کجا سرمایهگذاری کنه. و این وسط خیلیها پورسانت این جابجاییها رو هم میگیرن. خوب این قدرت هیجان و ناآگاهی هست. شاید درآمد این افراد در صورت آگاهی با یک سوم این پول بیش از الان بود.
دوم بحث اتلاف انرژی هست. این هم در جایی که ناآگاهی باشه، هزینهها در جایی اتفاق میافته که نه تنها مفید نیست بلکه مضره. این هزینهها اجباری هست. شما بیشتر وقتها نمیتونید منتظر بمونید تا یاد بگیرید و لازمه هزینه کنید. پس آگاهی میتونه به جامعه کمک کنه هزینهها رو در جای درست انجام بده.
یکی از اتلاف هزینهها رو ما به کاغذبازی میشناسیم که باعث میشه نتونیم به خوبی محاسبات آماری و پیشبینی کنیم. اما در مقابل روشهای پیشبینی میتونن هزینهها رو کاهش بدن و اجازه بدن از زندگی لذت ببریم و تجربیات بهتری داشتهباشیم.
نکته بعدی ارزشهای غیرمادی هست. مثل درک متقابل، اعتماد، ارتباطات و آگاهی. اینها میتونن جایگزین پول بشن. شما وقتی با کسی قرارداد میبندی که همدیگر رو میفهمید هر دو به خاطر این رابطه بهینه راضی هستید و مبلغ قرارداد ممکنه پایین بیاد ولی در نهایت به خاطر آسون شدن کار و پایین اومدن ریسک به نفع هر دو طرف باشه.
این حرف رو قبول ندارم. انسان کار میکنه که پول در بیاره و راحت باشه یا گرهی رو به عنوان متخصص باز کنه
یکسری از مشاغل هیچ وقت تعطیل نمیشن مثل پلیس و معلم و پزشک.
یکسری از مشاغل کاذب و حالت دلال گونه دارند که به فرض ثروتمندی همه مردم ممکن هست تا حدود زیادی کمرنگ شن و مشکلی پیش نمیاد.
برای یکسری مشاغل هم میشه تغییر رویه یا تغییر نیروی انسانی داد.
ما در کل عمر خودمون مگر چند بار خانه می سازیم یا چند بار کارگران لوله های گاز و آب را به منازل می کشند؟
پس این هم شدنی است. تغییر رویه هم که با پیشرفت تکنولوژی کاملا ارزان و ممکن شده است مثل فروش مجازی لباس و وسایل و… یا خریدهای بی واسطه. در مورد غفلت از خدا هم با سخت گیری گفتید ولی آدم پولدار هم میتونه غافل نباشه و همچنین کمک هم میتونه فقط مالی نباشه .
این توصیفی که شما می کنید البته باعث تولید ثروت نمی شه باعث ایجاد تورم می شه فقط. استدلال:
مزد و درآمد افراد از محل انجام کار و فروش محصول و خدمت حاصل می شه. اگر قیمت عددی محصول و خدمت یک دهم شده ولی مزد افراد سرجاشه، معناش اینه که مابهالتفاوت را با چاپ پول بدونه پشتوانه پر کرده اید. نتیجه ش چیزی است که ظرف حدود 50 سال گذشته بر سر این مملکت آمده