این اواخر سیستم آموزش فنلاند رو مطالعه می کردم و با یکی از دانشجویانی که اونجا درس می خونه صحبت کردم این برداشت رو داشتم که در آموزش این کشور رقابت طلبی چندان جایگاه نداره. برای مثال دانشجویی که گفتم در ابتدا به دلیل برتری طلبی علمی، که برای ما عادی هست، پاسخ تمام سوال های استاد رو میدادن و بعد از مدتی متوجه نگاه منفی استاد و دیگر شاگردان همینطور عدم حس برتری طلبی در عین اطلاع از موضوع از طرف همکلاسی هاش شدن. با پیگیری متوجه میشن که شرکت در بحث ها با پاسخ دادن به سوال ها انجام نمیشه بلکه با پرسیدن پرسش های خوب و ایده پردازی انجام میشه.
در این بین، این پرسش مطرح میشه که:
1- رقابت و رقابت طلبی خوب هست یا بد؟
2- سنجش افراد در این سیستم آموزشی باید چجوری باشه تا حس رقابت طلبی ایجاد نشه؟
3- چحوری از رقابت در این سیستم برای به پیش راندن فرد و میل به پیشرفت استفاده میکنن؟
4- در سیستمی که بر پایه رقابت بین افراد بنا شده به چه نحو باید حس رقابت طلبی رو از بین ببریم؟
حسی که من در مورد رقابت دارم این که اگر درست ازش استفاده بشه اتفاقا عالیه. ولی در ایران اکثرا این رقابت به صورت فردی در نظر گرفته میشه. به نظر من بهترین راه برای ایجاد رقابت در محیط های آموزش گروهی کردن اون رقابته. گروه های مختلف میتونن با هم رقابت کنن. این جوری در عین اشتیاق برای برتری ، افراد یاد میگیرن که باید برای برد با هم همکاری کنن. یاد میگیرن که چه جاهایی باید رفتار جوانمردانه داشته باشن. خود گروه میتونه به افراد ضعیف ترش کمک کنه و اون ها را بالا بکشه.
رقابت اوایل فردی داشتم با همکلاسی هام هم مدرسه هم دانشگاه بعد تو دانشگاه برای کارایی گروهی رقابت کردم دوستداشتم همیشه اول باشم فکر میکردم (وهنوزم فکر میکنم)گروه های اول همیشه تو بعضی نکات علمی بالاتر هستند نمیدونم چقدر دقیق و درسته ولی فکرم اینو میگه.
گروهی شاید بعضی وقتا رقابت رو کمتر کنه و یادگیری رو بیشتر و یا شاید اعتماد به نفس بهت بده و رفتار گروهی رو بهت یاد بده اما،وقتی این نکات خوبه که همه اعضای گروه با هم فعالیت داشته باشند نه فقط دونفر و بقیه تماشا کنند.
بهتر هست به بچه ها یاد بدیم که بهترین خودشون باشند و با دادن اعتماد به نفس به آنها سعی کنیم هر روز به نسبت قبل حس بهتری به خودشون داشته باشند و سعی کنند از دیروز خودشون بهتر باشند
حس رقابت با دیگران وقتی مثل خوره به جون بچه ها بیفته دیگر رهاشون نمیکنه و باعث فرسایش روح و روانشون میشه
بزارین اول به این نگاه کنیم که حس رقابت ذاتا از کجا میاد. حس رقابت ذاتا از این طرز تفکر ناشی میشه که منابع و جایگاههای موجود محدود هستن، بنابراین هر کسی اگر که سهم بیشتری میخواد یا جایگاه مناسب محدود رو میخواد باید رقابت کنه. این در ذات خودش نه بد هست و نه خوب. قبل از هر چیزی یادمون باشه که رقابت جنبه قوی در ذات طبیعت داره و بنابراین انسان هم از همین اصل طبیعی معمولا تبعیت میکنه!
همانطوری که @bahram اشاره کرد، استفاده درست از این حس میتونه خیلی مفید باشه و در خیلی جاهای دنیا این حس به درستی استفاده میشه. برای مثال، کشوری مثل آمریکا به نحوی رقابتیترین کشور دنیاست و برخلاف ظاهری که ما میبینیم، کار کردن در اونجا با فشار شدید رقابتی با رقبای بسیار قدرتمند همراهه.
نکته مهمه اینه که اگر حس رقابت رو بخواین بزارین کنار، میخواین چه چیزی رو جایگزین اون کنین؟ این بهتون معیار نسبی از بد و خوب بودن رو میده. در مثال فنلاند، حس رقابت رو با سکوت جایگزین نمیکنن (گاهی وقتها اینکار رو در کارهامون انجام میدیم و به نظرم این کار بسیار نامناسبیه، رقابت بهتر از انفعاله) بلکه با روشی قویتر برای منفعت جمعی جایگزین میکنن. این روش بهتون چی میخواد بگه؟ میخواد به دانشجو بفهمونه که با کمک همدیگه، خلاقیت جمعی و ایدهپردازی جمعی، همه بیشتر از وقتی که تنها هستیم، یاد میگیریم و موفق میشیم!
سنجش حالا میتونه روی این باشه که هر فردی برای چه قسمتی از این فرآیند جمعی مناسبه نه اینکه بهترین فرد برای کار رو اندازه بگیره. مثلا یک نفر ایدهپرداز خوبیه، یک نفر پرسشگر خوبیه، یک نفر ترکیبی مناسب از این دو تاست و میتونه ایدهها رو به پرسش تبدیل کنه و بالعکس.
برای پیش راندن لازم نیست که همیشه از حس رقابت استفاده کنین. چیزی به اسم پاسخگویی فرد به جمع هم میتونه همین کار رو انجام بده! یعنی فرد حس کنه باید به افراد دیگه پاسخگو باشه و برای پیشرفت تلاش کنه! رقابت بدیهیترین روش برای پیشرفته و استفاده از اون میتونه کار رو راه بندازه ولی لزوما شما و سیستم رو بهترین سیستم ممکن نمیکنه!
در سیستم که بر پایه رقابت بنا شده خیلی سخته که بتونین این حس رو از بین ببرین چون جامعه باید حداقل دو اصل رو یاد بگیره که (نامگذاری دقیق نیست و صرفا برای اختصار آوردم):
در کنار هم میتونیم به جاهای بالاتری برسیم (اصل منفعت جمعی)
همه افراد باید به همدیگه پاسخگو باشن (اصل اعتماد عمومی)
اون موقع میشه این حس رو از بین برد. ولی اگر در جامعه در مقیاس کوچیک (مثلا یک تیم یا جایی مثل پادپرس که نسبت به جامعه هنوز بسیار کوچیکه) با این روش به دستاوردی فوقالعاده برسید، اون موقع میتونه به افراد انگیزه بده که روش معمول رقابت برای بقا رو تغییر بدن!
خوب بهرام رقابت گروهی خیلی مثبت هست ولی یادمون هست که وقتی جایگاه رقابت فردی در تفکر افراد پر رنگ هست افرادی از جامعه دیگه برای رشد گروه تلاش نمیکنن و برای رشد خودشون در تلاش هستن که در نهایت به ضرر تمام گروه میشه. در چنین جامعه ای چجوری باید رفتار کرد تا هم گروهت رو به پیش ببری هم تمام اعضای گروه بتونن به پیشرفت امید داشته باشن؟
فرض کن در گروهی هستی که دو نفر کار می کنن و بقیه تماشاگر هستن (حالا یا چون اون دو نفر بقیه رو قبول ندارن یا بقیه حالشو ندارن) چه ترفندی باید به کار گرفت تا تمام گروه به فعالیت بیافته؟
دقیقا رقابت ذات طبیعت هست (انتخاب طبیعی خودش موجب رقابت میشه و بالعکس) پس گریز ناپذیره و می تونه معیاری باشه برای ولی در طبیعت درگیری فرد یک موضوع هست یک موضوع هم درگیری گونه هست گاهی رقابت های فردی موجب در نظر نگرفتن جایگاه گونه در طبیعت میشه و گونه در نهایت منقرض میشه من بحثم تا اون حد حساس نیست اما در نظر گرفتن برقراری گونه به برقراری فرد در اولویته. چه کنیم تا در جامعه ی هدف (مدرسه، دبیرستان و دانشگاه) معیار رقابت گروهی باب بشه؟
ازشون بخوایم که اینجایی که هستند و سطح کاری که ندارند باعث عقب افتادن خودشون تو خیلی از مسائل و زوایای زندگی و کاری میشه.ازشون بخوایم برای خودشون و بخاطر پیشرفت خودشون هم که شده تلاش کنند و برای یه کار تحقیق کنند و تلاش بیشتری کنند.در واقع تنبل نباشند.البته مدیر گروه مدیریت خوبی داشته باشه که بتونه شوق و انگیزه رو بیشتر کنه در بین بچه ها.