leila
(لیلا)
1
نمیشه مثل قبل، امن و ایمن برای پادپرس و پادپرسیها، درباره اوضاع این روزها، اینجا حرف زد؟
حق با کسانی هست که از ساحل امن به دل طوفان میزنند؟
آیا بوی بهبود میآید . . . ؟
تغییرات مطلوب . . . ؟
تغییرات بدون خشونت دو طرفه ممکن و مقدور نیست؟
جامعه رشد یافته کجاست و چگونه است؟ چگونه باید به آن رسید؟
خشونت و هیجان و دیوارنویسی و شعار . . .
آیا یکهو همه مردم مبارز با هم متحد و مهربان شدهاند؟
همه حال و نیاز هم را خوب میفهمند؟
اتحاد برای به دست آوردن چه؟
درست و برای همه، معلوم است چه چیزهایی باید خواست، آن چیزها چه باید باشند که تغییرات به سمت آنها تکرار سلسله عقبماندگی نباشد؟
اصلا میشود همه به تفاهم برسند؟
خود من که خیلی از مشکلات خیلی از مردم را لمس نکردهام، چه میتوانم بگویم؟
بدبینانهترین و خوشبینانهترین تحلیل شما چیست؟
مشاهدهگری هم انتخاب بدی نیست وقتی نمیدانی . . .
مشاهدهها شما را به چهها رسانده؟
5 پسندیده
میتونم بگم همونجوری که @realTirdad گفت ما یه خانواده کوچیک هستیم کوچیک ترا رو ول کنید و از بقیه بپرسید
1 پسندیده
leila
(لیلا)
3
خوب گفتید . . .
از آنها نپرسیدم، اما گوش کردم و شنیدم کردم گاهی به نزدیکان و گاهی از رهگذران و همسفران قطارهای هر روز. ولی کافی نیست!
چرا بیشتر نمیپرسم، چرا نزدیکتر نمیشوم؟ چرا با جامعهای که در آن زندگی میکنم بیگانهام؟
چون خیال میکنم که میشناسم، اما نمیشناسم . . . !
با طرف دیگر دعوا هم آشنا نیستم، نمیتوانم آشنا باشم، کی آشناست؟
چرا خوب نمیفهمم؟
چرا به کار و زندگی معمول چسبیدهام، هرچند کار و زندگی در این شرایط سختتر شده، البته نه به سختی بعضی مردم.
برای داشتههایمان نگرانم که از دست برود؟
چرا از جنگ و آشوب و ویرانی میترسم؟ چون به خیال و توهم تغییر نرم و آرام و تولد بدون درد دلخوشم؟
چون کارم و کارهایمان تمامی ندارد؟
چون هنوز در ساختن که خیلی به آن نیاز داریم، همدل و همکار نیستیم؟
چون مثل بعضی آدمها که واقعا خواستهاند بسازند، به موانع خیلی بزرگ برنخوردهام؟
یا
چون جایگاهم امن است؟
چون نفسم از جای گرم برمیآید؟
چون هشتم گرو نهم نیست؟
چون هنوز به اندازه کافی ندیده و ندانستهام؟
و درد نکشیدهام؟
یا چون مزه زندگی بهتر را نچشیده و درکی از ابعاد بالاتر ندارم، که حاضر باشم برایش هزینه کنم؟ خودم یا دیگران؟
البته که همه هزینه نمیدهند و بعضی فقط تهییج میکنند.
درست یا غلط این کوچکترها پناه خوبی بودهاند برای هجوم بی گفت و گویی . . .
3 پسندیده