قبلاً این دیوارها را در فیلم ها، بین زندانی و ملاقات کننده میدیدیم، الان در بانک و ادارات و سینما و . . .
من که حس خوبی ندارم، مثلا نگران رسیدن صدای خودم به گوش شنونده آنطرف دیوار هستم. حتی انگار به حفره های ریز و درشتی که برای انتقال صدا روی شیشه گذاشتن هم حس مطمئنی به آدم نمیده.
نظر شما چیه؟
فکر میکنم خودشون هم صدای ما رو خوب نشنون ولی چاره ای نیست باید تحمل کنن.به نظرم میگن حد خودتو رعایت کن شاید خیلی از مراجعه کننده های قبلی سریع خودمونی میشدن که تصمیم گرفتن یه دیواره بینشون بکشن یا شاید اینجوری کارمندا با خیال راحت تری کار میکنن از این نظر که به برگه ها و مدارک اونطرف کسی دسترسی نداره، به هر حال هیچ حس خوبی نداره، من نظرم اینه کاش لااقل اون حفره هایی که برای صحبت کردنه، یکم بزرگتر بود تا مشتری خیالش راحت باشه هر جور که صحبت کنه صداش به گوش کارمند میرسه.من که هر وقت رفتم بانک و این دیوار ها رو دیدم، با خودم گفتم وای خدایا بازم از اینا
به عنوان کسی این ور دیوار حس خوبی ندارم، ولی از اون طرف حس طرف مقابل رو درک میکنم.
اگه اشتباه نکنم تعداد دیوارههای شیشهای در سازمانهای دولتی خیلی بیشتره، و دو دلیل براش میتونم متصور شم:
- در این سازمانها معمولا افراد بیشتری شاکی هستن.
- مراجعهکنندههای سایر سازمانهای خصوصی از قشرهای متوسط به بالا هستن، برعکس مراجعهکنندههای سازمانهای دولتی که از همه قشری هستن.
فرض کنین در طول روز لازم باشه با انواع و اقسام افراد از قشرهای مختلف سر و کار داشته باشین، مخصوصا که تو ادارهای کار کنین که لزوما مراجعهکنندهها دوستش نداشته باشن، و اون هم تو جامعهای که هر لحظهش که میگذره زندگی برا افراد سختتر میشه! در ضمن اینکه حریم شخصی زیاد خوشتعریف نیست، طوری که حتی موقع واستادن تو صف عابربانک هم نیاز به سپر مدافع داشته باشین برای حفظ اطلاعات خصوصی کارت بانکیتون.
در چنین موقعیتی، افراد مراجعه کننده به سختی ممکنه فاصله رو رعایت کنن و هر لحظه امکان داره که مراجعه کننده ناراضی و شاکی بشه و دلش بخواد یقهی کارمند رو بگیره.
راهکار حذف این دیوارها به نظرم بهبود خدمات قابل ارائه در این سازمانها از طریق طراحی خدمات[1] مناسب هست.
-
Service design ↩︎