خانواده یعنی چه؟ در خانواده به چه اصولی پایبند هستید؟ دوست دارید اعضای خانواده تان به چه اصولی پایبند باشند؟ قوانین خانواده شما چه هستند؟ یک خانواده ی خوب چجور خانواده ایه؟
تفاوت خانواده ی شما با بقیه ی خانواده ها چیه؟ خانواده ی ایرانی چه فرقی با خانواده های غیر ایرانی داره؟ به این ضرب المثل معتقدین: چاقو دسته ی خودشو نمیبره؟ یا گوشت همو بخورن، استخوان همو دور نمیندازن؟
اولین و کوچکترین جامعه ای که هر انسانی درک میکنه خانواده است که بسیاری از شاخصه های هر فردی به آن بستگی داره. در آنجا اولین باید ها و نبایدها را فرا میگیریم بسته به تقید پدر و مادر ویا یکی از آنها خانواده قوام و استحکام پیدا میکنه. در یک خانواده خوب به همه نیازهای افراد اهمیت داده میشود و یک پشتوانه محکم برای تک تک افراد محسوب میشود.
متاسفانه به مرور تاثیرات منفی جامعه بزرگتر یعنی محل سکونت بر روی خانواده تاثیر گذار میشود و تقریبا به ندرت خانواده ای پیدا میکنید که رهبری آن بتواند تمام آنچه را مفید میداند در خانواده خود حکمفرما کند.
خانواده ایرانی یه سری مزایا و یه سری نواقص دارد هم چنین خانواده غیر ایرانی با فرهنگ متفاوت یه سری مزایا و یه سری نواقص دیگر دارد .
ضرب المثل ها هم عمومیت زیادی نداره ولی بعضی اوقات کارائی پیدا می کنند
این سوال چند بخش مجزا داره و میشه چنتا سوالش کرد و بحث کرد من فعلا دو قسمت سوال رو خیلی درگیرش هستم.
فعلا کمی پراکنده نویسی میکنم، شاید با پاسخهای بقیه پادپرسیها بحث خوبی شکل بگیره، تازه پادپرس هم ازم تشکر کرد که دارم به یه سوال که سه سال پیش پرسیده شده جون تازه میدم. راستش ذهنم خیلی درگیر بود و کلمه خانواده رو تو پادپرس جستجو کردم این سوال اومد.
خب هر خانوادهای برای خودش خاصه و خانواده من هم همینطور. به نظرم عدم هماهنگی پدر و مادر خانواده میتونه از مهمترین عوامل بروز مشکل در خانواده باشه، معمولا هم یک یا هردو طرف از موضعشون کوتاه نمیان. تو خانواده ما پدرم مدتها تک روی و اعمال قدرت بی منطقی داشته و داره، البته با بزرگترشدن بچهها اثرش کمرنگتر شده اما باز دردسر سازه. در اینجور شرایط حتی اگر مادر هم تا حد خوبی توانمند باشه باز کیفیت مدیریت خانواده تحت تاثیر قرار میگیره.
وقتی به واسطه ازدواج خانواده اصلی شاخه پیدا میکنه تفاوتهای بین خانوادهها خیلی به چشم مییاد. با ورود اعضای جدید که از خانوادههای متفاوت میان معمولا تعارضات زیادی شکل میگیره. هرقدر هم منطقی باشی باز هم گاهی اوضاع بحرانی میشه. اصلا شاید یک ویژگی خانواده ایرانی نوع ارتباط بین شاخهها باشه. یا اصرار (آگاهانه یا ناخودآگاه) به حفظ خانواده و شاخههاش!
درسته آداب و رسوم و سنتها تا حدی کمرنگ شده و ابعاد داره کوچیکتر میشه اما به نسبت امروز خانواده من یک خانواده نسبتا بزرگ و قدیمی به حساب میاد. و امثال من هم کم نیستند، فقط ممکنه پادپرسی نباشند.
چیزی که در چند مورد دور و برم دیدم و شاید بشه با احتیاط به فرهنگ ایرانی تعمیمش داد اینه که اغلب خانوادههای ایرانی از نوعی که هنوز منقرض نشدن روابط فامیلی خوبشون با فامیل یک طرف هست! شاید بیشتر طرف مادر، موافقید؟
در کل جنگ سر خانواده همسرها زیاده و بسته به شرایط یک طرف مقصر و حتی منفور و حذف میشه. دلایل زیاد هست مثل وجود مشکلات در روابط بین همسران یا رفتارهای غلط خانوادههاشون ولی آثار پیشداوری و غرض ورزی هم درش دیده میشه. اونموقع است که آدم میمونه چه کار کنه.
وقتی خانوادهات جز ارزشهات و بخشی از زندگیات هست، مسائلش هم درگیرت میکنه.
خب حذف و دوری از بعضی شاخهها یه راه حل هست که به نظرم با انتخاب طبیعی اتفاق میاوفته، اما قبل اون میشه به روشهای دیگه رو آورد! مثلا شناخت شاخهها از هم رو بیشتر کرد؟ ارتباط موثر رو افزایش داد یا شاید بهتر این باشه که آدمها رو به حال خودشون گذاشت، در خانواده ایرانی زیاد این حالت دیده نمیشه: خودخواهی یک طرف و ایثار طرف مقابل؟ خیلی از خانوادههای ظاهرا شاد اینگونه نیستند؟ ظاهرا به این معنا که سیاست و ریاکاریهای پشت پرده روابط زن و شوهری و خانوادهها روال رو برای عدهای از اعضا خوشایند میکنه. یعنی خانوادهها برپاست و کار میکند اما . . .
راستی یک خانواده سالم چه کارکرد و خروجی برای افراد خود و جامعهای که جزئی از آن است دارد؟
کم کم دارم به قسمتهای دیگه سوال هم جواب میرسم، قرار بود بیست دقیقه پادپرس باشم داره یک ساعت میشه!
آیا یک زوج یک خانواده هستند؟ یا با حضور فرزند خانواده شکل میگیره؟ مثلا وقتی دو نفر بعد از ازدواج و مدتی زندگی میخوان جدا بشن خیلی راحت با قضیه کنار میایم اما وقتی پدر و مادر باشند نه! اونجوری حس میکنیم خانواده از هم پاشیده شده، خانواده اول برای فرزندان است، بعد برای همه؟
چطور بعضی والدین حتی بعد از بچهدار شدن باز احساس تعلق به خانواده ندارند؟ یا چرا بعضی فرزندان بعد از ازدواج برای حضور در خانواده خود احساس دلتنگی بیشتری دارند؟
شاید همینجا یه ویژگی دیگه خانواده ایرانی معلوم بشه، خانواده ایرانی جوری محدودیت قائله برای اعضا که حق آزادی و انتخاب براشون به صورت یک نیاز برآورده نشده درمیاد و آرامشی که در خانواده دارن رو کمرنگ میکنه، بعد که نیاز به آزادی رو تا حدی ارضا کردن اما آرامش رو نیافتن دوباره مایل میشن به خانواده قبلی و خاطراتش!
خانواده به معنای رایج متشکل از همسر و فرزندان و در پاره ای از موارد حتی مجموعه بزرگتری ( اجداد و دیگر خویشان نزدیک)
رو هم شامل میشه . ولی به معنای واقعی کلمه یعنی یک بستر عاطفی از افراد خویشاوند که به هم متعهد و در قبال هم مسئولیت پذیر باشند.
به اصول کلی مسئولیت پذیری و نقش عاطفی و کمک به اعضای خانواده و همچنین رعایت برخی ضوابط (مثلا رفت و آمد نکردن با دوستان ) پایبندم
دوست دارم در چند موارد روحیه تک محوری رو کنار بگذارند و درباره موضوعات مهم با خرد جمعی تصمیم گیری بشه . متأسفانه خانواده ما کمی حالت استبدادی داره که البته با تلاش های من داره کم کم مشروطه میشه .
مثلا خیلی به این که همه سر سفره با هم باشند تاکید دارند. این که رفیق بازی و دود و دم در خانه ممنوع است و هر کس مسئولیتی هر چند کوچک انجام دهد و…
خانواده خوب خانواده ای است که بچه ها راحت بتونن با پدر و مادر درباره هر موضوعی حرف بزنن و البته پشتیبانی و حمایت روحی و مادی خانواده رو داشته باشند. و البته تصمیمات بر پایه خرد گرفته شود نه از روی زور و سلیقه و تعصب!