خلاقیت و بینظمی به هم ربط دارند؟ اگر بله چطور میشه هم خلاق و هم منظم بود؟

خلاقیت بیشتر با شکستن قالب‌ها و مقید نبودن به چارچوب‌ها جور درمیاد، تا حفظ نظم و ساختارها، قبول دارید؟
شما آدم‌های بسیار تمیزکار و منظمی دیدید که به نظمشون حسرت بخورید؟ توانایی ایده پردازی‌شون چه جور بوده؟ به نظرتون خلاقیتشون کمتر نیست؟
از طرفی نظم لازمه موفقیته، نظم تو همه چی؟ تا چه حد؟ چه جور نظمی خلاقیت رو تقویت می‌کنه؟

637118498113145238_lg

6 پسندیده

این چارچوب ها رو کی مشخص می کنه ؟از کجا معلوم که این چارچوب ها درست هستند ؟هر ادمی با توجه به شخصیتش و توانایش می تونه یک راه شخصی برای خودش داشته باشه که از بقیه راهها براش بهترهستند .درحالی که ممکنه از نظر دیگران ان "راه شخصی "کج و کوله و اشتباه باشه .
یکی از مراجعین دوست داشتنی من خانمی حدود70 ساله بود که همیشه یک کلاه حصیری سرش می گذاشت .موهاش رو دردوطرف می بافت و رنگ روبانی که ان پایین به موهاش می زد دوتارنگ شاد متفاوت بود .همیشه می خندید و چهره اش از یه جور زیبایی و معصومیت برق می زد .هیچ وقت ندیدم از کسی بد بگه و یا از شرابط سخت روزگار شکایت کنه .گاهی اوقات جواب هایی که می پوشید لنگه به لنگه بود ولی هرچی بود طرح های خیلی شادی داشت .اصلا یادم نمی اد مانتو به ان صورت پوشیده باشه ولی به هرحال با لباسهایی که می پوشید پوشش عرف را رعایت می کرد .یک پی پی جوراب بلنده نازنین بود .گاهی یک دسته گل دستش بود .گاهی یک سبد حصیری . برای ان ادم این روش جواب میداد و از زندگی اش لذت می برد .و اگر سعی می کرد در چارچوب ها زندگی کنه مطمئنم شادی و خوشحالی اش از دست می رفت .
شاید یک نفر مثل من هیچ وقت قادر نباشم و یا اصلا نخواهم این مدلی زندگی کنم .ولی روش زندگی ام رو انقدر روزانه تغییرات کوچک میدم که بتوانم با بهترین شرایطی که برام میشه تصور کرد زندگی کنم .ارزش زندگی و ارزش خودم از این چارچوب ها و پیش فرض ها مهم تره .شاید من خلاقیتم در بی نظمی باشه و شاید خلاقیتم در نظم .و برای افراد دیگر بسته به خودشون فرق می کنه .اگه دربی نظمی خلاقیتم بیشتره و از زندگی ام لذت بیشتری می برم چرا با یک نظم خشک و خالی زندگی را برای خودم مصنوعی و بی مزه کنم ؟؟
یکی از بدخط ترین و شلوغترین جزوه های من در دانشگاه مربوط به درسی بود که اتفاقا ازش نمره کامل گرفتم .اگه یاداشت هام بدخط و کج و کوله و با کلی نقاشی و کاریکاتور باشه ولی ازش بهترین بهره رو ببرم همین خوبه .یه زمان هم یادمه خیلی خوش خط بودم و با خودنویس می نوشتم و مرتب ترین جزوه را داشتم .خوب ان موقع هم همین برای من خوب بود.منظورم این هست که ملاک این جور رفتارها خودمون هستیم .و به جای مقید بودن و درچارچوب زندگی کردن بهتره رفتاری رو که باهاش جور هستیم را انجام بدیم .
ادم های خیلی منظمی که دیدم بیشتر خشک و وسواسی به نظرم رسیدند .که حوصله سربر و قابل پیش بینی بودند وای که چقدر دافعه داشتند .
یک جزوه خیلی مرتب و خوش خط بعد از مدتی خسته کننده میشه ولی یک جزوه که پر از نقاشی و گل منگلی هست باحال تر و جذابتره.

4 پسندیده

خلاقیت بیشتر یه حالت یا state ذهنی هست، در حالی که نظم یک خصوصیت یا عادت اخلاقی.

یعنی آدم خلاق-آدم غیرخلاق نداریم، هر کسی تو یه شرایط خاص خودش که قرار بگیره خلاق میشه. ولی آدم منظم و آدم بی نظم داریم.

اگه شما در شرایط به هم ریخته خلاقیتتون بروز پیدا میکنه، خب بد نیست یه فضای شلوغ برای لحظاتی از زندگی تون که نیاز به خلاقیت دارید، داشته باشید.


طبق تجربه و مشاهدات شخصی، بی نظمی و شلوغ بودن تصادفی محیط معمولا منجر به شکوفا شدن خلاقیت نمیشه. بلکه وجود بعضی المان‌های مشخص در فضا و محدودیت‌ در چارچوب ها هست که خلاقیت رو تحریک میکنه و به ذهن اجازه میده در راستای مشخصی، از چارچوبهاش فراتر بره.

مثال بزنم کمی حرفم ملموس‌تر شه: وقتی‌ می‌خواید یه چالش نوآوری طراحی کنید، اینکه بگید بذار سوال رو خیلی باز بذارم تا خلاقیت افراد رو محدود نکنم، اشتباه محض هست. چون این طوری باعث می‌شید فکر کردن به انرژی زیادی نیاز داشته باشه و در ضمن ذهن شروع میکنه به واگرایی شدید که با احتمال بالا به هیچ دستاوردی منجر نمیشه، حتی دستاورد خلاقانه.

یا در همین طراحی چالش نوآوری، اینکه محیط فیزیکی رو بیش از حد شلوغ کنید و بی نظمی رو درش ایجاد کنید، باز منجر به رکود ذهن میشه تا بروز خلاقیت. و چه بهتر که از بعضی رنگ‌ها و طرح‌ها و ابزارها برای دیزاین محیط بهره ببرین، اون هم در راستای خود کار.

3 پسندیده

ی آدم خلاق وقت نداره که بخواد برای منظم کردن اطرافش بذاره :sweat_smile:

1 پسندیده

جمله‌تون هم ساده است هم پیچیده، فقط با توضیح خودتون مشکل حل میشه :upside_down_face:

اول باید تعریف هر دو رو مشخص کنیم
از نظر من نظم یعنی دسته بندی مشخص هر موضوع و هر چیزی در جای معین و همچنین زمان مناسب.
به نظرم اگر این رو تعریف نظم بدونیم درباره خلاقیت راهگشا و نسبت مستقیم خواهد داشت . چون خلاقیت رو ترکیب جدیدی از داده های پیشین میدونم که اگر این داده ها مرتب باشن به مراتب کار ساده تری خواهم داشت.

1 پسندیده

من وسواس نظم و تقارن دارم
یعنی مثلا اگه یه فنجان، دسته‌اش به طرف دیگری غیر از طرفی که من می‌خواهم باشد، مجبورم آنرا بچرخانم،
یا اگر روکش مبل چروک باشد، باید صاف کنم
یا لباس‌هایم در کشو باید مربعی تا شده باشند.

اما در عین حال نقاشی می‌کشم، برای دخترم با مقوا از ذهنم، کامپیوتر، تلفن، کارت‌خوان و… درست می‌کنم، در برنامه‌ی kocho داستان می‌سازم، در برنامه‌ی River روبات‌چت درست می‌کنم، و در این برنامه‌ی پادپُرس نظر و گاهی ایده میدم.

البته نمی‌دونم مفهوم شما از خلاقیت چیه؟
ولی من خودمو فرد خلاقی می‌دونم!
پس این دو مقوله‌ی نظم و خلاقیت می‌تونه در کنارهم باشه بنظرم.

3 پسندیده