تصادف واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد یکی از اتفاقات غمانگیز و البته پیچیده این روزهای ایران بود. از این نظر پیچیده که کیفیت خطرناک عبور و مرور به خوبی نشان میداد که این اتفاق خواهد افتاد. دانشجو، استاد، مدیر دانشگاه، مسئولان دولتی همه از این ریسک آگاهی داشتن ولی همچنان این واحد با همین کیفیت ارتباط جادهای به کار خود ادامه داده. اتوبوسهایی که از نظر ایمنی در سطح افتضاحی به سر میبرن و البته حجم عظیم عبور و مرور (برای حدود ۵۰۰۰۰ نفر) نشون میده که این اتفاق گریزناپذیر بوده و شاید حتی امکان حوادث بسیار شدیدتری هم بسیار بالا باشه.
به نظر شما مقصر این ماجرا چه کسانی هستند؟ جدا از سیاست و به دور از ایدهآلگرایی، چه کسانی رو در این ماجرا و در این کیفیت خطرناک عبور و مرور مسئول میدونید؟ کسانی که مسیر پرخطر رو انتخاب میکنن (دانشجو)، کسانی که مسیر پرخطر رو در معرض انتخاب میزارن (دانشگاه) و کسانی که با عدم نظارت و رانت، از این وضعیت خطرناک جلوگیری نمیکنن (مسئولان دولتی و نظارتی)؟
یه درصد از مسئولیت رو میذارم رو دوش اون دسته از اساتید دانشگاه که در این مدت مدیر بخش دانشجویی شدن!
49 درصد مسئولیت، رو میذارم روی دوش مصرف کننده؛ یعنی دانشجو و راننده که حاضر میشدن از چنین وسایلی استفاده کنن. برای خودشون به اندازه کافی احترام قائل نبودن و حقوقشون رو درخواست نمیکردن.
مخصوصا که دانشگاه آزاده و اون هزینه ی بزرگی که دانشجو مستقیم پرداخت میکنه به هر حال اگه قرار نباشه برای خود دانشجو خرج شه به قصد ارائه ی خدمات باکیفیت بهتر، پس برای چی داره پرداختش میکنه؟!
و 50 درصد نهایی مسئولیت، مربوط به ما، سایر مردم، هست که اکثر اوقات بین بد و بدتر، بد رو انتخاب کنیم و برای خودمون گزینه ی خوب رو در نظر نمی گیریم.
از بقیه، یعنی مسئولای دولتی و نظارتی انتظاری ندارم، اون هم برای چنین مسئولیت هایی که نیاز به آینده نگری و قدرت مدیریت داره … .
من بدترین و غمانگیزترین نکته داستان رو همین میبینم. در کنار این، در نظر بگیرید که در ازای همه این پرداختها و خطرات، چه چیزی و با چه احتمالی میتونه برای فرد در آینده به دست بیاد؟ چون امروز اطلاعات مربوط به شانس و ارزش درس خوندن در همهجا قرار داره و افراد میتونن با کمی تحقیق ببینن براساس وضعیت امروز، این مسیر رفتن به دانشگاه در آینده بهشون چه شانسی رو خواهد داد.
و البته یکی از مکملهای نظارت، صدای مشتری برای نظارت بر مشکلی خاص هست. شاید بشه بررسی کرد که آیا کسی در گذشته به این وضعیت اعتراضی داشته و این اعتراض با چه واکنشی همراه بوده!
من مقصر رو سیستم فساد پرور میدونم- که به همه جامعه ما مربوطه- اما این مسئله هم وجود داره که پروژه های این شکلی یه طرح جامع دارند. مقصر اصلی ناظریه که همچین مسیری رو کافی و سالم دونسته و تایید کرده
میدونم که اون ناظر هم کلی بهونه داره برای درست انجام ندادن کارش- اما من اخیرن اعتقادم بر اینه که کسی که کارش رو درست انجام ندیده رو پیدا کنم
ممکن بود که پیمان کار- کارگر یا هر کس دیگه ای اشتباه کنه در ساخت اما همه سازه ها و زیرساخت ها باید توسط یه مهندس ناظر تایید بشن(این جزوی از مسیر قانونیه- حتی خود دانشگاه نباید بسازه- باید شرکت پیمانکار بسازه که بر اساس استاندارد های نظام مهندسی بررسی بشه) حالا اگر این راه درست نبود، مهندس ناظر اولین مقصره به نظر من
اول و بزرگترین تقصیر به نظر من مال کسیه که شرکت پیمانکاری حمل و نقل دانشگاه رو تایید کرده و خواسته با یه چیزی شبیه پیتزای 10 هزار تومنی با نوشابه رایگان سر و ته قضیه رو هم بیاره! دومین مقصر هم شرکت پیمانکاری حمل و نقل درون دانشگاست که پول و بودجه رو گرفته و همون پیتزای ده هزار تومنی رو خواسته با 5 هزار تومن جمع کنه!
برعکس من تقصیری گردن مصرف کننده نمی بینم. 50 درصد دانشجو ها نرند سر کلاس بخاطر این که اتوبوس مناسب نیست! همیشه 50 درصدی وجود دارند که می رند سر کلاس و استادها هم به هیچ عنوان همچین عذری رو نمی پذیرند که اتوبوس مناسب نبود ما نیومدیم! واقع بینانه اش اینه که این جا ایرانه! راننده بیچاره هم اگر موافقت نکنه که این اتوبوس رو برونه شرکت، دانشگاه و هر کسی که کارفرمای اون بنده خداست به راحتی بهش میگه به جهنم و یک نفر دیگه رو جایگزین می کنه! داستان اینه که در جامعه ایرانی یک صدایی معنا نداره و همیشه کارشکن ها خیلی خیلی زیادند و گاهی حتی بیشتر از اون هایی که تصمیم گرفتند هم صدا بشند.
و در نهایت بودجه میلیاردی که هر ترم وارد دانشگاه می شه دقیقا کجا داره میره که تو ایام سرما در دانشگاه علوم تحقیقات تنها راهکار برای جلوگیری از لیز خوردن بچه ها پهن کردن گونی روی مسیر رفت و آمد بچه هاست؟ مشکل یکی دو تا نیست اما داستان اینه که در ایران ما باید پول یک غذای لاکچری را بدیم تا شاید یک نوشابه رایگان روی پیتزایی که دو هزار تومان هم تمام نمی شود بهمان بدهند.
کلا ما در جامعه ای با مدیران فرافکن هستیم! این اتفاقیه که پذیرفتنش نه خرجی داره و هم می تونن در چشم مردم به نظر بیان اما در مسائلی مثل دانشگاه، سانچی، پلاسکو و … پذیرفتن مسئولیت یعنی پیگیری های بعدی، خرج کردن هزینه، قبول مسئولیت های بعدی و خیلی کارهای دیگه که در مورد شبکه کیش هیچ کدوم نیاز نیست!