یه بخشی از جواب یوسف @yousef در پاسخ به یک سوال جالب بود و به نظرم رسید که میشه جداگانه در یک سوال مورد بررسی قرار بگیره (اینجا) :
بدون تغییر وضعیت موجود، در واقعیت امروز دنیا، کسانی که برای «جنگ برای بقا» آماده شدن، به نظر برنده هستن! بسیار از آدمهای آروم که شاید تیپ مشخص پادپرسیها باشه، معمولا در نبرد رو در رو بازنده خواهند بود مگر اینکه استراتژی موثرتری برای بقا پیدا کنن.
تصور کنید در جهان رویدادی رخ داده مانند شیوع یک بیماری مثل همین کرونا ویروس که فرضا از کنترل خارج شده یا خیلی کشنده و تهاجمی شده در نتیجه و به مرور زمان اقتصادها و به طبع جوامع و ساختارها فروپاشیدند و جهان به مجموعهای از انسانها تبدیل شده که مجبورند برای بقا با یکدیگر و طبیعت بجنگند. حالا در چنین شرایطی چقدر توانایی برای بقا و نبرد دارید؟
صبح از خواب بیدار شدید و با جهانی متلاشی شده مواجه میشوید ، یک استراتژی برای نقاط ضعف خودتون بسازید تا در این دنیای جنگلی و غرق هرج و مرج زنده بمانید و برای بقا بجنگید !
خوب بزارین من کمی از نظر کلی وضعیت رو واقعیتر کنم تا قیدهای مسئله رو بهتر درک کنیم:
هزینه امنیت رو باید در نظر بگیرین. قانونی به معنی خاص وجود نداره و قانون یعنی «زور بیشتر». بنابراین اگر چیزی جمع میکنیم، باید توان دفاع از داشتهها رو هم به دست بیاریم وگرنه به راحتی با تهاجم و غارت به دست میاریم.
اعتمادی به معنی عمومی وجود نداره. یعنی در هر لحظه باید یا به تنهایی عمل کنیم یا در همون لحظه بتونیم سود فعالیت جمعی رو تقسیم کنیم. منظورم اینه که نمیتونیم برای تقسیم سود در زمانی در آینده با کسی همکاری کنیم. همینطور نمیتونیم برای مزد کار در زمان آینده به کسی اعتماد کنیم.
منایع عمومی در دسترس وجود ندارن: امنیت رو گفتم ولی بقیه موارد رفاهی از جمله غذا، منابع ساده موردنیاز برای زندگی، همه چیز صرفا یا باید با زور به دست بیاد یا باید به شکل فردی تولید بشه.
این 3 نکته مهم و جالب بودند. اول قاعده زور بیشتر ، دوم عدم وجود اعتماد مگر در منافع مشترک قوی ، سوم رو میتونیم بگیم جنگیدن برای به چنگ آوردن معاش زندگی.
من همیشه این سوال رو داشتم که بتونم برای هر یک از این موارد چند استراتژی داشته باشم و اینکه آیا میشه با اتکا بر فکر پیروز یک تنش رودررو شد؟ به طبع زور برخی بیشتره ، ممکنه چندتا یار هم داشته باشه و دسترسی به منابع خوبی داره حالا در بازی جنگ بقا من نوعی در یک پیشبینی ابتدایی بازنده خواهم شد مگه اینکه با راهکارها و راههایی به جز تقابل کلاسیک حریف رو ضعیف کنم.
یکی از مهمترین راهکارها در این میدان، مهارتهای بنیادیه (معمولا ما کمتر به دست آوردیم ولی میشه با کمی تلاش به دست آورد). اون موقع میشه منابع احتمالی که افراد بدون مهارت رها میکنن رو تبدیل به منابع مفید کرد.
هر مهارتی که به درد کسب منابع بنیادی بخوره: مثلا کشاورزی که منابع بنیادی تولید میکنه. در کنارش هر مهارتی که به درد دفاع از منابع بخوره: استفاده از ابزار برای دفاع یا در جامعه مدرن، مهارتهای ارتباطی و حقوقی.
جایی جملهای خوندم که نوشته بود یک مرد با فکر میتونه حریف 10 مرد بدون فکر باشه. اگرچه اغراقآمیزه ولی حدس میزنم کسی کع فکر هم در کنار عمل داشته باشه موفقتر خواهد بود و با کمک نقاط ضعف حریف یا فرصتهای ایجاد شده و ایجاد کرده میتونه در بازی جنگ بقا پیروز باشه.
واقعیت اینه که خیر. یک مرد بافکر میتونه در جنگ بقا مغلوب یک مرد قویتر بشه. توی بسیاری از این جملهها باید بین «پتانسیل» و «واقعیتِ داشتهها» تفاوت قائل شد. فکر میتونه در مسیر مناسب توان خوبی به فرد بده ولی در نهایت جمله اصلی و واقعی اینه: قدرت، قدرت هست و نه چیز دیگهای. یعنی پتانسیل صرفا پتانسیله. خیلی وقتها به عمل تبدیل نمیشه، خیلی وقتها توسط دیگران به عمل تبدیل میشه و نه خود فرد، خیلی وقتها قابلیت تبدیل فوری به عمل رو نداره و … . همین اتفاق در مورد پول و فکر هم هست.
بله ولی اینکه یک نفر هم قدرتمند و هم باهوش باشه دارای احتمالی بسیار پایینه. میشه به شکل یک قاعدهی نسبی نگاه کرد و گفت که مجموع قدرت و هوش دارای سطوح مختلفی هست و در هر سطحی از این مجموع ثابت، فردی که تمام مجموع رو صرف «قدرت» کرده باشه بیشتر از فردی ترکیبی در نبرد متقابل شانس بقا داره.
در تکامل و انتخاب طبیعی چیزی وجود داره که به اسم هزینه که به این معنی میشه که داشتن خصوصیت جدید، هزینه زیستی برای گونه ایجاد میکنه و این باعث تعادلی در بازی حیات و بقا میشه. هزینه هوش معمولا در قدرت به شکلهای مختلف خودش رو نشون میده.
دو تا نکته به نظرم مهمه که توجه کنیم:
اگر تقابل گروهی و طولانیمدت باشه، ترکیب مناسب هوش و قدرت برای یک گروه بسیار کارآمد خواهد بود. چون هوش نیاز به مجری مناسب داره و معمولا خود فرد اون توان اجرایی رو نداره. ولی در یک گروه، هوش یک نفر میتونه همراه با قدرت فرد دیگه، تبدیل به ابزار گروهی قدرتمندی بشه که توان غلبه بر گروه تکخاصیتی رو داشته باشه.
خود بازی تکامل نشون میده که تکعضو باهوش امکان بقا نداره. چیزی که انسان رو موفقتر کرد علاوه بر شانسهای طبیعی مثل انقراض غولهایی مثل دایناسورها یا … ترکیب مناسبی از فعالیت گروهی و هوش به همراه مقاومت طولانیمدت بوده.
ممکنه فرد دارای قدرت امکان بقا داشته باشه ولی حتمی نیست زیرا قدرت بدون چگونه بهینه استفاده کردنش میتونه مضر هم باشه به همین دلیل فکر نمیکنم ذاتا داشتن قدرت کمکی به بقا بکنه چرا که گاهی ضعیفترینها ، انعطافپذیرها و غیره بقا پیدا میکنند و نیرومندان منقرض میشن. یک علتش به عقیده من اینکه گروه منقرض شده مغز کنجکاوی در مورد چه باید کرد نداشت اما طیف جایگزین چنین کنجاوی رو داشت در نتیجه قدرتِ لازم برای بقا رو کسب کرد.