چند وقتی از آشنایی من با نشر گمان میگذره. از همون مقدمهی اولین کتابی که از مجموعهی “تجربه و هنر زندگی” خوندم عاشقش شدم! بخشی از این مقدمه نوشتهی خشایار دیهیمی:
… از نظر من فلسفه رشتهای دانشگاهی نیست که در دانشگاه خوانده شود و مختص عدهی خاصی باشد که در این رشته تحصیل میکنند. فلسفه به همه تعلق دارد و همهی ما از کودکی سئوالاتی طرح میکنیم که جنبهی فلسفی آشکاری دارند. متاسفانه در کشور ما هم نظر اغلب نویسندگان و مترجمان فلسفه معطوف به کتابهای نظری سیستماتیک است، کتابهایی که خوانندگان احساس میکنند که نویسندهاش اصلا تلاشی نمیکند تا زندگی را با همهی آشوبهایش، پوچیهایش، دردهایش، خوشیهایش، سرخوردگیهایش اضطرابهایش و خلاصه فراز و نشیبهایش درک کند، درگیرشان شود و ما را نیز همراه با خودش درگیرشان کند …
میتونید کتابها رو کاغذی بخرید یا خیلی ارزونتر و از هرکجای دنیا که هستین از طاقچه تهیه کنید و همیشه روی گوشی، تبلت یا لپتاپتون با خودتون داشته باشینش. پیشنهادم کتاب "کمونیسم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم"ه. روایتی زنانه از اروپای شرقی بعد از کمونیسم. شاید تجربهش کرده باشیم، شاید قراره تجربهش کنیم!