در مدارس تیزهوشان چطور هدفمندی رو به دانش آموز آموزش میدهند؟

دوستانی دارم که در مدارس تیزهوشان درس خوندند. وجه اشتراک این دوستان در این هست که به وضوح میدونن در زندگی چی میخوان و هدفشون چی هست. گاهی احساس میکنم ایشان، برعکس خودم یا سایر دوستانم، دوران دانش آموزی شون رو با چشمان باز سپری کردن.

آموزش سمپادی ها به چه سبکی هست و چه چیزهایی بیشتر یا کمتر از مدارس عادی دارد؟

2 پسندیده

تو مدرسه تیزهوشان از سال اول برنامه های مختلفی برا دانش آموزا هست که همه به یه رقابت ختم میشه، کلاسای المپیاد، روباتیک، کنکور، … . یکی از هدفهای خیلی از سمپادیا برنده شدن یا بهترین بودن تو این رقابت هاس. این رقابتها و برنامه ها کمکمون میکنه زودتر تصمیم بگیریم چی میخوایم.

ممنون که به موضوع دعوتم کردی @lolmol :hugs:.

2 پسندیده

شایدم بهتر یاد میگیرن چیزهایی رو که دیگران ازشون میخوان، دنبال کنن. یعنی خوب درس خوندن با موفقیت های تحصیلی.
این صرفا حالت سوال و تردید داره، دوباره به شاید اول پاسخم تأکید می کنم.

2 پسندیده

یا حداقل بلدن توجیه‌ت کنن که میدونن چی می‌خان و چیکار دارن می‌کنن!: ی (درحالیکه ممکنه ندونن.)
تجربه شخصی:
سه سال ِ راهنمایی خیلی خوب بود. کلاسای پژوهشی داشتیم. پنج‌شنبه‌ها دو کلاس متفاوت خارج از درس شرکت می‌کردیم (به دلخاه). یادمه ژنتیک، آزمایشگاه شیمی، ترکیبیات، دام‌پزشکی و چندتا چیز دیگه رو انتخاب کرده بودم. ولی همینجوری با دوستام تو کلاسای زیست و گره‌چینی (که کلن آموزش معرق، گره‌چینی و مجسمه‌سازی و امثال اون بود) میپلکیدم. و چه شرارت‌ها که نکردیم! از دزدیدن کلید مدرسه گرفته (و ساختن از روش و فرار از مدرسه، رفتن به پشت بام، فرار از کلاس‌ها و مخفی شدن در اتاق مشاوره و …) تا ورزش دادن زورکی بابای مدرسه صبح‌های زود. ورزش از ارکان اساسی مدرسه بود و بچه‌های خیلی باحال همه بسکتبال یا والیبال بازی می‌کردن زنگای تفریح!: ی از همون اول علوم تفکیک شده بود و زیست و فیزیک و شیمی داشتیم. معلم‌ها خیلی سطح بالا درس می‌دادن ولی امتحانا شبیه معما بودن و لزومی نداشت همه چیزایی که میگن رو بفهمی و محاسبات عجیب غریب نداشتن. ما هی شیطنت می‌کردیم، درس نمی‌خوندیم و امثالش، مسئولین مدرسه خودمون رو خیلی نکوهش می‌کردن ولی وقتی والدینمون میومدن شروع می‌کردن به تعریف و تمجید ازمون. معلم‌های علوم انسانی‌مون جدن ادمای خاصی بودن. ویژگی مشترک کادر مدرسه این بود که تا کار به خشونت نمی‌کشید سعی نمی‌کردن جلومون رو بگیرن. در کنارش ما در کنار اختلافات خیلی متحد بودیم، نمیدونم این اتحاده از کجا میومد/ میاد. بهترین تجربه‌ای بود که میتونستم داشته باشم. من ابتدایی‌م رو مدرسه دولتی سر کوچه بودم که دوستای خوبی هم داشتم، ولی هیچوقت واقن نمیفهمیدن چی میگم. وقتی باهاشون از یچیزی که برام جالب بود حرف می‌زدم تحسین می‌شدم و واقن می‌دیدم دوستم دارن، ولی نمیتونستن مکالمه‌مون رو ادامه بدن. تو فرزانگان اینطوری نبود، آدما خیلی بهم نزیک‌تر بودن. کسی مسخره‌ت نمی‌کرد برا درس خوندن، برا دوس داشتن یچیز خاص، برا تغییر رفتارات… نکته مثبت دیگه‌ش این بود که ما تو یه خانواده خیلی بزرگ تربیت شدیم. جدی من با پدر مادر خیلی از دوستام بیشتر از خودشون ارتباط دارم الان!: ))) تنوع زیادی هم بود.
خلاصه بگم راهنمایی یجورایی ما رو با دنیای رنگاوارنگ اطرافمون آشنا کردن و گذاشتن تا دلمون میخاد توش ولگردی کنیم! ولی تو دبیرستان جبران کردن.
دبیرستان رو چون دوس ندارم نمیتونم زیاد ازش بنویسم. خلاصه‌ش اینه که همه چی “یهو” خیلی جدی شد. حتا از تو سرودهاش میشد فهمید. (ما روزای بارونی -یا غیربارونی- تو حیاط مدرسه دست هم رو میگرفتیم و آواز می‌خوندیم.) تو راهنمایی موضوع شعرها مربوط به دنیا، ما، شادی، زندگی و امثال این چیزا بود، تو دبیرستان شعرها اسم “سرود ملی” گرفتن و آهنگ حماسی داشتن و خود بچه‌ها طی سال‌ها نوشته بودن شون. موضوع این شعرها بیشتر آینده، ساختن دنیا، هدف و این چیزها بود. طی دو سال اول دبیرستان تدریجن از فضای گل و بلبل راهنمایی خارج شدیم. بهمون مسئولیت دادن، کار گروهی باید می‌کردیم. باید چندتا برنامه تو دبیرستان خودمون اجرا می‌کردیم و تمامی هزینه‌هاش و مدیریت با خودمون بود. (از خرید دلار گرفته تا تکدی‌گری رو بچه‌ها تجربه کردن!!)

البته اینایی که گفتم برای فرزانگان بود، جو حلی کمی متفاوته. الان خاهرم مدرسه دولتی می‌خونه و واقن عصبانی‌م از رفتاری که باهاشون میشه.

چکیده مطلب اینه: تو “تیزهوشانی” که من بودم اول بهمون فهموندن تنوع خیلی زیادی وجود داره، همه‌شون هم می‌تونن جذاب باشن. بعد بهمون گفتن ببین زندگی جنگه!: )) مهم نیست سراغ کدوم یکی از اون تنوع‌ها میری، هرکاری می‌کنی بهترینش باش.
من نمی‌گم با این سیستم موافقم. اصلن لازمه‌ش اینه که مقدار زیادی به بچه‌ها این حس رو بدی که خیلی خاص‌ن، که اعتماد به نفس و انگیزه بگیرن، سعی کنن اون خاص بودنه رو حفظ کنن. ولی از اون سیستم دیگه که دارن اجرا می‌کنن که بچه‌ها رو به میزان زیادی تحقیر می‌کنه بهتره. و خب جواب سوالت اینه!: ی
تیزهوشان ترکیبی از غرور، فرصت از جنس منابع (کتاب، آزمایشگاه، معلم خوب، …)، فرصت از جنس منابع اجتماعی (دوباره معلم خوب، هم‌مدرسه‌ای‌های جالب، خانواده‌هاشون، …)، اعتماد به نفس و تجربه به دانش‌آموزا میده.

6 پسندیده

ممنون، که درباره دوره راهنمایی با جزییات بیشتری نوشتید.
در مدارس عادی هم راهنمایی خوش تر از دبیرستانه، شاید یه دلیلش اینه که دبیرستان به کنکور وصل میشه. و کنکور، محدودیت ها و آمادگی های خاصی میطلبه.

1 پسندیده