سال گذشته اولین روز سال تحصیلی در جلسه معارفه همکاران، مدیر مدرسه به همکاران جدید ما توصیه کردند که برای تربیت بچه ها می توانند از تنبیه بدنی استفاده کنند.
در همون جلسه من اعتراض کردم و گفتم تربیت با چنین روشی ممکن نیست. چطور شما می توانید با پرخاش به کودکان ادب را به آنها آموزش دهید؟ اما مدیر معتقد بود که همینکه ما دانش آموزان را در مدرسه کنترل کنیم کافی است، تربیت از مدرسه برنمیاد.
همین که این روش نتیجه اش ملموسه و سریع، افراد را ترغیب به استفاده از اون میکنه!
روش های دیگ معمولا زمان بره اما تاثیرش ماندگارتر و عمیق تره! ی مدت من با بچه ها تمرین می کردم که اجازه بگیرند و حرف بزنند ، بعد از چند روز یکی از دانش آموزانم به من گفت خانم من رفته بودم خونه احسان، اون از مامانش اجازه نگرفت و وسط حرفش پرید! احسان تعجب کرد و گفت: خانم مگ قانون های کلاس، قانون های خونه هم هست؟
حالا به نظرتون اگر من تو کلاس به خاطر اجازه نگرفتن میزدم تو سرش، چه اتفاقی می افتاد؟
با این جمله هم موافق هستم هم مخالف . وقتی کلاس رو نشه کنترل کرد میشه تربیت کرد بچه ها رو ؟
به نظرم کنترل کلاس شرط لازم برای تربیت هست و برای کنترل کردن یه بچه سیستم پاداش و تنبیه یه سیستم عالی هست ولی متاسفانه ما تو مدارسمون هیچ سیستم تنبیه درستی نداریم که حتی همون تنبیه هم سازنده باشه برای همین به تنبیه بدنی رو میارن معلم ها .
فرضا تو مدارس خارجی تو فیلما دیدم تنبیهی که دارن اینه که طرف بره آشغال های مدرسه رو جمع کنه ، رختکن و سرویس بهداشتی رو بشوره ، تو شستن ظروف سلف کمک کنه ، از بعضی خدمات رفاهی مدرسه محروم بشه و …
آیا ما غیر از تنبیه بدنی و نمره اهرم دیگه ای برای تنبیه یا تشویق داریم ؟
این کارتون خیلی عالی و قابل تحسین بوده به نظرم . منتها اگر معلمی نتونه کلاس رو کنترل بکنه به نظرتون همین حرف ساده رو بچه ها ازش قبول میکنن ؟
سیستم پاداش و تنبیه کمک میکنه که دانش آموز بتونه قوانین کلاس رو بپذیره و ازشون پیروی کنی و به نظرم اونوقت زمینه برای هر جور کار فرهنگی و تربیت محیاست . به نظرم باید یه سیستم درست برای پاداش و تنبیه دانش آموز طراحی بشه و جایگزین تنبیه بدنی باشه .
چه رفتاری از جانب کودک، شایسته ی تنبیه است؟
چرا کودکان را تنبیه کنیم؟
مثلا شاید بگیم به خاطر برهم زدن نظم کلاس! آیا این اتفاق به خاطر کودک می افتد یا جذاب نبودن درس یا عدم توانایی در مدیریت کلاس؟
میخوام بگم ما باید کودکان را تنبیه کنیم یا معلمان را؟
آفرین چه سوال چالشی !
درسته یه بخشیش میتونه به دلیل جذاب نبودن کلاس باشه و معلم بخاطر این موضوع باید تنبیه بشه به نظرم . منتها یه بخشیش هم ممکنه به دلیل عدم توانایی کودک تو به تعویق انداختن لذت هاش و شیطنت باشه .
و اینجاست که نیاز به قانون تو مدارس و ناظم هایی که روی رفتار معلم نظارت کنن حس میشه به نظرم …
این بخش به نظرم نیاز به آموزش داره؛ مثلا یک دانش آموز خیلی بلده و مدام دوست داره حرف بزنه و به سوالات پاسخ بده. دستش هم همیشه بالاست و هی تو هوا تکون میده که خانم … خانم… من بگم! اگر بهش اجازه داده نشه، حرفش رو سریع میزنه و میشینه سر جاش
ما باید بهش یاد بدیم که صبر کن. .
می تونیم بگیم به خاطر عدم رعایت قانون تا 5 دقیقه حق نداری تو بحث مون شرکت کنی!
می تونیم …
من هیچ علاقه و سابقه ای در کار تدریس ندارم چون واقعا بنظرم انجام آموزش در ساختار مدارس ایران و بخصوص به بچه های کم سنو سال چیزی جز اعصاب خوردی نداره
در مدارس پسرونه هرچقدر بسمت جنوب شهر برید یا در روستا هایی که مدارس بزرگ دارند مقدار تنبیه بدنی بیشتر میشه
البته این موضوع صرفا در خصوص تنبیه دانش آموز توسط معلم یا ناظم نیست ، به دفعات مدرسه ای رو دیدم که معلم داشته فرار میکرده و دانش آموز ها دنبالش برای زدنش (دبیرستان )
در کل در مدارس پسرونه هنوز یک راه حل کاربردی و استراتژیک محسوب میشه
قطعا نسبت به سال های گذشته ( قبل از سال 90 ) مقدار این تنبیه ها خیلی کمتر شده
ولی به صفر نرسیده و فکر هم نمیکنم هیچ وقت برسه
چون عقل من میگه شاید بهتر باشه تنبیه در نظر گرفته شده برای بعضی تخلفات بصورت بدنی اعمال بشه
اتفاقا اگه همهی معلمها به قصد یادگیری از کودکان به کلاس درس بیایند، اتفاقهای خارق العادهای رخ میدهد. منتها ظرفیت رشد و یادگیری در همهی معلمها ایجاد نشده!
شما چطور به چنین مدل فکر کردنی رسیدید؟ چند نفر دور و برتون میشناسید که به این شکل فکر میکنند؟
خب فکر می کنم این نگاه بستگی به نوع تفکر ما درباره ی کودکان داره. اگر کودکان را موجوداتی ببینیم که مدام باید به آنها امر و نهی کرد و فکر کنیم که آنها چیزی نمیفهمند و این ما هستیم که باید به آنها بگوییم: بخوان، بشین، ساکت باش،یاد بگیر، حرف نزن… ناخودآگاه به سمت تنبیه کودکان برای تربیت شان می رویم.
اما اگر بدانیم کودکان خود به ذاته فیلسوف اند و گاه افکارشان سرچشمه ی بزرگ ترین اکتشافات می تواند باشد، آنها را دوست خواهیم داشت. به حرف هایشان گوش خواهیم داد، به آنها فرصت ابزار وجود خواهیم داد و فرصت تجربه کردن و خطا کردن را برایشان ایجاد خواهیم کرد.
باید کودکان را بشناسیم. نباید از انها انتظار رفتاری همچون آدم بزرگ ها را داشته باشیم. همراه آنها کودکی کنیم.
من و بعضی همکارانم که اولین فارغ التحصیلان دانشگاه فرهنگیان هستیم، آغاز و پایان سال تحصیلی جلساتی را برگزار می کنیم و درباره روش های مختلف آموزشی و تجربه هامان حرف میزنیم. تقریبا 5 نفر از آنها را میشناسم که اینطور فکر می کنند و عمل می کنند.
مراکزی که به تربیت معلم پرداخته اند، بعد از مشروطه تشکیل شدند و اسامی آن ها در دوره های مختلف تغییر کرد. در ابتدا دارالمعلمین مرکزی، بعد دانشسراها، سپس دانشگاه تربیت معلم و امروزه هم دانشگاه فرهنگیان همان مسیر را ادامه می دهد.
البته قوانین حاکم بر آنها در هر دوره تفاوت هایی داشته است. مثلا امروزه ما مدیر و بازرس به طور خاص تربیت نمی کنیم. اما در یکی از دوره ها به گمانم در دارالمعلمین ویژه به تربیت مدیر می پرداختند.
در اینجا درباره ی دانشگاه توضیحات کاملی نوشته شده است.
چقدرش را نمیدانم اما دلیلش را می شود بررسی کرد.
چرا معلم (انسان بالغ)، دانش آموز(انسان نابالغ) را مورد تنبیه قرار می دهد؟
دلایل متفاوت است اما به صورت کلی به دلیل تخطی دانش آموز از قوانین یا حداقل باید اینگونه باشد! البته معلم ها و ناظمانی هستند که با عقده هایی خفته رفتار هایی خارج از قوائد انسانی از خود نشان می دهند.
تنبیه بدنی در مدارس روستا رایج تر است. به نظر من شخص تنبیه کننده میخواهد با تنبیه بدنی و با استفاده از برتری فیزیکی برتری عقلانی را به کودک نشان دهد. فرض کنید شخصی در کوچه با قد و هیکل ۲برابر شما در مقابل شما ایستاده و به زبانی دیگر بر سر شما داد و بیداد می کند و ناگهان به شما حمله ور می شود. واکنش شما چیست؟
این اتفاق در مدارس می افتد فقط با این تفاوت که دانش آموز زبان ناظم را بلد است اما به هردلیلی پیروی نمیکند.
موضوع بسیار ریشه ای تر از چند جمله است و می شود ساعت ها بحث کرد.
در مجموع تنبیه بدنی، آموزش پیروی کردن به روش حیوانی است و آموزش پیروی کردن موضوعی است که اگر روزی ببینم آموزش و پرورش شخصی را برای هدایت کردن به این موضوع کشته است شوکه نمی شوم چون همین الان هم کشتن اتفاق می افتد فقط فیزیکی نیست و روح و روان کودک مورد تجاوز قرار می گیرد😔
به نظر بیشتر عقده های خودشون بود تا تربیت ! یادمه یه بار یه معلم دوره راهنمایی یکی از بچه های کوچه مون رو به قدری محکم زده بود که سرش شکسته بود البته اونا هم بی پاسخ نذاشتند و توسط برادر بزرگش کتک مفصلی بهش زدن😂
بله تا وقتی دیدگاه های دگم و تعصبی مد نظر و ملکه ذهنشون باشه با کوچکترین محرکی عصبی میشن و تنبیه فیزیکی میکنند و چیزیه که لا اقل در بیشتر این تنبیه ها غلطه مثلا دانش آموز درس ننوشته یا نمرش ضعیف شده و دیر میاد سر کلاس و کتک میخوره! یجاهایی مثل فریاد کشیدن و دعوا در کلاس یا حیاط که نظم به هم میخوره که متن درگیری و تضییع حقوق بچه ها هستن میشه از احضار والدین کمک گرفت و بچه رو محدود و توبیخ کرد
من معلم بودم. یکی از بهترین مدارس تهران.
سر کلاس یه دانش آموز با سرنگ وقتی پای تخته بودم به پشت من (دقیقا باسنم) آب می پاشید.
من دو بار هیچی نگفتم و فقط طوری رفتار کردم که من متوجه شدم ولی نفهمیدم کی بود. ولی بار سوم مچش رو گرفتم.
گفت کار من نبود، گفتم اگه سرنگ رو پیدا کنم از کلاس میندازمت بیرون ها. گفت نمیخواد پیدا کنید خودم میرم بیرون!!!
خب از شانس بدش اون مدتی بود که موی تای کار می کردم. چشمام رو باز کردم دیدم توی یه پوزیشن خیلی افتضاحی پام روی کمرش و دست راستش توی دستم هستش.
من رو از اون مدرسه بیرون کردن و جالب اینه که دانش آموز جلوی همه به من گفت بیرون وایستا دهنت رو سرویس می کنم !!!
خب منم تدریس توی مدارس رو گذاشتم کنار
من با تنبیه بدنی موافقم. هر چقدر هم روشن فکرانه نفی بشه. دوستان یه راه حلی پیدا کنید که از ابتدا، تربیت بچه اصولی باشه که با کلام بشه باهاش صحبت کرد.
من هیچوقت بخاطر تمرین ننوشتن و بخاطر نمره نگرفتن هیچ دانش آموزی رو حتی از لحاظ لفظی تنبیه نکردم.
من حتی بارها شده که وارد کلاس شدم و دانش آموزا به صحبتشون ادامه دادند و من رو جدی نگرفتن و من هم نشستم پای لپ تاپم و کارهامو انجام دادم تا اینکه خودشون گفتن آقا درس نمی دین؟؟؟
نمره؟؟؟؟ من جمله معروفی در تمام امتحان هام داشتم و اون اینکه اگر هوس تقلب کردین لطفا به برگه دوستتون نگاه نکنین به من بگین من تقلب رو میرسونم بهتون. اما اگر هیچی از اون سوال بلد نباشید درست نیست جواب بدین.
و واقعا بدون در نظر گرفتن تنبیه خیلی از بچه ها تقلب رو کنار گذاشتن و چیز بد و بی فایده ای می دونستن.
دقیقا گیر من اینجاس تنبیه فیزیکی برای دعوای دو تا بچه یا تکلیف ننوشتن و … که قطعا غیر اخلاقی و محکومه اینجا البته اگر جای او بودم به بیرون انداختن و گرفتن سرنگش اکتفا میکردم. ولی خب گاهی هم آدم از دستش در می ره امان از بچه ها ی آتیش پاره من یبار خوابیده بودم پتو هم روم بود خواهر زادم که چهار سالشه هوس بالش بازی کرد نزدیک ده تا بالش بهم انداخت
بعضی اوقات نابود عصبی میشم.
البته توی اون مدرسه اونقدر با بچه ها جور بودم که دو تا از دانش آموزام سر کلاس که میومدن چشمای قرمز و خمارشون رو هم با خودشون میاوردن.
یه بار بحث مواد مخدر و محرک رو باز کردم سر کلاس. و از ویژگی های شگفت انگیزش گفتم و در آخر ۱۰ دقیقه فقط نمونه های واقعی تباه شدن رو به بچه ها نشون دادم که چطوری یه حشیش ساده می تونه کاری کنه که در بلند مدت نتونی ۹ در ۸ رو محاسبه کنی.
جالبه اون دوتا بعدش اومدن کلی ازم سوال پرسیدن که چطوری میشه جلوی عوارض رو گرفت.
من هم گفتم زیر ۲۶ سالگی اگر مصرف کنید هیچ راه برگشتی نیست و ذهنتون و شبکه عصبی تون اتصالات غیر معمول برقرار می کنه.
ولی بعد از ۲۶ سالگی اگر مصرف کردید و … باید این الگو ها رو رعایت کنین تا ضرر کمتری داشته باشه.
خب اون دوتا ترک کردن. حداقل دیگه با چشای قرمز و خمار و دهن خشک و قیافه های بهت زده نیومدن سر کلاسم.
خب تا ۲۶ سالگی هم ایشاا… درگیر مسئولیت های فردی و اجتماعی میشن و میفهمن یه خوشی ۳ ساعته می تونه کل زندگی شون رو که ساختن به فنا بده.
البته این رو هم اضافه کنم یه مشاور و روان شناس خوب و طرفدار دانش آموز توی هر مدرسه ای لازم هست. و خب اون مدرسه سالی ۳۰ و اندی میلیون شهریه میگرفت و داشتند که توی این قضیه کاملا بچه ها رو حمایت کردند و فالو شون کردن.
البته بعدش اخراج شدم و دیگه نمی دونم چی شد.
توی کشورهای اروپایی، آسیای شرقی و آمریکایی، به محض این که معلم دستشو برای تنبیه بیاره بالا، همه گوشیهاشونو درمیآرن فیلم میگیرن و استوری میکنن تو اینستا