در مقابل ظلم و جنایت های فجیع در دنیا چه کارهایی باید کرد؟

شنیدن خبر آزار جنسی سیستماتیک به مسلمانان روهینگا، واقعا دردناکه. از خودم به عنوان یک مسلمان و همنوع خجالت می کشم. مصاحبه هایی که با این زنان شده، و تجربه هایی که بازگو می کنند، وحشتناکه… تصور کنید که به زنی جلوی چشم همسرش تجاوز می کنند و بعد گردن همسرش رو می برند و این زن رو رها می کنند… یا زنی که 9 ماه باردار هست و توانایی فرار و حرکت نداره، به زور و ضرب و شتم می گیرند و بهش تجاوز می کنند.

نسبت به وقوع چنین جنایت هایی غیر از احساس شرمندگی و تاسف، چه کارهایی باید کرد؟
هر راهی در مقیاس فردی و اجتماعی، حتی اگر به نظر دور از ذهن و خیالپردازانه باشه، بگید. بهتر از نداشتن هیچ افق و دورنمایی برای راه حله.

9 پسندیده

و البته اضافه کنید اتفاق‌هایی که در یمن، عراق و سوریه افتاده است و هنوز در جریان است. فکر می‌کنید کار کوتاه مدتی از دست ما برمی‌آید؟

من فکر می‌کنم در سطح جهانی جواب منفی است. اما اتفاق‌های وحشتناکی در کشور خودمان می‌افتد که می‌توانیم برای رفع آن‌ها کاری کنیم. اگر بتوانیم کاری برای خودمان کنیم آن‌گاه شاید بتوانیم برای دیگران هم کاری کنیم.

5 پسندیده

من از خودم میپرسم دلیل این خشونت ها چیه؟
اگر فرض کنیم خشونت هر رفتاریه که مستقیم یا غیرمستقیم باعث آسیب جسمی یا روحی در فرد یا افراد بشه، خشونت میتونه حالت های متنوعی به خودش بگیره. از خشونت بدون کلام (مثل نگاه خشونت آمیز) گرفته تا خشونت های فیزیکی در مثال بالا.

سوال:
آخرین باری که یه رفتار خشونت آمیز داشتین کی بود؟ چه اتفاقی باعث شد این رفتار رو داشته باشین؟

اگه بخام زیست شناسانه و بنیادی به قضیه نگاه کنم میگم دلیل این رفتارها تضمین بقا و در نتیجه شاید تولید مثله. اصولا گونه ما سابقه خشونتش بالاست و یکی از فرضیات انقراض Homo neanderthalensis اینه که اجداد ما همه شونو کشتن. وقتی خشونت (و در سطح بالاش همنوع کشی) جواب داده برای بقای یه گونه یا گروه، اون گونه یا گروه به این رفتارش ادامه میده. چه بخایم این خشونت رو غریزی (یا ژنتیکی) حساب کنیم، چه رفتاری که فرد یاد میگیره.

برای کنترل خشونت چیکار میتونیم کنیم؟

  1. از خودمون شروع کنیم: چند بار شده با یه غریبه چشم تو چشم شین و لبخند رد و بدل کنین؟ وقتی راه میفتیم تو خیابون و یه عده آدم رو تهدید به مرگ میکنیم طبیعیه که اگه قدرتشو داشته باشن هر بلایی بخان سرمون بیارن.

  2. زن ها میتونن نقش اساسی داشته باشن: فک میکنم نیازی نباشه از منبع رسمی استفاده کنم برای اینکه بگم سهم مردها در انجام رفتارهای خشونت آمیز بیشتره. شاید بشه گفت این توانایی (!!) برمیگرده به فیزیولوژی متفاوت شون، ولی مگه نه اینکه صفات تکاملی نر رو ماده ها تو طول تاریخ انتخاب کردن؟ شاید این خشونت چند هزار سال پیش که تو جنگل زندگی میکردیم بهمون کمک میکرد، ولی الان باید یکم آگاهانه تر انتخاب کنیم!!! جدی میگم این قسمتو با اینکه ممکنه یکم عجیب بنظر بیاد!:joy: شاید یکی از قشنگ ترین وجوه تمایز انسان از بقیه موجودات همین خودآگاهیشه. خیلیا ناخودآگاه قدرت بدنی و خشونت مردا (inter-male aggression) براشون معیار جفت یابیه!
    اگر خشونت رو اکتسابی حساب کنیم باز نقش زن ها تو تربیت فرزند مهم میشه.

  3. قدرت دفاع داشته باشیم: اگه هدفشون از انجام خشونت ثبات بقا و تولید مثله، باید بتونیم بهشون بفهمونیم ممکنه نتیجه عکس بده. و امیدوار باشیم -اگه از دفاع گروهی استفاده میکنیم- که همه اعضای گروه درک کنن این قدرت برای دفاعه! نه ایجاد خشونت بیشتر.

ظاهرن مبحث خشونت در انسان و کنترلش خیلی گسترده ست. سطوح متفاوتی داره (فردی، گروهی، اجتماعی، قومی و …) و انگیزه هاشم میتونن متفاوت باشن (پیشگیری از خشونت فرد/گروه مقابل در آینده، اختلالات روانی و …). برای هرکدوم هم نسخه متفاوتی باید پیچید. سه تا موردی هم که من بالا گفتم ارتباط کمی باهم دارن. (اولی فردی و پیشگیرانه ست، دومی نتایج خیلی دراز مدت داره، و سومی یه قانون عمومیه.)
برای مثال عینی ِ توی سوال مورد سوم کاربرد داره و اینکه بقیه (افراد، ملت ها و دولت ها) محکوم کنن عمل رو و سعی کنن جلوشو بگیرن. اینجوری شاید در آینده، با ترس از عواقبش، کمتر اینجور اتفاقات بیفته.

7 پسندیده

اکثر این موردها با زمان قایل حل هستن مثل اتفاقی که در اروپا افتاده. ولی دو نکته ای که نمیشه به سادگی حل کرد:

  1. صنعت وابسته به خشونت
  2. ایدئولوژی

هست. توی داستان خاورمیانه و آفریقا این دوتا مسئله نقش اساسی دارن. تصور اینکه مردمی که امکانات اولیه ندارن ولی اسلحه های مدرن توی دستشون هست، کمی با طبیعت خشونت نمیخونه و نشون میده انگیزه های بیرونی نقش اساسی دارن توی این داستانها.

5 پسندیده

این جنایات هر از چندی در گوشه ای از جهان اتفاق میوفته قدیم تر ها در افریقا ولی بعدها در آسیا و آمریکای لاتین و حتی اروپا هم اتفاق افتاده نمونه اش در یوگسلاوی و آلبانی.

اینطور که پیداست دو عامل نقش بزرگی در شدت و حدت این فجایع دارند:

  1. قدرتهائی که این فجایع را به راه می اندازند که یا برای نفوذ و زهره چشم گرفتن از کشورهاست و یا برای انحراف افکار عمومی در مقاطع خاص.
  2. قدرتهائی که به دفاع از حادثه دیدگان می پردازند مثلا در مناقشه تقسیم یوگسلاوی دفاع آلمانها از کرواتها باعث شد آسیب کمتری به این قوم برسد ولی دفاع ضعیف مسلمانان به ویژه ترکیه از بوسنی و هرزه گوین باعث شد که آسیبها به این قوم بیشتر باشه.

اساسی ترین کار اینه که ریشه خشونت که بی فرهنگی و فقر هست، را ریشه کن کنیم.

ما چقدر انسانهای فرهیخته و فرهنگی داریم که باز نشسته هستند و هنوز توانائی خدمت کردن به نوع بشر را دارند،
چرا باید هنوز در مناطق دور از مرکز بیسواد داشته باشیم؟

ما چقدر انسانهای متخصص در آب داریم، چرا باید در مناطق مهمی از کشور که با مرکز فاصله دارد مشکل استفاده بهینه از آب داشته باشیم؟

چرا باید فقط عده ای جوان دانشجو معتقد برای کار جهادی به روستاها بروند، مگر اساتید و متخصصین و فرهنگیان اعضای این ملت نیستند؟

گیرم که همه مسئولین دز…، چه کسی باید بفکر این مملکت باشه؟

4 پسندیده

در مواردی که معمولا از انسان انتظار میره رفتارهای انسانی، متمدنانه، معقول و اخلاقی نشون بده من به این وجه زیست شناسانه از بشر فکر می کنم. اینکه آیا انسان به دلیل انسان بودن (که توانایی تفکر، طراحی و ساختن داره) لزوما در همه رفتارها کاملا متفاوت از حیوانات دیگر باید باشه؟ به نظر من انسان در بسیاری از موارد شبیه به حیوانات از غریزه اش تبعیت می کنه.

اما اتفاقا رذیلت های اخلاقی ای در نوع بشر وجود داره که در حیوانات مشاهده نمیشه. مثلا غارت کردن در جنگ ها، تجاوز کردن، قتل های وحشیانه هم نوعان، زدن همسر و …

آیا در حیوانات مفهومی به نام تجاوز وجود داره؟
آیا مثلا آقای میمون خانمش رو کتک هم میزنه یا برعکس؟

3 پسندیده